۲ بار قصاص مجازات قتل مادر و خواهر

اين ماجرا هشتم دي‌ماه سال 90 وقتي روي داد كه پسري به نام پيمان سراسيمه از خانه‌شان خارج شد و با داد و فرياد از قتل خواهر و مادرش خبر داد.

پس از تماس همسايه‌ها با پليس ملارد كرج ماموران در محل حاضر شده و با جسد زن ميانسال و دختر نوجوانش به نام معصومه رو به رو شدند. همزمان با انتقال اجساد به پزشكي قانوني پيمان نيز براي تحقيقات بيشتر به اداره آگاهي منتقل شد.

او در اظهارات اوليه‌اش گفته بود كه هنگام وقوع حادثه در خانه نبوده و وقتي كه به آنجا برگشته با اجساد آنها

رو به?رو شده است. اما همسايه‌ها به ماموران گفتند كه پيمان به عناوين مختلف با مادرش درگيري داشته است. روز حادثه نيز همسايه‌ها صداي مشاجره و درگيري آنها را شنيده بودند.

وقتي پيمان با نتايج تحقيقات روبه‌رو شد، به ناچار لب به اعتراف باز كرد و گفت: «من هميشه با مادرم اختلاف داشتم. مدتي پيش در پي علاقه به دختري، تصميم به ازدواج گرفتم. اما خانواده‌ام مخالفت مي‌كردند. آن روز مثل هميشه با مادر و خواهرم درگير شدم. مادرم خواست آرام شوم، اما من در اوج عصبانيت ابتدا ضربه‌يي به سر مادرم زدم كه بد حال شد و بر زمين افتاد. خواهرم به‌شدت ترسيده بود و جيغ مي‌زد. به سمت مادرم آمد تا او را نجات دهد كه او را داخل حمام انداخته و در حمام را قفل كردم. در اين هنگام از آشپزخانه چاقويي برداشته و با آن چند ضربه به مادرم زدم. در همين موقع در حمام را باز كرده و خواهرم را به درون يكي از اتاق‌ها پرت كردم و پس از كتك زدن، با‌همان چاقو ضربه‌هايي نيز به او زدم.»

قرار مجرميت پيمان پس از تاييد سلامت روحي و رواني او در پزشكي قانوني صادر و پرونده با صدور

كيفر خواست براي رسيدگي به شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه به رياست قاضي همتيار و 4 قاضي مستشار برگزار شد پيمان 19 ساله با رد تمامي اتهامات خود گفت: روز حادثه مادرم به من گفت كه بروم و از خانه دايي‌ام كه آن روز ‌آش نذري پخته بودند‌ آش بگيرم اما من نمي‌توانستم بروم چون قرار باشگاه داشتم. سر همين موضوع با مادرم جر و‌ بحث‌مان شد. وقتي كه ديدم خيلي عصباني شده از خانه زدم بيرون و به خانه دايي‌ام رفتم تا ‌آش بگيرم اما وقتي كه برگشتم با جنازه‌هاي آنها روبه‌رو شدم.

پس از آخرين دفاعيات پسر جوان و وكيل مدافعش قضات دادگاه وارد شور شده و متهم را به دو بار قصاص محكوم كردند.