بررسی اظهارات رحیمی درباره آمریکا، ایران و تحریم ها
پارسینه: از معاون اول رییس جمهور شاید انتظار نرود که به مطالعه عمیق و گسترده در تاریخ جهان و کشورها بپردازد...
پارسینه - خسرو دستجردی: جناب آقای محمدرضا رحیمی معاون اول رییس جمهور ایران، اخیرا در مراسم رونمایی از دو داروی جدید ساخت دانشمندان ایرانی چیزهایی درباره ایران و دلیل تحریم ها، و همچنین درباره آمریکا و تاسیس آن و علل پیشرفت آن گفته اند که مخدوش به نظر می رسد. در این یادداشت کوتاه به طور مختصر آنها را بررسی می کنیم. گزارش سخنرانی وی در خبر آنلاین آمده است.
محمدرضا رحیمی در ابتدای سخنان خود، بعد از ابراز حیرت از پیشرفت علمی ایران، گفته است: " چرا ما تحریم می شویم؟ علت تحریم ما علم و دانش در بخش هسته ای نیست... تحریم ما به خاطر دانشمندان و نوآوری ها و تحول در علم و دانش است. آنها ما را تحریم کردند که ما نرسیم اما نمی دانستند با این کار سرعت ما را زیاد کردند... اگر بتوانیم ملت بزرگ ایران را توجیه کنیم که این تحریم به نفع ماست. من یک بار گفتم اگر فلان دارویی که در کشور تولید می شود و به دلیل تحریم است درود بر تحریم. پس درود بر تحریم. این سایت ها دست گرفتند و مسخره کردند این حرف من را. "
جالب است که آقای رحیمی از انتشار حرف هایش در سایت ها هم شاکی است! در هر حال باید گفت که اظهارات جناب معاون اول پیرامون تحریم ها و علل و نتایج آن، فرافکنی است. تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران، از آغاز انقلاب اسلامی ایران و تاسیس یک نظام مستقل در این منطقه برقرار بوده است و تحریم های چند سال اخیر هم دقیقا به دلیل پیشرفت های هسته ای ایران است.
آمریکا به عنوان یک ابر قدرت سیاسی و اقتصادی، نمی تواند حضور یک موجودیت به نام جمهوری اسلامی در منطقه را بربتابد که تصمیم گیری و سیاست پردازی اش، مستقل از منافع آمریکا باشد. این دلیل اصلی تحریم ها است. حال چنانچه دانشمندان ایرانی سالانه صدها داروی جدید کشف کنند و یا هیچ گونه فعالیت علمی هم نداشته باشند، تحریم ها برجای خود باقی است. هسته ای شدن ایران که دارای منابع عظیم نفتی هم هست، منافع آمریکا را در منطقه حساس خاورمیانه بیش از پیش به خطر می اندازد و در واقع قدرت مانور تحریم ها را کاهش می دهد. از این رو، آمریکا تلاش می کند با پر زور کردن سمبه تحریم، هرچه سریعتر از این مرحله جلوگیری کند.
آقای رحیمی باید توجه داشته باشند که جمله «درود بر تحریم» صرفا کاربرد تحریکی و تهییجی دارد و اگر زیر علامت سوال و منطق قرار گیرد، تناقض خود را آشکار می کند. قطعا تحریم که نتیجه اش یک «کمبود» و «خلا» است، می تواند به طور موقت باعث ایجاد خلاقیت و پیشرفت در بعضی زمینه ها شود، اما تنها نتیجه ی تحریم فقط تولید دارو یا بعضی تکنولوژی های دیگر نیست. آیا ایشان فشارهای کمرشکن تحریم روی اقتصاد ایران را نادیده گرفته اند؟ آقای رحیمی به «توجیه مردم» امیدوار است، اما مشخص است که توجیه مردم مبنی بر اینکه «تحریم شدن چیز بسیار خوبی است» در کنار تلاش های پیاپی برای مذاکره با تحریم کنندگان کار دشواری است.
محمدرضا رحیمی در ادامه سخنانش گفته است: " این دانشمند و مهندس ایرانی توسعه در مغزش افتاده است و بیابان را آباد می کند. نفت را از ما بگیرند، می توانیم خودمان روی پای خودمان بایستیم، اما در همسایگان ما که نفت زیادی دارند اگر نفت را بگیری باید شتر سوار شود. از هواپیما بیایند پایین. اما مغز دانشمند ایرانی توسعه را فراگرفته است. تحریم ما را در سختی انداخته اما توسعه ما را سرعت بخشیده است. امروز افتخار ایران در تولید علم است... در چند سال آینده تک رقمی می شود. "
این بخش از سخنان نیز فرافکنی و تغییر صورت مسئله است. نفت که از یک سو، یک سوخت و منبع انرژی و از سوی دیگر بزرگترین منبع درامد ارزی کشور است، چگونه قابل جایگزینی با دانشمندانی است که وظیفه حل مسائل علمی و گسترش مرزهای علم را دارند؟ آیا چنین ادعایی حتی در پیشرفته ترین کشورهای دنیا از لحاظ علمی و صنعتی هم مطرح می شود؟!
آقای رحیمی درباره همسایگان عرب صحبت کرده است، اما جالب است که دقیقا حرف مشابهی از سوی یکی از مسئولان عربستان سعودی در قرن بیستم مطرح شده است. در زمانی که روابط عربستان سعودی و آمریکا اندکی مخدوش شده بود، آمریکا عربستان را تهدید می کند که واردات کالاهای لوکس به این کشور را قطع خواهد کرد. پاسخ عربستان این بوده است که ما ترسی از این وضعیت نداریم، به بیابان ها بر می گردیم و شیر شتر می نوشیم.
در مورد ایران، می شود گفت تاثیر تحریم ها بر روی کشورمان تاکنون مردم کشور ما را هم به پایین آمدن از هواپیما مجبور کرده است. تحریم های صنعت هواپیمایی، تلخ ترین خاطره های سقوط هواپیما را در حافظه ملت ایران رقم زده است.
البته آقای رحیمی گریزی هم به رتبه علمی زده اند. چنانچه منظور ایشان رتبه ی ایران در تولید مقالات علمی است، ذکر یک نکته لازم است. اگر شما قصد اخذ مدرک دکترا در یکی از رشته های علوم پایه و فنی در ایران را داشته باشید، ضروری است که حداقل دو مقاله در مجلات ISI به چاپ رسانده باشید. این شرط اجباری، از سویی به دلیل موج انبوه فارغ التحصیلان دکترا، منجر به رشد کمّی تعداد مقالات علمی منتشر شده از سوی ایران و ارتقای رتبه ایران شده است، اما به دلیل اجباری بودن این طرح، نویسندگان مقالات نیازهای داخلی و شرایط بومی ایران را کمتر از هر چیز لحاظ می کنند و هدف صرفا انتشار مقاله است که باعث افت کیفیت مقالات و بی کاربرد بودن مقالات برای استفاده ی عملی در داخل کشور شده است.
اما گل سخنان آقای محمدرضا رحیمی، اظهاراتی است که راجع به کشور آمریکا بیان داشته اند.
آقای رحیمی دلیل قدرت آمریکا را در توسعه علمی دانسته و گفته است: " امریکا را از 13 مهاجر تبعیدی انگلیسی ساختند. یه مشت لات و ... اما یک آدم عاقل رفت آنجا و ادم های نخبه را جمع کرد و حالا شده آمریکا. قدرت آمریکا اف 14 و اف 16 و اسلحه نیست. علمش است که او را برتر کرده بر جهان. درست که 50 کشور کنار هم نشسته اند و یک کشور بزرگ درست کرده اند. چند سال پیش یکی از مقامات آمریکایی به یکی از مقامات ایرانی نامه ای فرستاد و می گوید ما دو قدرت. بقیه را آدم حساب نکرده. گفته ما و شما هستیم. "
از معاون اول رییس جمهور شاید انتظار نرود که به مطالعه عمیق و گسترده در تاریخ جهان و کشورها بپردازد، ولی ایشان می توانست لااقل به همین سایت های دم دستی اینترنتی مانند ویکی پدیا یا دانشنامه رشد مراجعه کند تا ببیند که اطلاعاتش راجع به تاسیس بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی ایران، تا چه حد مخدوش است.
بر اساس منابع تاریخی، آمریکا را 13 لات تبعیدی انگلیسی نساخته اند. هیچ کس به آمریکا تبعید نشده است و آنهایی هم که به آنجا رفته اند، 13 نفر نبوده اند. گروه های مختلفی از کشور انگلستان طی دوره های مختلف و با انگیزه های کاملا مختلف، به قاره آمریکا مهاجرت کرده اند و پس از صد سال و اندی، 13 مستعمره نشین شکل گرفته است که تا پیش از استقلال این مستعمره ها از انگلستان در سال 1776، هنوز نام آنها آمریکا نبوده است. این گروه های مختلف که از انگلستان به سمت قاره آمریکا حرکت کرده اند، «لات» نبوده اند! بعضی از آنها گروه های مسیحی بوده اند که با انگیزه های مذهبی به آنجا مهاجرت کرده اند و عده ای دیگر با انگیزه های اقتصادی و سودجویانه. اما رفتار این افراد در قاره ی جدید، رفتاری استعمارگرانه بوده است و نسبت به بومیان امریکا، برخی از غیر انسانی ترین جنایت ها را مرتکب شده اند.
حالا در این میان مشخص نیست که منظور آقای رحیمی از آن « یک آدم عاقل » که رفته « آنجا و ادم های نخبه را جمع کرد و حالا شده آمریکا » چه کسی است؟!
آقای رحیمی در مورد علم، ادعای مشابهی در مورد آمریکا هم مطرح کرده است. علم در آمریکا و در دیگر کشورها، برای خودش هدف و مطلوب نیست، بلکه علم و توسعه علمی کاملا در خدمت اهداف سیاسی، اقتصادی، و نظامی قرار دارد. بخشی از قدرت آمریکا همان قدرت نظامی و تسلیحاتی است که در صورت حماقت و رذالت دولتمردانش، قادر است به مدت ده سال دو کشور افغانستان و عراق را تحت سلطه ی خود در بیاورد یا ویران کند. اما همین قدرت نظامی، نتیجه توسعه علمی در این کشور است. بنابراین علم به خودی خود قدرت یا عظمت نمی آورد، بلکه علمی در آمریکا توسعه می یابد که در خدمت پیشرفت قدرت این کشور در زمینه های نظامی، مدیریتی، کشاورزی، انرژی و غیره باشد.
چنانچه آقای رحیمی از انتشار یا نقد سخنانشان در سایت ها ناراحت هستند، بهتر است گاهی هم انگشت اشاره را به سمت خودشان برگردانند و با افزایش اطلاعات و تعمیق فکری، سخنان خود را بر بنیان منطقی قوی تری بیان کنند.
اي كاش يك آدم عاقل هم ...
دستت درد نکند آقای دستجردی آفرین درد دل مارا گفتی بخصوص کثرت مقالات را خوب اومدی
آقای دستجردی بهتر است در ادبیات خود با مسئولین کشور کمی مداقه کنید چون اینگونه سخن گفتن و از سر کینه و طعن نقد کردن فقط و فقط جایگاه خودتان را متزلزل میکند
والسلام