چرا کتابهای ادبیات حوصلهسربرند؟
پارسینه: یک معلم ادبیات فارسی میگوید: در کتابهای درسی ادبیات، انتخاب متنها با سلیقه خوبی انجام نمیشود و طبق سلیقه خود بچهها نیست؛ این باعث میشود حوصله بچهها از خواندن متنها سر برود، اما خود کلاس ادبیات برای دانشآموزان حوصلهسربر نیست.
امیرحسین پهلوان، معلم زبان و ادبیات فارسی درباره علاقهمندی دانشآموزان به درس و کلاس ادبیات اظهار کرد: اینکه باید صبر کنند تا یک متن یا شعر طولانی را به همراه معنی و آرایههای آن بشنوند برایشان خستهکننده است، اما صرف خود کلاس معمولا خستهکننده نیست، مگر اینکه از فشار درسی باشد.
او درباره روشهایی که میتوان با استفاده از آنها به جذابیت کلاس درس ادبیات اضافه کرد، گفت: در مواقعی که میبینم متن برای بچهها جذاب نیست و حوصلهسربر است، سعی میکنم تا اول بچهها را از متن بیرون بیاورم و بعد وارد آن شویم. مثلا اگر اتفاقات عجیبوغریبی برای شاعر یا نویسنده متن افتاده باشد، آن را برایشان میگویم، حتی اگر زمان زیادی را بگیرد، و بعد که برای بچهها سوال ایجاد میشود وارد متن میشویم.
او افزود: مثلا ما متنی داریم با عنوان «سه روز برای دیدن» که برای هلن کلر است. هرچند این متن جذاب است اما ممکن است برای دانشآموز خیلی جذابیت نداشته باشد. برای همین میتوانیم اولا درباره زندگینامه او صحبت کنیم و بعد که بچهها نسبت به نویسنده ترغیب میشوند به سراغ متن برویم. اما اگر متن را بدون این تحلیل آغاز کنیم شاید خستهکننده و بدون جذابیت باشد.
این معلم ادبیات بچههای کار در مدرسه «صبح رویش» سپس به شرایط متفاوت دانشآموزان این مدرسه اشاره و درباره روشهای تدریس ادبیات که میتواند این درس را با جذابیت بیشتری همراه کند، بیان کرد: در این مدرسه، در مهارتهای مختلف فارسیآموزی سعی میکنیم بیشتر بچهها را مجری کار کنیم؛ یعنی از بچهها برای تدریس استفاده کنیم. خیلی وقتها پیش میآید که وقتی وارد کلاس میشوم میبینم دانشآموز من روی صندلیام نشسته و به شوخی میگوید که امروز من میخواهم درس بدهم، اما من این را جدی میگیرم و برای او بخشی از درس را تعیین میکنم تا تدریس کند، و او شروع میکند به درس دادن و دانشآموزان دیگر هم به او کمک میکنند، من هم به عنوان دانشآموزی که در کلاس نشسته، در میان صحبتهای او نکات و موارد علمی و ادبی را وارد کار میکنم و غیرمستقیم درس میدهم. البته در هر مدرسهای نمیشود این کار را انجام داد.
پهلوان با بیان اینکه کتابها در مقاطع مختلف حتی خیلی جاها از نظر رسمالخط با هم هماهنگ نیست، گفت: بارها این تفاوت رسمالخط را دیدهام و حتی برای دانشآموزانم هم سوال بهوجود آمده است. همچنین هماهنگی مطالب و طرحدرسهایی که برای مقاطع مختلف اتفاق میافتد، ضعف دارد. یک طرحدرس مشابه در دو پایه اتفاق میافتد اما یک طرحدرس دیگر در یک پایه اتفاق میافتد و درحالی که باید در پایه بعد ادامه پیدا کند، در چند پایه بعد ادامه آن آورده میشود و برای همین دوباره باید از نو گفته شود. بهطور کلی با وجود اینکه بهنسبت سالهای قبل، کتابهای درسی کیفیت بهتری دارند اما هنوز هم مطابق استاندارهای لازم نیستند.
او سپس در پاسخ به سوالی درباره میزان امیدواریای که در کلاسها به دانشآموزان دارد، گفت: در مسیر موفقیت دانشآموزان برای ادامه ادبیات، در پایههای ششم، نهم و دوازدهم مشکلاتی وجود دارد. دانشآموزان با وجود ذوقی که دارند نمیتوانند به دنبال ادبیات بروند به این علت که مدرسه و اولیا از آنها انتظار دارند در آزمونهای مدارس تیزهوشان موفق شوند. در پایه دوازدهم هم انتظار برای ورود به دانشگاه وجود دارد که این باعث میشود بچهها از علاقه خودشان فاصله بگیرند.
این معلم افزود: موردی که در پایه دوازدهم شاهدش هستم، این است که یکی از دانشآموزان قدرت نویسندگی خوبی دارد اما چون برایش برنامهریزی شده تا فقط درس بخواند، این موضوع نمیگذارد به سراغ نویسندگی و ادبیات برود. اما در پایههای دیگر بچهها به سراغ ادبیات میروند و حتی در مسابقات هم موفق میشوند، ولی بچههای مدرسه «صبح رویش» دغدغههایی که دارند برایشان زمانبر است و ذهنیتشان را درگیر میکند و این اجازه را به آنان نمیدهد که به سمت ادبیات بروند.
ارسال نظر