رجا نوشت:
براي آنكه متهم نشويم به نق زدن، به زود قضاوت كردن و به سياهنمايي عليه رسانهي ملي، سي روز صبر كرديم تا سريالهاي ويژهي ماه مبارك رمضان به قسمت آخر برسد و به اصطلاح پيام اخلاقي سريال به بار بنشيند. هر چند تحمل برخي از اين سريالها به مدت سي روز حقيقتاً دشوار بود، اما منتظر مانديم تا عبرتهاي اين چهار سريال ناگهان در قسمت آخر آشكار شود و مديران سيما برگ برندههايشان را كامل رو كنند؛ از زوج نازايي كه در قسمت آخر به مدد موسسهي رويان صاحب 5 قلو شدند تا قاتلي كه بعد از ابتلا به نسيان، به دليل سوابق پدرش در جنگ توسط خانوادهي مقتول بخشيده شد!
حالا در فاصلهي چند روز بعد از اتمام ماه مبارك رمضان، سعي داريم تا در مجالي جداگانه و از منظر نقد به هر يك از سريالهاي چهارگانهي سيما در طول اين ماه عزيز بپردازيم. متن زير اولين بخش از اين سلسله مقالات است كه به نقد سريال «راز پنهان» اختصاص دارد.
فرض كنيد «فلورا سام» نويسندهي سريالي است با عنوان «مشق عشق» با حضور يك دو جين بازيگر محبوب سينما و تلويزيون؛ اما با وجود ساختار حرفهاي كار و تهيهكنندهي معروف و خوشنامي همچون «مجيد اوجي» و اين همه بازيگر، در عين ناباوري، سريال با شكست شديد در جذب مخاطب روبرو ميشود. ظاهراً اشكال هم از فيلمنامهي كار است كه موضوع آن خيلي يك خطي و سرراست و به عبارت بهتر، خيلي كم افت و خيز و كليشهاي است؛ داستان زندگي واليباليست جواني كه فلج شده و حالا اطرافيان او ميخواهند او را دوباره به زندگي برگردانند. به هر حال، هر چه هست سريال در جذب مخاطب موفق نميشود.
حالا دوباره فرض كنيد كه «فلورا سام» نويسندهي سريال مناسبتي نوروز 87 شبكهي دوم سيما با عنوان «نشاني» هم هست. سريالي كه به علت شهرت و محبوبيت نسبي كارگردانش -رامبد جوان- و تبليغات مستمر سريال در پربينندهترين برنامهي صبحگاهي تاريخ سيماي جمهوري اسلامي -«مردم ايران سلام»- كنجكاوي خيلي از مخاطبان را پيش از پخش برانگيخته است. اما وقتي سريال پخش ميشود، موضوع يكخطي و حوصلهسر بر و شوخيهاي لوس زنانهي آن، دوباره يادآور حكايت «مشق عشق» ميشود؛ شكست فاحش سريال مناسبتي شبكهي دوم در نوروز 87 در مقايسه با سريالهاي رقيبش «مرد هزار چهره» و «پيامك از ديار باقي»!
در ادامه بياييد فرض كنيد كه مديران شبكه اصلاً برايشان مهم نيست كه اين خانم سال گذشته نويسندهي كمبينندهترين سريال نوروز بوده و خيلي اتفاقي تمايل دارند كه سال 88 هم او فيلمنامهي سريال نوروزي شبكهي دوم را بنويسد. بنابراين او دوباره دست به كار ميشود و سريال «ماه عسل» را خلق ميكند. جالب آنكه اين بار نه از جنجال رسانهاي خبري است و نه از يك دو جين بازيگر و عوامل معروف. خب! به نظر شما نتيجه قابل حدس نيست؟ باز هم در ميان رقيباني چون «مرد دوهزار چهره» و «عيد امسال»، سريال «ماه عسل» حائز رتبهي آخر ميشود! البته با اين توضيح كه سريال نوروزي شبكهي يك به علت مميزي از پخش بازميماند و در واقع يكي از رقباي قدرتمند حذف ميشود!
اين ماجرا با نوشتن فيلمنامهي تعدادي تلهفيلم ادامه پيدا ميكند تا به تابستان 90 و سريال «توطئهي فاميلي» ميرسد. معطوف به اينكه اين نويسندهي محترم، پيش از اين در جذب مخاطب خيلي موفق بودهاست، مديران سيما در عرصهي سريالسازي تصميم ميگيرند تا اينبار نويسندگي سريال تابستاني شبكهي يك سيما -شبكهي ملي- را هم به او بسپارند. بنابراين سريال «توطئهي فاميلي» به كارگرداني «رامبد جوان» و بازي «امير جعفري» و نويسندگي «فلورا سام» توليد و پخش ميشود و ... نيازي به توضيح هست يا خودتان حدس ميزنيد كه اين سريال هم با آن موضوع نخنما شدهاش در رقابت با «ساختمان پزشكان» چه سرنوشتي ازحيث جذب مخاطب پيدا كرد؟
بگذريم از محرم 90 و سريال «تا رهايي» به نويسندگي همين خانم با آن تم تحول خندهدار و مضحكش كه حتي اگر در دههي هفتاد هم با همين سبك روايت ميشد، توفيقي در جذب مخاطب نمييافت؛ چه برسد به سال 90!
اما ماجرا وقتي جالبتر ميشود كه همهي فرضيات بالا درست عين حقيقت باشد و با وجود چنين حقايقي در عدم موفقيت يك نويسنده در جذب مخاطب، اين بار نه تنها نويسندگي كه كارگرداني سريال ويژهي ماه مبارك رمضان امسال هم به همين نويسنده سپرده ميشود و بدين ترتيب، «راز پنهان» خلق ميگردد. سريالي كه از حيث داستاني كاملاً شبيه همان سريال «تا رهايي» و تم آن همان تم فراموشي كاراكتر اول سريال است! خب شما باشيد با وجود مديراني تا اين حد خجسته، دست به تكرار خود و آب بستن به يك موضوع تكراري نميزنيد؟
«راز پنهان» حكايت نويسندهاي است كه ديگر موضوعي براي فيلمنامه نوشتن ندارد و بنابراين مجبور ميشود خودش را تكرار كند. او با اينكه يك بار تم تحول فردي را كه به فراموشي مبتلا شده است را در محرم 90 و در سريال «تا رهايي» طرح كرده، بار ديگر همين قصه را با كمي تغيير در رمضان 91 به خورد مخاطبان ميدهد. آن هم با داستاني عاري از منطق و البته با اصرار بر ديالوگها و صحنهپردازيهاي متكلف و صرفاً روشنفكرانه مانند درختي كه از آن بطريهاي شيشهاي آويزان است و نيز شعار دادن مستقيم براي گوشزد كردن پيامهاي اخلاقي سريال!
غلظت اين شعارهاي اخلاقي به حدي در «راز پنهان» بالا بود كه مكالمات عادي يك مادر با پسرش را در اين سريال ميشد به سبك پند و نصيحتهاي «قابوسنامه» با صداي يك گويندهي خوشصدا به صورت مجزا در يك برنامهي راديويي خواند و تا حدودي هم لذت برد! به طور مثال، ديالوگهاي زير دقيقاً نمونهاي از شعارهاي اخلاقي گل درشت اين سريال در قسمت پاياني هستند كه بدون دخل و تصرف در زير آمدهاند:
-زندگي مثل بازي شطرنجه؛ آدما بايد سعي كنن هميشه بهترين بازيشونو انجام بدن.
-سعي كن تو زندگي راه درستو بري!
-من اصلاً تو زندگي غصه نميخورم؛ صبح سر نماز دو قطره اشك ميريزم و تموم!
-سايهي گناهان تمام زندگيمو گرفته؛ سعي كن آدم خوبي باشي و به بقيه كمك كني.
-زندگي يعني مهر و بخشش؛ نفرت و خشم و كينه دلتو سياه ميكنه.
-قول بده مواظب دلت باشي.
اما نكتهي اصلي در اين ميان، اين است كه چرا چهرههايي مثل «فلورا سام» با وجود كارنامهاي نه چندان درخشان و كارهايي با كيفيت اين چنيني، تا اين حد ميتوانند در جلب نظر مديران صداوسيما موفق باشند و سالي يكي دو سريال و تلهفيلم -آن هم در پربينندهترين اوقات سال- روانهي آنتن كنند؟ آيا دلايل اين پركاري فقط به اينكه همسر ايشان -مجيد اوجي- تهيه كنندهي مهمي در صداوسيماست، برميگردد يا پاي مسائل ديگري هم در ميان است؟
به زعم نگارنده، گرچه سابقه و نفوذ «مجيد اوجي» درصداوسيما به شدت در پركاري همسرش نقش دارد، اما اين تنها دليل اين پركاري او نيست. كافي است تا با مروري بر سريالهاي اين نويسنده و اخيراً كارگردان، به ياد بياوريم كه «فلورا سام» معمولاً از چه چيزهايي در سريالهايش صحبت ميكند و معمولاً آثارش بر چه موضوعاتي تكيه دارد تا از اين علايق موضوعي او، به دلايل پركارياش پي ببريم.
حقيقت آن است كه صحبت كردن از نكات خنثاي اخلاقي و عرفانهاي امامزادهاي در سريالها، يكي از تمهاي مورد علاقهي مديران سيماست و اين بيش از هر چيزي ريشه در محافظهكاري آنها دارد. به عبارت بهتر، اين مدل سريالها به شدت كم دردسر و به زعم مديران سيما به همان مقدار آموزندهاند! چرا كه در اين سريالها هم از مسائل حساس روز و موضوعات مرتبط با جامعه و احياناً عملكرد نهادها كه ممكن است منشأ مشكل و اعتراض به صداوسيما شود، صحبتي نميشود و هم اينكه تا دلتان بخواهد پيامهاي اخلاقي دارد كه هر آينه به سوي مخاطب پرت ميشود! بنابراين جايي براي اعتراض مذهبيون هم نميماند كه اين سريال محتوا نداشت!
در نتيجه كاراكترهايي چون پيرمرد متولي امامزاده كه دور از شهر زندگي عارفانهاي دارد، پيرمرد بازنشستهي حافظخواني كه در گذشته خطاهايي انجام داده و حالا در پي جبران آنهاست، مادري كه از بيست و چهار ساعت، بيست و سه ساعت چادر نماز بر سر دارد و نسل جواني كه معمولاً از خدا و دين و امثال آن بريدهاند و در اثر صحبت با متولي امامزاده يا يك پير صوفي، متنبه و متحول ميشوند، به عناصر ثابت سريالهاي به اصطلاح اخلاقي سيما تبديل شدهاند!
«فلورا سام» هم از جمله كساني است كه در خلق و پرورش چنين داستانهايي به مهارت بالايي دست پيدا كرده است. او فقط دنبال بهانهاي است تا داستاني با چنين شمايلي خلق كند! از مردي كه فراموشي گرفته و حالا ميخواهد گذشتهاش را مرور و در همين حين توبه كند تا كسي كه اتفاقاً به جاي يك شخصيت ديگر قرار ميگيرد و با دخول به سبك زندگي او، متحول ميشود! بنابراين ميتوان متوجه شد كه دليل اقبال مديران سيما به كساني چون «فلورا سام» چيست!
به هر حال، فعلاً در شرايطي كه به فرمودهي رهبر معظم انقلاب در يك «پيچ بزرگ تاريخي» قرار داريم و ميتوان از ساحت رسانه براي گفتن حرفهاي مهمتري چون مقاومت يك ملت در برابر تحريمها يا نشان دادن ابعادي از خباثت دشمن و يا توضح مباني اسلام شيعي در قالب دراماتيزهي يك داستان بهره گرفت، صداوسيما و مديران آن تجيح ميدهند پيام سريالهاي رسانهي ملي پيامهاي اخلاقي خنثايي در حد «مواظب دلت باش» و «درست زندگي كن» باشد. خب با چنين توصيفي چه كسي بهتر از «فلورا سام»؟
ارسال نظر