تثبیت نماز جمعه روی خط میانه
پارسینه: او حتی در زمینه خبرگان و رهبری هم اعتدال را حفظ کرده و در عین حمایت از رهبر انقلاب، از مراقبت خبرگان بر عملکرد رهبری سخن میگوید.
مصطفی مسجدی آرانی - پارسینه: تهران در حال حاضر یک امام جمعه دائم (آیتالله خامنهای) و سه امام جمعه موقت فعال دارد. (حجتالاسلام امامی کاشانی، حجتالاسلام صدیقی و حجت الاسلام خاتمی) دو امام جمعه موقت دیگر هر یک به دلیلی نمیتوانند در نماز حضور یابند. احمد جنتی، که همانطور که بیان شد کسالت دارد و کمتر نماز خواهد خواند و اکبر هاشمی هم به دلایل سیاسی از خواندن نماز معذور است. کسالت و خستگی دلیلی شد تا شیخ احمد جنتی، امام جمعه پرحاشیه تهران، کمتر برای خواندن نماز به دانشگاه تهران بیاید.
بعد از این بود که ستاد نماز جمعه تهران برای انتخاب امام جدید دست به کار شد. انتخاب ستاد ائمه جمعه و تایید رهبری، حکم امامت جمعه تهران را برای محمد علی موحدی کرمانی زد. روحانی اصولگرایی که به طیف سنتی این گروه گرایش دارد و فضای فکریاش متعادل و میانه روست. اما او کیست؟
نام اصلیش ظاهرا محمد علی موحدی نیاست. متولد 1310 در کرمان. یعنی در حال حاضر 81 سال دارد. 4 سال کوچکتر از احمد جنتی است اما سنش از بسیاری از بزرگان البته بیشتر است. از رهبری 8 سال بزرگتر است و از هاشمی رفسنجانی 3 سال. پدرش عباس واعظ، از علمای معروف کرمان بوده است. او آنقدر شهیر و آنقدر پرنفوذ بود که توانست بعد از تغییر لباس هم مجوز لباس روحانیت بگیرد.
او امروز بیش از آنکه به فقه معروف باشد به دروس اخلاق و وعظش معروف است. درست مثل پدر. از او تنها دو کتاب به چاپ رسیده است که یکی از آنها مجموعه خطبههای او در نماز جمعه باختران است و یکی دیگر مجموعه سخنرانیهای اخلاقی او در جمع فرماندهان نیروهای مسلح با عنوان «باران نیاز» ( + و + ). مقالهای هم تحت عنوان اخلاق رای اعتماد به هیات وزیران دارد.
رابطههای سیاسیاش از حوزه قم شروع شد. با اکبر هاشمی در بلوک غربی مدرسه حجتیه، صنف کرمانیها را تشکیل داده بودند . با او همحجره بود و هم مباحثه. کرمانی بودن وصف مشترک این دو بود و البته بعدها رویکرد اعتدالی و مسائل مبارزه، وجود اشتراک را زیادتر کرد. ربانی املشی هم دیگر دوست نزدیک و هم مباحثهایش بود.
از نجف که برگشت مدتی به کرمان رفت اما شهید باهنر از او خواست که به تهران بیاید. اسناد ساواک هم نشان میدهد که در کرمان به دلیل سخنرانی علیه رژیم، ممنوع المنبر شده بود. او به تهران آمد و مسجد مسلم بن عقیل در خیابان نبرد را مرکز فعالیت فرهنگی خود قرار داد. 10 سالی گذشت و انقلاب به پیروزی رسید. موحدی کرمانی در این مدت عمده فعالیت خود را در این مسجد و البته در جامعه روحانیت مبارز گذاشت.
او یکی از موسسین و از اعضای هیات اجرایی این تشکل است و در حال حاضر نماینده دبیر کل، آیتالله مهدوی کنی، در هیات اجرایی است. یکی دیگر از فعالیتهای موحدی کرمانی در این دوره، شرکت گاه و بیگاه در جلساتی تحت عنوان «جلسه هفتگی جمعی از وعاظ طرفدار نهضت در تهران» بود . این جلسات بعد از چند سال به دلیل نفوذ ساواک تعطیل شد.
