سيلی جمهوری اسلامی را خورديد؟! گوارای وجود!
پارسینه: «حرکت شوراي نگهبان در عدم تأييد هاشميرفسنجاني، سيلي نظام ولايتفقيه در گوش برخي رسانهها و نويسندههاي اپوزيسيون رژيم بود.»
کیهان: پايگاه اينترنتي خودنويس وابسته به اپوزيسيون خارج کشور ضمن انتشار مطلب فوق خاطرنشان کرده است: اين گروه آنقدر در حمايت بيچون و چرا از رفسنجاني از يکديگر گوي سبقت را ميربودند که يادشان رفته بود بازي انتصابات در ايران آزاد نيست. اين نکته مهم است که رد صلاحيت رفسنجاني آب در لانه مورچهها ريخت و نکات کليدي زيادي را مشخص کرد.
در ادامه اين نوشته آمدهاست: عدهاي از رسانهها و نويسندگان اپوزيسيون آنقدر ذوقمرگ شده بودند که شرط بندي کرده بودند. آن هم شرطهايي که شايد فقط در مسابقات اسبسواري ميشد چنين شرطهايي بست. ولي سيلي حاکميت در گوش اين رسانهها و نويسندهها بسيار سهمگين و غافلگيرکننده بود. به يقين شوک ناشي از اين سيلي با دعوت از هيچ مهماني براي مصاحبه در اين رسانهها قابل رفع نخواهد بود.
خودنويس اضافه ميکند:«تا ديروز تمام اين رسانهها و قلمها داد ميزدند که رد صلاحيت هاشمي به نفع مخالفان حکومت نيست. چرا که باعث قدرتمندتر شدن و بسط ديکتاتوري ميشود. امروز به يکباره همه اين رسانهها و قلمها فرياد زدند که حاکميت تير خلاص را به خود زد (!)
اين آبي که در لانه مورچگان ريخته شد به يقين تأثيراتش را به تدريج نشان خواهد داد و اميدوارم آن دسته از نهادهايي که با طناب وابستگان رفسنجاني به داخل چاه ميرفتند به خود آيند و راههاي صحيحتري پيدا کنند.
خودنويس در ادامه نوشت:«نکته آخر اين که با رد صلاحيت رفسنجاني نه تنها در ايران قيامت نخواهد شد، بلکه مخالفان حتي علاقه ندارند به خاطر وي باتوم بخورند و از او دفاع کنند. بياييد فرض کنيم رفسنجاني تأييد صلاحيت ميشد و مثل موسوي حصر خانگي ميشد. کدام پشتوانه سبز ميخواست از عاليجناب سرخپوش حمايت و براي آزادي ايشان مبارزه کند؟ آيا وقت آن نيست که به خود بياييد؟ مگر ما از عاليجناب سرخپوش و ترور رستوران ميکونوس سخن نميگفتيم؟! رد صلاحيت گواراي وجودتان(!)
گفتني است همه شواهد موجود و برخي اسناد که کيهان به آن اشاره داشته است حکايت از آن دارد که مجموعه مشترک دشمنان بيروني و دنبالههاي داخلي آنها در پي قرباني کردن آيتاللههاشمي بودهاند و از اين روي عدم احراز صلاحيت ايشان از سوي شوراي نگهبان را ميتوان اقدامي در جهت نجات آيتالله رفسنجاني از دام خطرناکي دانست که براي ايشان تدارک ديده بودند. هياهوي توأم با عصبانيت آمريکاييها در همين راستا قابل ارزيابي است.
در ادامه اين نوشته آمدهاست: عدهاي از رسانهها و نويسندگان اپوزيسيون آنقدر ذوقمرگ شده بودند که شرط بندي کرده بودند. آن هم شرطهايي که شايد فقط در مسابقات اسبسواري ميشد چنين شرطهايي بست. ولي سيلي حاکميت در گوش اين رسانهها و نويسندهها بسيار سهمگين و غافلگيرکننده بود. به يقين شوک ناشي از اين سيلي با دعوت از هيچ مهماني براي مصاحبه در اين رسانهها قابل رفع نخواهد بود.
خودنويس اضافه ميکند:«تا ديروز تمام اين رسانهها و قلمها داد ميزدند که رد صلاحيت هاشمي به نفع مخالفان حکومت نيست. چرا که باعث قدرتمندتر شدن و بسط ديکتاتوري ميشود. امروز به يکباره همه اين رسانهها و قلمها فرياد زدند که حاکميت تير خلاص را به خود زد (!)
اين آبي که در لانه مورچگان ريخته شد به يقين تأثيراتش را به تدريج نشان خواهد داد و اميدوارم آن دسته از نهادهايي که با طناب وابستگان رفسنجاني به داخل چاه ميرفتند به خود آيند و راههاي صحيحتري پيدا کنند.
خودنويس در ادامه نوشت:«نکته آخر اين که با رد صلاحيت رفسنجاني نه تنها در ايران قيامت نخواهد شد، بلکه مخالفان حتي علاقه ندارند به خاطر وي باتوم بخورند و از او دفاع کنند. بياييد فرض کنيم رفسنجاني تأييد صلاحيت ميشد و مثل موسوي حصر خانگي ميشد. کدام پشتوانه سبز ميخواست از عاليجناب سرخپوش حمايت و براي آزادي ايشان مبارزه کند؟ آيا وقت آن نيست که به خود بياييد؟ مگر ما از عاليجناب سرخپوش و ترور رستوران ميکونوس سخن نميگفتيم؟! رد صلاحيت گواراي وجودتان(!)
گفتني است همه شواهد موجود و برخي اسناد که کيهان به آن اشاره داشته است حکايت از آن دارد که مجموعه مشترک دشمنان بيروني و دنبالههاي داخلي آنها در پي قرباني کردن آيتاللههاشمي بودهاند و از اين روي عدم احراز صلاحيت ايشان از سوي شوراي نگهبان را ميتوان اقدامي در جهت نجات آيتالله رفسنجاني از دام خطرناکي دانست که براي ايشان تدارک ديده بودند. هياهوي توأم با عصبانيت آمريکاييها در همين راستا قابل ارزيابي است.
مطالب سرتاسر کینه منتشر شده در کیهان را بلافاصله پس از نامه سرشار از مهر ایت الله جوادی آملی خواندم ! هرچند وجود آن کیهان نویس با شخصیتی چون استاد جوادی آملی قابل قیاس نیست ولی از این که این ملک برین جولانگاه مشتی کینه دوز و دون صفت شده و مردان حقیقت را چنین دل آزرده اند تلخ گریستم!