گوناگون

روایت یک بلاگر حزب اللهی از "دلایل موفقیت انجمن حجتیه"

وبلاگ «حسین مداحی» نوشت:

حدود سالهای ۸۲ و ۸۳ با دوستان خوبمون تو گروه علی ولی الله ، فعالیت های منسجمی داشتیم و در راستای همون فعالیت های هدفمند دیدار با مراجع رو در دستور کار قرار دادیم .خوب به خاطر دارم که در آخرین دیدار ، خدمت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مشرف شدیم و شرح فعالیت های گروه رو خدمتشون ارائه کردیم و در پایان از ایشون خواستیم که هم راهنمائی مون کنند و هم ما را از دعای خیر خودشون بی نصیب نگذارند .
نماز مغرب و عشا رو هم پشت سر ایشون خوندیم و خب البته اون روز ، در نوع خودش به واسطه ی دیدار با علماء خصوصا حضرت آقای مکارم و دعاهای خالصانه ی ایشون ، روز به یاد ماندنی ای بود .
از مدرسه ی امیر المومنین که اومدیم بیرون ، رفتیم یه چرخی تو قم بزنیم که اتفاقا تو یه کوچه ای تو همون نزدیکی ها برخوردیم به یه کتاب فروشی .
رفتیم تو کتاب فروشی دیدیم نوشته بود انتشارات انصاریان و همه ی کتب اون کتاب فروشی به زبان های خارجی بود .
از اونجایی که پراکندگی اعضای گروه هم در جاهای مختلف دنیا با زبانهای مختلف هم بود ، چنین انتشاراتی خیلی برای ما جلب توجه کرد.
سراغ مدیر انتشارات رو گرفتیم . یه پیر مرد نورانی رو نشونمون دادند و گفتند آقای انصاریان هستند .رفتیم با ایشون نشستیم به صحبت و فعالیت های گروه رو برای ایشون هم توضیح دادیم و گفتیم که به این کتاب ها نیاز شدید داریم .ایشون هم با کمال اشتی https://maddahi.ir/my/13900919/ansarian2.jpg اق پذیرفتند که متن ترجمه شده تمامی کتب رو در اختیار ما قرار بدن .
علیرغم اینکه هیچ ناشری اینکار رو نمی کنه اما ایشون با آغوشی باز پذیرای ما شدند و خاطراتی هم از تبلیغ پیرامون مکتب تشیع برامون تعریف کردند .
همون جا قرارش رو گذاشتیمکه متن سیصد کتاب رو که به زبانهای عربی ، انگلیسی ، آلمانی ، تاجیکی ، فیلیپنی ، آذری و … بود ، در اختیار قرار بدهند و قرار شد ما هم مقدمات کارهامون رو فراهم کنیم و یک سفر دیگه به قم داشته باشیم . از آقای انصاریان خداحافظی کردیم و برگشتیم به سمت تهران.
تو راه برگشت با دوستان صحبت می کردیم که دعای حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی چه زود در حق ما گیرا شد و خداوند بهترین منابعی رو که می خواستیم در اختیار مون قرار داد و تو همون ماشین تصویب شد که بزرگترین کتابخانه ی دیجیتال اسلامی رو در فضای سایبر را راه اندازی کنیم حتی برای نام دامنه و عنوان سایت هم تصمیم گیری شد . قرار شد با چند تا برنامه نویس برای طراحی اونچه که مد نظرمون بود صحبت کنیم . صحبت ها در تهران با گروه های مختلفی آغاز شد و از اونجایی که در اون سالها ، طراحی سایت در فضای مجازی به سادگی این روزها نبود ، هرکس یه قیمت نجومی ای به ما می داد تا اینکه با یه گروه برنامه نویس صحبت کردیم و قرار شد اون چیزی رو که ما مد نظر داریم برامون طراحی کنند و پیش فاکتوری که به ما دادند و از همه ی گروه ها کمتر بود ، مبلغ سه میلیون تومان بود .
