گوناگون

مترجمان چند زبانه در ایران

پارسینه: از مشروطیت تا امروز بیش از یک سده از عمر نهضت ترجمه می‌گذرد. خیلی‌ها دست به ترجمه بردند و معدودی سر زبان‌ها افتادند و در ذهن‌ها ماندند. در این بین برخی مترجم‌ها از چند زبان ترجمه کرده‌اند.

پارسینه-گروه فرهنگی: از برخی مترجم‌هایی که چند زبان می‌دانند و تأثیر این موضوع بر کیفیت کارشان گزارش می‌دهد.

سروش حبیبی، مترجم پیشکسوت که از چهار زبان آلمانی، فرانسه، انگلیسی و روسی آثار متعددی را به فارسی ترجمه کرده است، درباره‌ی تأثیر چندزبانه بودن مترجم برای ارائه‌ی ترجمه‌ی بهتر می‌گوید: طبعا وقتی آدم با چند زبان آشنا باشد، وسعت دید و احساسش در ارزیابی آثار ادبی فرق می‌کند؛ نتیجه‌ آشنایی با زبان‌های دیگر برای مخاطب این است. من تا جایی که امکان داشته باشد، از زبان اصلی ترجمه می‌کنم؛ از این گذشته متن اصلی را با چند ترجمه معتبرش کنار هم می‌گذارم و مقایسه می‌کنم، یعنی جاهایی که تعبیر و تأویل متن اهمیتی داشته باشد، از نظر دو یا سه مترجم باخبر می‌شوم و نتیجه کار به ترجمه امین نزدیک‌تر می‌شود.

این مترجم که در 40 ‌سالگی اقدام به فراگیری زبان‌ روسی کرده تا به چهارمین زبان خارجی مسلط شود، درباره‌ی ترجمه‌ی دوباره‌اش از آثار ادبیات کلاسیک روس می‌گوید: من درجوانی مختصری روسی یاد گرفتم، آن هنگام مترجم نبودم و خیال نمی‌کردم که روزی در این راه بیفتم. زمانی بود که کتاب‌فروشی گوتنبرگ کتاب‌های روسی خیلی خوبی در زمینه ریاضیات و علوم به قیمت ارزان می‌فروخت. محلش هم در خیابان بوذرجمهر سابق بود. مشتری این‌جور کتاب‌ها بودم و به ‌اندازه‌ای که با زحمت و به کمک فرهنگ از آن‌ها استفاده کنم، روسی بلد بودم، ولی هنگامی که برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم، آن مختصر را هم به مرور فراموش کردم. در ایران نبودم دیگر. تماس تلفنی هم مانند امروز میسر نبود. ادامه کار مشکل بود. این شد که به خیال افتادم زبان روسی را فرابگیرم، چون مترجمان روسی‌دان خیلی کم‌تر از سایر زبان‌ها بودند. بسیاری از مترجمان به انگلیسی و آلمانی و فرانسه مسلط بودند و از طرفی ادبیات بسیار غنی روسی چنان که شایسته بود، به ایرانی‌ها معرفی نشده بود و اغلب با ملاحظه‌های سیاسی و تبلیغاتی و باعجله و آن‌ هم از زبان‌های دیگر به زبان فارسی ترجمه شده بود؛ ‌با این انگیزه‌ها آموختن روسی را در آمریکا آغاز کردم و آن کار را در پاریس در دانشگاه پی گرفتم. آموختن زبانی دیگر در میان‌سالی کار بسیار دشواری است و زحمت زیاد می‌خواهد، اما از این کار پشیمان نیستم و ترجمه‌هایی که از آثار روسی انجام داده‌ام، به اعتقاد من موفق بوده است.

حبیبی درباره‌ی این‌که نخستین ترجمه‌اش از کدام زبان بوده، می‌گوید: زبان اولم فرانسه بود، چون در دبیرستان یاد گرفته بودم. آن‌هم برای این‌که پدرم در مدرسه فرانسوی درس خوانده بود و فرانسه خوب می‌دانست. وقتی بچه‌ بودم، در کنار شاهنامه قصه‌هایی هم از فرانسه برای ما می‌گفت. بنابراین فرانسه در خانواده ما جای خاصی داشت. بعد در دانشکده انگلیسی خواندم، ولی خب طبعا فرانسه را بهتر می‌دانستم. اولین کتاب‌هایی که ترجمه کردم، مثل «زمین انسان‌ها»، «بیابان تاتارها» یا «خداحافظ گاری کوپر» از این زبان بود. بعدها برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم، زیرا همسر اولم آلمانی بود و خدا رحمتش کند در رشته زبان و ادبیات آلمانی و البته بعد هم در ایران‌شناسی تحصیل کرده بود و تحمل نمی‌کرد که شوهرش خوب آلمانی بلد نباشد، خودم هم گرچه تحصیل ادبیات نکرده بودم، عشقم به ادب آلمان کم‌تر از علاقه‌ام به ریاضی و تکنولوژی نبود. در آموختن این زبان زحمت زیاد کشیدم و بعد هم از ترجمه آثار برخی نویسندگان آلمانی لذت بسیار بردم.