اما به غیر از این سمتهای سیاسی، او در سه دوره طولانی مدت، منصوب رهبری بودهاند. نخست در دوران حضرت امام که از از سال 1361 تا سال 1364 امام جمعه باختران یا همان کرمانشاه بودهاند. موحدی کرمانی در این مدت با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کرد. در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمونههای مختلفی از گلایههای او دیده میشود. گاهی از ترک خدمت برخی پزشکان بعد از موشک باران شهر گلایه دارد و گاهی از اختلافات با عالم دیگر کرمانشاه یعنی شیخ حسین زرندی که به جای او امام جمعه کرمانشاه شد.( + و + و + و + ) مجموع این شرایط به اضافه تمایل برای انتخاب امام جمعه دائم برای این شهر، باعث استعفای او از این سمت میشود . او البته کسالت خود را دلیل استعفا اعلام میکند.
او دولت خاتمی را بوجود آورنده مشکلات زیاد در کشور میداند اما حاضر نیست که لقب خائن را به این دولت و رئیس آن بدهد. ( + ) موحدی کرمانی در سال 1384 از نمایندگی ولی فقیه در سپاه استعفا داد و جای خود را به حجتالاسلام سعیدی داد. محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبری در مراسم تودیع او را یک سردار خواند. اشاره به مدت طولانی حضورش در سپاه و احتمالا اشاره به حضورهای او در دفاع مقدس.
موحدی کرمانی در طول سالهای فعالیت خود، مدتی هم مناصب بینالمللی داشته است. مدتی رئیس هیات اجرایی بینالمجالس بوده و گاهی هم برای مناسبتهایی چون روز قدس به کشورهای جهان اعزام میشده است . برادر او محمد مهدی موحدی کرمانی هم مدتها نماینده امام در شهربانی و نماینده رهبری در عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا بوده است.
در زندگی خود مشی اعتدالی داشته و گرایشش به میانهروهای جریان محافظه کار یا اصولگرا بوده است. از دوران مبارزه و هم راییش با هاشمی رفسنجانی در عدم نیاز به مبارزه مسلحانه گرفته تا همراهیاش با هاشمی در سفر عراق و تا حمایتش از توافقنامه هستهای پاریس و تا حمایتش از کاندیداتوری محسن رضایی در انتخابات 1388. دیگران هم او را در خط
میانه میدیدند کما اینکه نام او در فهرست نیروهای چپ برای انتخابات مجلس دوم هم دیده میشود و نیز فهرست کارگزاران برای مجلس پنجم.
او حتی در زمینه خبرگان و رهبری هم اعتدال را حفظ کرده و در عین حمایت از رهبر انقلاب، از مراقبت خبرگان بر عملکرد رهبری سخن میگوید . ولی در عین حال برخی مواضع صریح و تند را هم در جای خود داشته است. گاهی جلسهای میگذاشته تا به وضع روحانیون ناصالح رسیدگی شود و گاه از وضع شهرداری تهران در دوران غلامحسین کرباسچی انتقاد میکرده و گاهی از لزوم محاکمه سران فتنه 88 سخن گفته و درباره این فتنه سخنرانی داشته است. این گونه است که او را از طیف میانهروی جامعه روحانیت میدانند . طیفی که نه به جبهه پایداری تعلق دارد و نه با هاشمی پیمان اخوت بسته است. در عین حال دغدغه اصلیاش اخلاق است. در ابتدای جلسه حزب جمهوری درس اخلاق میگفت کما اینکه در ابتدای یکی از جلسات مجلس کنونی نیز همین کار را انجام داد و در اختلافات سیاسی کنونی هم، همه را به اخلاق دعوت کرده است . او حتی مساله بیماری اصلی و اساسی عصر جدید را هم اضطراب میداند و یاد خدا را درمان آن. در زمان نمایندگی ولی فقیه هم اکثر دغدغهاش اخلاق بوده است.
در عرصه سیاسی هم، نظر وحدت را پیگیری میکند. وحدتی زیر نظر بزرگان انقلاب . این مساله تا جایی برایش مهم است که در نخستین خطبه نماز جمعه خود هم از آن یاد میکند . اعتدال، اخلاق و وحدت. شاید همین سه خصلت هم در کنار تجربه فراوان موحدی و سابقه انقلابیاش باعث شده تا او در این شرایط به عنوان امام جمعه تهران انتخاب شود.
خطبه اولش که خیلییی عالی بود. خطبه دومش هم از برخی خطبای دیگر بهتر بود. خدا بهش عمر با برکت بدهد