داستان از همینجا شروع شد . دنبال اسپانسر می گشتیم . از بازار تهران شروع کردیم و تا بیت برخی آقایان علماء پیش رفتیم .هرجا می رفتیم تا می فهمیدن بحث ، بحث پوله ، همچین مارو می پیچوندن که خودمون هم نمی فهمیدیم چطور پیچیدیم .بعضی ها می گفتن وظیفه ی دولته که به شما کمک کنه . بعضی ها هم …
خلاصه به هر دری زدیم تا این سه میلیون تومان رو که برای خودش در اون زمان پول زیادی هم بود جور کنیم نشد که نشد . داشتیم نا امید می شدیم تا اینکه یکی از همکاران ما گفت یه روحانی ای هست فلان جا با این مشخصات و خب ، کار فرهنگی هم میکنه .برید پیش این بنده خدا شاید کارتون رو راه انداخت.شماره اش رو داد به من .زنگ زدم و یه وقتی داد حضوری رفتم پیشش .
آدرسش کجا بود ؟ اقدسیه
رفتم به همون آدرس .
خب برام جالب بود که یه روحانی اونجا زندگی بکنه .
وارد خونه شدم .
دیدم یه آقایی با دشداشه سفید اومد به استقبالم .
با روی باز .
اولین برخوردمون بود .
من رو تو آغوش گرفت و کلی تحویل و از این حرفا
انگار که هزار ساله همو می شناسیم و رفیق گرمابه و گلستان هم بودیم .
بعدها فهمیدم این آقا همون روحانی بود که همکارمون به من معرفی کرده بود و از کله گنده های انجمن حجتیه است .
یعنی کله گنده که چه عرض کنم .
شنیدم ایشون بعد از مرحوم آقای شیخ محمود حلبی که همه کاره ی انجمن حجتیه بوده ، نفر اصلی انجمنی هاست .https://maddahi.ir/my/13900919/MahmudHallabi.jpg
البته تو ملاقات اول و دوم وسوم نفهمیدم
ولی بعدش متوجه شدم .
خلاصه خیلی با آغوش باز از ما پذیرایی کرد
و رفتیم تو دفتر خودش که تو همون ساختمان بود .
یعنی طبقه ی پایین خونه اش رو دفتر کارش کرده بود .
نشستیم باهم به صحبت کردن .
خیلی خوب به حرفاهای من گوش میکرد .
و بعضی جاها سوال هایی میکرد که احساس می کردم نسبت به همه چی آگاهی کاملی داره .
خصوصا اینکه می دیدم نسبت به کامپیوتر هم خوب مسلطه .
در جلسه ی اول وقتی توضیحات من رو شنید ، پذیرفت همه مبلغ رو متقبل بشه .
اما قرار شد چندین جلسه ی دیگه هم بشینیم و با هم درباره ی نوع کارهامون صحبت بکنیم .
البته خدا رو شکر به جلسه ی چهارم یا پنجم نرسید و من فهمیدم که این بنده ی خدا انجمنی هست .
و کشیدم کنار .
اما برام چند تا نکته خیلی جالب توجه بود که احساس می کنم راز موفقیت این افراد در همین ها نهفته است و ما اگر می خواهیم موفق باشیم باید این نکات رو بیاموزیم و نصب العین قرار بدیم . چون دقیقا سفارشات دینی و دستورات پیشوایان دینی ماست :
۱ - بسیار گرم و صمیمانه :
متاسفانه من و دوستان همفکرم از این مشخصه ی اخلاقی که مورد سفارش فراوان اسلام نیز هست ، به دوریم و در برخوردها ، همیشه صمیمتی که باید داشته باشیم را نداریم و مدتها طول می کشد که با سایر همفکرانمان به قول خودمان جور شویم و تو رگی . در صورتی که من به محض ورود به خانه ی این فرد احساس کردم به جایی وارد شدم که آنجا متعلق به خود من است و سالهاست با این فرد ، رفیق شفیقم .

۲ -روابط عمومی بالا :
در طی این چهار جلسه ، می دیدم که این فرد بواسطه ی مشغله ها و مراجعاتی که داشت ، روابط عمومی بسیار بالایی داشته و در ایجاد و برقراری ارتباط بسیار موفق بود که البته بیشتر این خصوصیت در اخلاق خوب این فرد خلاصه میشد .

۳ -بسیار منظم :
با توجه به حجم بالای کاری ای که داشت ، برای کوچکترین کارهایش هم برنامه داشت . در طول این چهار جلسه با خودم میگفتم این فرد دیگه شورش رو در آورده اما بعدا متوجه شدم که من در اشتباهم . اسلام مقدس هم برای تمام شئون زندگی ما برنامه ریزی کرده اما متاسفانه ما از آن بی اطلاعیم .

۴ - دانش برنامه ریزی قوی و حساب شده :
وقتی کارها بر اساس نظم پیش برود شما می توانید در تمام شئون ، یک برنامه ریزی دقیق نیز داشته باشید .همان نظمی که مورد توجه پیشوایان دینی ما بوده است.به عنوان مثال آن فرد با یک برنامه ریزی حساب شده ، می گفت فلان جا ده میلیون تومان هزینه ی تبلیغات دینی می کنیم به نحوی که این هزینه ظرف مدت ۴ سال با سود این مدت به ما برگردد .
ببینید تبلیغ می کرد . پول هم خرج می کرد . اما حساب شده . حساب می کرد که ۴ سال آینده باید این پول با سودش برگردد .

۵ - پایبند و معتقد به هدف :
یادم می آید آن روزهایی که با این فرد آشنا شده بودم روی خطابه ی غدیر کار می کرد . تمامی شئون زندگی خود را با غدیر تنظیم کرده بود . و همه ی کارهایش را با غدیر سِت می کرد . حتی قنوت نمازش از جمله دعاهای پیامبر اسلام در روز غدیر بود .به تمام زندگی اش رنگ و بوی غدیری داده بود .میگفت : من با تمرکز روی خطبه ی غدیر به ۱۷ روش تبلیغاتی دست پیدا کرده ام که در نوع خود بی نظیر است و اگر کسی اینها را بداند ، میلیونر خواهد شد .

۶ - هزینه کردن برای اعتقادات :
وقتی می دانست که علی علیه السلام بر حق است و به این مهم اعتقاد داشت ، برای این اعتقاد تا جایی که لازم داشت هزینه می کرد . یادم می آید آن روزها به جهت تبلیغ آئین تشیّع از درگاه غدیر ، به چاپ خطابه های غدیر به صورت نفیس پرداخته بود و با کانال هایی که داشت در کشورهای حاشیه خلیج فارس ، به پخش این خطابه اقدام می کرد . مثلا یکی از طرح هایش قرار دادن نسخه ی نفیسی از این خطابه در ماشین هایی بود که افراد از نمایشگاه می خریدند .و آنقدر این کتابچه ها را نفیس چاپ می کرد که هرکس مشتاق میشد حداقل یکبار آنرا بخواند .بماند از اینکه برای خیلی جاها برنامه ریزی کرده بود که به چه صورت این خطابه ها را پخش نماید .

۷ - کار پا به پای همراهان :
می دیدم پا به پای که کسانی که با او کار می کردند ؛ کار می کرد .

۸ - و یک نکته ی بسیار مهم دیگر که خیلی در پیشبرد اهداف آنها موثر بود این بود که کسانی که می آمدند و گوشه ای از کار را عهده داربودند ، در مقابله با افکار این فرد ، هیچگاه دچار خودعمارپنداری نمی شدند و هرچه میگفت به گوش جان می پذیرفتند . اگر می گفت فلان چا اینقدر پول نیاز هست ، از کوچک و بزرگ می آمدند و در طبق اخلاصشان می ریختند . مثلا اگر بگویم در یک روز آنهم سال ۸۳ یا ۸۲ با یک در خواست در جمع ۲۰ نفری نزدیک به دویست میلیون دست به نقد جمع شد ، باور نخواهید کرد .

اما حیف که جماعت همفکران این کمترین ، همه و همه دچار خود عمار پنداری شده ایم و نمی خواهیم از این خواب خوش بیدا شویم .

نکاتی که ذکر شد از جمله ی نکاتی بود که در طول ۴ یا ۵ جلسه ، به آنها واقف شدم و احساس می کنم راز موفقیت این گروه ، در گرو این نکات خصوصا نکته ی هشتم می باشد .

اما یکی نیست بگوید حسین مداحی ! همه ی اینهایی که درباره ی این انجمنی ها گفتی ، صفات خوبی بود که شایسته است هر مومنی آنرا داشته باشد . چرا اگر خودتان این صفات را ندارید و یا کار فرهنگی بلد نیستید می گوئید : انجمن حجتیه ، اَخ پیف تُف ؟ خب شما هم مثل آنها خوب کار کنید . اصلا مگر این انجمن حجتیه چه مشکلی دارد ؟

لازم می دانم در پاسخ به این سوالِ احتمالی ،به عنوان مقدمه ، توضیحاتی را در خصوص انجمن حجتیه بیان نمایم :

انجمن حجتیه با نام انجمن ضدبهاییت در سال ۱۳۳۱ تأسیس و سپس در سال ۱۳۳۶ با تدوین اساسنامه کار خود را با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدوی» آغاز کرد. در اساسنامه، هدف از تأسیس را تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام نمود. از مهم‌ترین نکات، تأکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. به گونه‌ای که قید گشته بود: انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسوولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه‌های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.

از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها به شدت مورد انتقاد انقلابیان قرار گرفت، پذیرش رژیم حاکم و تأکید بر این نکته که تمام فعالیت‌ها در چهارچوب قوانین کشور انجام می‌پذیرد بوده است. تقریباً در تمامی بندهای اساسنامه به گونه‌ای بر این بحث تأکید شده است.

انجمن قبل از انقلاب اسلامی ایران
انجمن مدعی است که در طول دوران فعالیتش مورد تأیید مراجع بوده است. این مطلب متأثر از ماهیت مذهبی انجمن و خطر بهاییت در آن برهه بوده است. بهتر آن است که بگوییم چون کسی تصور مبارزه و سرنگونی رژیم را نمی‌کرد مبارزه با بهاییت می‌توانست کار مقبول و مفیدی باشد و در اولویت قرار گیرد. البته در این بین نمی‌توان از نقش و تأثیر سؤالات جهتداری که انجمن جهت تأیید خود از مراجع پرسیده است صرف‌نظر کرد. در این میان حضرت امام خمینی(ره) هیچ‌گاه به طور کامل انجمن را تأیید نکرده‌اند. ایشان یک‌بار مشروط بر صحت ادعاهای درج شده اجازه استفاده از وجوهات شرعیه را می‌دهند و پس از آن (بویژه پس از شروع مبارزات) دیگر تأیید نکرده‌اند.
از نکات تاریک تاریخچه انجمن تقابل انجمن با حرکت انقلابی امام خمینی رحمت الله علیه در منسجم کردن انقلابیون بود که با شعار بزرگان انجمن مواجه شد که " زور پشه را چه به زور فانتوم " و همچنین از دیگر نقاط سیاه انجمن حجتیه سازش با رژیم پهلوی و همکاری با ساواک است. به گونه‌ای که خود اعضای انجمن گزارش جلساتشان را به ساواک فرستاده و اگر خدای ناکرده مزاحمتی برای جلسات انجمن یا اعضای آن پدید می‌آمد به محض روشن شدن ارتباط آنها با انجمن مسأله رفع می‌گشت.ممانعت شهربانی در برگزاری مراسمات یزد و مذاکرات حلبی از تاریک‌ترین این مسایل است که در آن شیخ محمود حلبی با تکریم و تجلیل از جنایتکاران پهلوی و شاه ملعون یاد می‌کند.

طرفین از این ارتباط رضایت داشته و حتی در اسناد ساواک آمده او جزو آن دسته از سخنرانانی که علیه حکومت سخن بگویند، نیستند. البته در تاریخ سخنرانی‌های ایشان هم بویژه از سال ۱۳۴۲ به بعد چیزی مبنی بر رد این ادعا یافت نمی‌شود. نقل شده است که در جلسه‌ای در حدود سال ۱۳۴۵ که آقای حلبی و شهید مفتح و جمعی دیگر از علما حضور داشته‌اند، شهید مفتح از اختناق و ممانعت از سخنرانی‌های مذهبی انتقاد و گله می‌کردند، آقای حلبی بر می‌آشوبد و اظهار می‌دارد که بد می‌کنید شما، برخلاف مصالح مملکت صحبت می‌کنید، دستگیرتان می‌کنند ولی کمیسیون‌ها و کنفرانس‌های عظیم تشکیل می‌دهیم و هیچ‌کس مزاحم ما نمی‌شود.

این مسأله آن‌قدر حاد بوده است که انجمن در سال ۱۳۵۶ و پس از شهادت آقا سیدمصطفی خمینی و چاپ مقاله اهانت‌آمیز نسبت به حضرت امام خمینی(ره) با وجود تمامی ظلم‌ها و فسادهای دربار و شهادت مبارزان و شکنجه آنان توسط ساواک باز هم از سازمان مخوف برای ادامه حیات خود مجوز می‌گیرد.

انجمن در خلال مبارزات به جهت دید بسته خود نسبت به مرجعیت، حضرت امام خمینی(ره) را در کنار سایر مراجع یکسان می‌دیدند و لذا خود را شرعاً ملزم به حضور در مبارزات نمی‌دانستند و حتی مقابل و تمسخر هم می‌نمودند. در قبال این مسأله اسناد و رویدادهای متعددی است، از جمله سخنرانی مشهور آقای حلبی و واقعه نیمه شعبان ۱۳۵۷ و … در نیمه شعبان ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی(ره) در اعتراض به جنایات رژیم، برگزاری جشن و چراغانی را تحریم نمودند، لیکن انجمن این اعتصاب را شکست و اقدام به چراغانی کوچه و خیابان‌ها کرد.

برخی جملات مانند: مشت بر درفش چه می‌تواند بکند … چه کسی با آمریکا می‌تواند طرف بشود … یک خودکاری دستش گرفته، یک اعلامیه‌ای نوشته و می‌خواهد آمریکا را شکست بدهد، نیز منسوب به انجمنی‌ها می‌باشد.

انجمن پس از انقلاب اسلامی
انجمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدت‌ها در سردرگمی بوده و از هرگونه موضع‌گیری خودداری نموده است. اما پس از مدتی با اصلاح اساسنامه‌اش سعی در همراهی انقلاب نمود اما شواهد حاکی از باقی ماندن روحیه دینداری بی‌خطر و عدم اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی در بین آنان می‌باشد.

از جمله اینکه انجمن همیشه مؤید پیروزی پس از پیروزی بوده است. بعنوان مثال پس از پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل اقدام به تبریک به مسوولان و حضرت امام(ره) می‌نمود. لیکن هیچ دعوتی مبنی بر حضور در عرصه مبارزات انقلاب در طول پنج سال حیات رسمی پس از انقلاب از انجمن دیده نشده است.

تعطیلی انجمن حجتیه
در هر حال حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی ای درد سال ۶۲ با اشاره غیرمستقیم انجمن را چنین مورد خطاب قرار می‌دهند:

یک دسته دیگر هم تِزِشان اینست که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب(عج) بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت می‌آید معصیت را بردارد؛ ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دسته‌بندی‌ها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می‌برد در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.