ماجرای زبان یاد گرفتن کاوه میرعباسی هم جالب است. از کودکی تا نوجوانی در مدرسه‌ی فرانسوی سن‌لویی درس می‌خواند و نخستین زبانی که یاد می‌گیرد، فرانسه است. نخستین ترجمه‌اش را به سن 14 ‌سالگی از زبان فرانسه انجام می‌دهد. در مجموعه‌ی «افسانه‌های ملل» ترجمه‌ی «افسانه‌های مردم مجارستان» را به سال 1348 انجام می‌دهد؛ این ترجمه دو سال بعد در انتشارات امیر‌کبیر به مدیریت عبد‌الرحیم جعفری منتشر می‌شود. انگلیسی اما آخرین زبانی است که یاد می‌گیرد. اما به محض این‌که بعد از سال‌ها به ایران بازمی‌گردد، نخسین اثرش را از زبان انگلیسی به فارسی برمی‌گرداند که دو کتاب از مجموعه‌ی نسل قلم به سرپرستی خشایار دیهمی در آغاز دهه‌ی 70 است؛ کتاب‌هایی درباره‌ی زندگی «آگوست استریندبرگ» و «اوژن یونسکو». پس از آن «دیو درون» امیل زولا را از فرانسه ترجمه می‌کند که می‌گوید، بعد از 18 سال هنوز چاپ نشده، بس که حذفیات آن زیاد است.

میرعباسی در آغاز جوانی بعد از اخذ دیپلم به فرانسه می‌رود. آن‌جا دو سالی تحصیل علم حقوق می‌کند، بعد رها می‌کند و می‌رود رومانی. در همان دو سال فرانسه است که به زبان این کشور هم مسلط می‌شود. رومانی می‌رود، کارگردانی سینما می‌خواند، برای گرفتن دکتری این رشته به اسپانیا می‌رود، اما به دلیل مشکل مالی مجال دفاع از تز دکتری‌اش را پیدا نمی‌کند. در این سال‌ها زبان رومانیایی و اسپانیولی را هم فرامی‌گیرد. برای این‌که امرار معاش کند، در اسپانیا زبان انگلیسی را فرامی‌گیرد و آن‌جا به تدریس زبان اسپانیولی و انگلیسی می‌پردازد تا این‌که بعد از سال‌ها به ایران بازمی‌گردد و ترجمه از زبان‌های فرانسه، اسپانیولی و انگلیسی به حرفه‌ی تمام‌وقتش بدل می‌شود. هرچند رومانیایی هم می‌داند، اما تاکنون از ادبیات این سرزمین اثری را به فارسی برنگردانده است و می‌گوید: دو کتاب دارم از ادبیات این سرزمین که دیر یا زود آن‌ها را ترجمه خواهم کرد.

این مترجم تأکید دارد: دانستن چند زبان برای مترجم بسیار سودمند است و به حال من بسیار مفید بوده است؛ معمولا موقع ‌ترجمه‌ی اثری، ترجمه‌های آن متن در زبان‌های دیگر را تهیه می‌کنم تا اگر متن دشواری‌هایی دارد، با کمک ترجمه‌ی دیگر در زبان دیگر آن را فهم کنم. وقتی کتاب «لی‌لی‌بازی» خولیو کورتاسار را از زبان اسپانیولی ترجمه می‌کردم، ترجمه‌های انگلیسی و فرانسه‌ی آن دم دستم بود. این رمان البته هنوز مجوز چاپ نکرده است. در ترجمه‌ی آثار کورمک مک‌کارتی نیز ترجمه‌ی فرانسوی این اثر را داشتم و از آن کمک می‌گرفتم. بلد بودن زبان‌های متعدد به مترجم امکان می‌دهد خلاق‌تر و مؤثر‌تر اثر را ترجمه کند، به آدم ایده می‌دهد. همچنین گاه واژه‌هایی در زبان اصلی چند معنا دارد، که با مراجعه به ترجمه‌ی دیگر می‌توان کمک گرفت که موضوع از چه قرار است.

اسدالله ‌امرایی نیز از زبان‌های ترکی و انگلیسی ترجمه می‌کند. این مترجم که آثار متعددی از ادبیات جهان را از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده و کم‌تر از زبان ترکی ترجمه کرده، معتقد است: مترجم اگر بر آن زبانی که ترجمه می‌کند، تسلط و اشراف داشته باشد، مؤثر‌تر است. در عین‌ حال این‌که فرد زبان‌های دیگر هم بداند، در ترجمه‌ی بهتر و ضبط نام‌ها می‌تواند موفق‌تر عمل کند.

این مترجم که از زبان ترکی داستان‌هایی از اورهان پاموک را در مجموعه‌ی داستان‌هایی از برندگان نوبل ادبیات ترجمه کرده، همچنین در مجموعه‌ی داستان‌های آسیایی آثاری را از نویسندگان ترکیه و آذربایجان ترجمه کرده است، از ترجمه‌ی رمان «خزان خودکامه» اثر گابریل گارسیا مارکز به عنوان ترجمه‌ای یاد می‌کند که برایش بسیار دلچسب و خوشایند بوده است، با این‌ حال تأکید دارد که همه‌ی ترجمه‌هایش را دوست دارد و فرقی بین آن‌ها نمی‌گذارد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار