کوتاه ترین داستان عشقی جهان پارسینه: کوتاه ترین داستان عشقی جهان کوتاه ترین داستان عشقی روزی مردی از یک دختر پرسید: آیا با من ازدواج میکنی؟ دختر جواب داد: نه و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد،تمام مسابقات فوتبال را دید و با هرکه دلش خواست رقصید. کپی شد ازدواج داستانک داستان عشقی
ارسال نظر