در پی این سخنان حضرت امام خمینی(ره) انجمن در بیانیه‌ای که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام دارد اعلام تعطیلی نمود.

و باید اعتراف نمود که اگرچه این تعطیلی ، یک عقب نشینی استراتژی بود ، اما هیچوقت و هیچ زمان ، تشکلات انجمن حجتیه ، تعطیل نشد و از زمان تعطیلی تا به امروز، همواره در قالب هیئآت مذهبی و یا گردهمایی های دینی و … زنده بوده و در حال فعالیت می باشد به نحوی که جذب حداکثری و دفع حداقلی را در دستور کار قرار داده و توانست بسیاری از رجال را درون خود پرورش دهد . کسانی که امروزه یا سالهای نه چندان دور در دولت اصلاحات ، در پست های حساس ، کلیددار و یا سکاندار بوده اند و این مهم ، بر صاحبان دید دین سیاسی پوشیده نبوده و نخواهد بود .

پس بیان توضیحات فوق ، این مهم مشخص می شود که اگرچه افرادی که در انجمن حجتیه در حال فعالیت هستند ، انسانهای به ظاهر مومنی هستند که از محسنات اخلاق برخوردار بوده و یا در زمینه های انتشار آئین تشیع ، به خوبی فعالیت می کنند اما باید یک نکته را مورد توجه قرار داد و آن اینکه :

این افراد با اینکه در خیلی زمینه ها خوب فعالیت می کنند ، اما از مهمترین آرزوی و آرمان امامان شیعه که تشکیل حکومت اسلامی بوده است ، فاصله گرفته و بنا بر هیچ ادله ی معتبری می گویند که : قیامهای قبل از ظهور حضرت مهدی غیر مشروع است که البته این سخن ، سخنی بی جا بوده و تحقیقی در این زمینه به نگارش در آمده است و پیشنهاد می گردد که مطالعه شود .


و متاسفانه بر اساس این تفکر ، در اوج مبارزات انقلاب اسلامی چه در زمان طاغوت و چه در زمان ۸ سال جنگ تحمیلی ، در کنار انقلاب اسلامی ایران و امام راحل نبودند و کسی که به قول حضرت امام خمینی رحمت الله علیه تز اصلی اش این باشد " که معصیت زیاد بشود " خب مسلما تفکر خطرناکی داشته و اهل تدبر نیست که " ان الله یتقبل من المتقین " و وقتی این تدبر نباشد ، می شود حکایت آن دزدی که دزدی می کرد و به فقرا می داد .


حالا اینکه داستان بزرگترین کتابخانه ی شیعی با ظرفیت ۳۰۰ کتاب به ۸ زبان در سال ۸۳ به کجا کشید خودش می شود مثنوی ۸۰ مـَن ، که البته التماس دعا !


ارسال نظر

  • عاقبت نگر

    كيفر بهتان و افترا زدن به مرد و يا زن با ايمان ..... ص : 609 کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال مرحوم شیخ صدوق(ره)
    1- عبد اللَّه بن ابى يعفور، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: هر كس به مرد يا زن با ايمانى به چيزى كه در آنها نيست، متّهم كند و افترا بندد، در روز قيامت خداوند او را در «خبال» بر مى‏انگيزد، تااز عهده (اثبات) افترايى كه بسته است برآيد.راوى مى‏گويد، پرسيدم: طينت خبال چيست؟ فرمود: محل گندابى كه در دوزخ از شرمگاه زنان بد كاره بيرون مى‏آيد.

  • محسن

    ضمن تشکر از مقاله ی شما، به نظر شما کسی که حاضر است برای ایجاد یک کتاب خانه مذهبی در فضای سایبر چنین پولی خرج کند تا معارف شیعی در اختیار تمام دنیا قرار بگیرد، به دنبال افزایش فساد در عالم برای ظهور امام زمان است؟ این تناقض نیست؟

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار