گوناگون

عرفان صحیح و زلال از امیرالمؤمنین ع گرفته شده است

پارسینه-گروه فرهنگی: آقا فلاسفه افتخار می‌کنند که به امیرالمؤمنین می‌رسند، کدام فیلسوف می‌تواند یک ناخن امیرالمومنین بشود؟ این خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه را وقتی فلاسفه می‌خواهند شرحش کنند دستشان می‌لرزد. با ان شاء الله ، ما شاء الله شرحش می‌کنند. می‌گوبند ما نمی‌توانیم همه را بفهمیم.



سیزدهم رجب، روز میلاد پربرکت و نورانی امیر مؤمنان سلام الله علیه است. شایسته شیعیان و مؤمنین است که در این روز هرچه بیشتر از فضیلت‌ها و معارف حضرت بدانند تا معرفت علمی و حسی آنان افزون گردد. در همین راستا، سخنان آیت‌الله فاطمی‌نیا را که در باب فضائل امام علی علیه السلام بیان شده است، در زیر می‌خوانید:


یک از فضائل مهم امیرالمومنین علیه السلام این است که صاحب هر علمی و هر فنی افتخار می‌کند که خود را به امیرالمومنین برساند و منصوب کند، و این در دنیا برای کسی اتفاق نیفتاده است، برای اینکه در دنیا صاحبان هر علمی هر فنی یک رئیسی دارند، یک مقتدی دارند که اصلا او را با کسی عوض نمی کنند. ریاضی دانان به یک نفر می‌رسند و به او افتخار می‌کنند، اطباء همین طور فقها همین طور اما این از ویژگی های امیرالمومنین علیه السلام است که صاحب هر فنی و هر علمی می‌خواهد خود را به او برساند و افتخار بکند، الان من این‌ها را به صورت فهرست وار عرض می‌کنم.

فقه


یک از علوم مهم اسلامی فقه است. شما ملاحظه می‌کنید که تمام فقها در تشیع و در تسنن اینها افتخار می‌کنند که فقه ما به امیرالمومنین علی علیه السلام می‌رسد.


این یک بحثی است که من فقط عناوین رو عرض می‌کنم و گرنه هر یک از این عنوان ها خودش یک دریایی است، این یک.


علم توحید و کلام


یکی از علوم مهم ما علم توحید است که شما می‌بینید تمام کلامیون و تمام آنهایی که در این رابطه حرف زدند قاطبة می‌گویند استاد و پناه ما امیرالمومنین علیه السلام است.


تفسیر


یکی از علوم مهم علم تفسیر است، تفسیر از چه کسی رسیده؟ سیوطی که یکی از علماء بزرگ تسنن است می‌نویسد هرچه تفسیر در دست داریم از علی علیه السلام است. می‌فرماید از خلفاء دیگر چیزی نرسیده مگر بسیار کم. این تعبیر سیوطی است که می‌گوید جدا آنچه که از بقیه به ما رسیده کم است.


عرفان


خوب یکی از علوم مهم عرفان است که البته من اینجا مختصر توضیحی را بیشتر از عناوین دیگر ان‌شاءالله عرض می‌کنم. صحبت عرفان که می‌شود، مثل اینکه بعضی افراد اصلاً به خودشان زحمت ندادند که درمورد عرفان مطالعه کنند، وقتی گفته می‌شود: عرفان، رمیده می‌شوند! در اینجا یک تحلیل لازم است. اولا شما به چه می‌گویید عرفان؟ چون صحبت الان در این است که یکی از رشته‌هایی که صاحبان آن افتخار می‌کنند که بگویند ما به علی علیه السلام می‌رسیم رشته عرفان است.


این مسئله چه طور شده؟ خب یک وقت به یک مشت بافته‌ها و ساخته و پرداخته‌های یک عده بخواهیم بگوییم عرفان، بله آن یک بحثی است، ما اصلا روی سخنمان با آنجا نیست، یکی نشسته برای خودش یک چیزی ساخته، یک چیزی پرداخته اصطلاحاتی درست کرده و دست و پایی زده، ای بسا از قرآن و حدیث هم به نظر خودش دلیل آورده خوب این را ما کاری نداریم؛ اما من این‌طور می‌خواهم عرض کنم این عرفان صحیح که در اسلام وجود دارد، آن ساخته پرداخته‌ها رو نمی گویم، عرفان صحیح را که همه قبول داریم، یعنی بگوییم در دین ما عرفان نیست؟! دین را بیچاره کردند، دین را منزوی ساختند، خشک به نظرها دادن ظلم است، عرفان بافتگی و ساخته و پرداخته رو عرض نمی کنیم. آیا آن عرفان حقیقی در اسلام نیست؟!


این دین خیلی عظمت دارد، قرآن می‌فرماید: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»


همه تفسیر کردند که الا لیعرفون. عرفان یعنی چه؟ یعنی شناخت، ما برای شناخت خدا آمده‌ایم، آیا عرفان به این معنا وجود ندارد؟ خوب صحیفه سجادیه را نگاه بکنیم، قرآن را نگاه بکنیم، نهج‌البلاغه را نگاه بکنیم. پر از عرفان است، منتهی خواهید فرمود که پس آن عرفان که شما می‌گویید در اسلام هست با این عرفانی که ساخته و پرداخته است و بعضی‌ها از آن رمیده می‌شوند فرقشان چیست؟


ان شاء الله عرض می‌کنم. این مثال را که برایتان عرض می‌کنم مخصوصاً این برای جوان‌ها مهم است ان‌شاءالله این را به خاطر بسپارند که این مسأله بسیار ارزنده است، فرض بفرمائید که الان مثلا در منطقه خراسان یک چشمه ای در بیاید، یک چشمه زلال و این راه بیفتد و بیاید همین طور برسد به تهران. خب در این راه که میاید از بعضی از مزارع عبور بکند، بعضی جاها مردم از آن وضو بگیرند، در بعضی جاها بچه ها در آن آب‌تنی بکنند، در بعضی جاها از روی معدن آهک رد بشود، در بعضی جاها از روی نمک رد بشود، خوب این دیگه تا تهران برسد چندین چیز به خودش می‌گیرد. این را ببرند آزمایشگاه می‌بینند که چقدر چیز به آن اضافه شده است. ای جوان‌ها، طلبه‌های جوان این مثال را که عرض کردم منت بر سرتان نمی‌گذارم، نقد جوانی را باختم که این مثال را به دست آوردم. این را عنایت بفرمائید.

چشمه زلال عرفانی که در صدر اسلام راه افتاده است، این بلا به سرش آمده و این طور شده و گرنه چشمه، زلال است. خب وقتی چشمه می آید از روی چندین معدن رد می‌شود، چند نفر بهش دست زدند تقصیر چشمه چیست؟ اینجا متخصص می‌خواهد که این را بداند و این چشمه را یک جوری تصفیه کند و اسفاده کند.


بله این چشمه زلال عرفان حقیقی از امیرالمومنین علیه‌السلام است. حالا یک کسی آمده یک چیزی اضافه کرده یک چیزی کم کرده، او خودش می‌داند و خدا. این نباید دلیل باشد برای اینکه تا ما بگوییم که عرفان از امیرالمومنین گرفته شده، نارحت بشویم، رمیده بشویم و بگوییم که آقا این حرف‌ها چیست! نه این حرف‌ها درست است و عرفان صحیح و زلال از امیرالمومنین علیه السلام گرفته شده است.


یک نمونه کوتاه می‌خواهم به شما بگویم، شما این سخن را نگاه کنید، حضرت تمام مراحل ابتدایی و سیر نهایی یک سالک را در چهار سطر جمع کرده است:


«قد احیا عقله و امات نفسه حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق فأبان له الطریق و سلک به السبیل و تدافعته الابواب الی باب السلامة و دارالاقامة و ثتبت رجلاه بطمأنینة بدنه فی قرار الأمن و الراحة بما استعمل قلبه و ارضی ربّه»


که ابن‌ابی‌الحدید می‌گوید: هذا اجل کلام فی السلوک. می‌فرماید این بالاترین کلام در سلوک است. از این بالاتر دیگر گفته نشده است. بعد ابن‌ابی‌الحدید می‌گوید شیخ ابوعلی‌سینا و بُشِیری در عرفان هرچه گرفتند از این چهار سطر گرفتند. چشمه زلال است اگر کسی این چشمه را آلوده کرده خب تقصیر خودش است.


ما باید دقت بکنیم این بی مطالعه‌گی خیلی وقت‌ها کار دست آدم می‌دهد. همین‌طور راحت بنشینیم و بگیم نه آقا عرفان نبوده! آقا، کدام عرفانا شما می‌خواهید رد کنید؟ امام یک جمله خیلی زیبایی فرمود: من نمی گویم همه‌شان رو قبول کنید می‌گویم همه‌شان را رد نکنید، این خیلی جمله پخته‌ای بود.


عرفان صحیح، زلال و روشن از امیر المومنین است. آنهایی که می‌گویند عرفان به حضرت می‌رسد راست می‌گویند. اما حالا تدر این مسیری که از امیرالمومنین آمده تا به به اینجا رسیده، هزاران هزار بهش چیزی اضافه کردند که ما منکر نیستیم. یعنی اینی که الان در دست بگیم موجود است همه این ها را امیر المومنین گفته است، اینطور که نیست. منتهی آقا به ما گفتند بروید درس بخوانید. رجال گذاشتند، درایه گذاشتند، استاد گذاشتند، خب راه بسته نیست. می‌توانیم برویم به فضل الهی اینها را از هم جدا کنیم، راه بسته نیست می‌تونیم جدا کنیم که عرفانی که امیرالمومنین گفته کدام است و عرفانی که بعدا اضافه شده کدام است. بنا براین این قسمت را توضیح دادم که ابهامی نباشد.


پس گفتیم فقها به امیرالمومنین می‌رسند، عرفا به امیرالمومنین می‌رسند، کلامیون به امیرالمومنین می‌رسند.


فلسفه


آقا فلاسفه افتخار می‌کنند که به امیرالمؤمنین می‌رسند، کدام فیلسوف می‌تواند یک ناخن امیرالمومنین بشود؟ این خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه را وقتی فلاسفه می‌خواهند شرحش کنند دستشان می‌لرزد. با ان شاء الله ، ما شاء الله شرحش می‌کنند. می‌گوبند ما نمی‌توانیم همه را بفهمیم.


علم نحو


حالا این ها که علم های مهمی است، می‌دانید که علم کلام است، فلسفه است، فقه است، عرفان اسات؛ این ها علوم مهمی است که به حضرت می‌رسد. می‌خواهم بگویم تازه از این پایین‌تر مثلاً علم نحو که به پای این‌ها نمی رسد ولی علم بزرگی است، حتی علم نحو هم از امیرالمومنین علیه السلام است.


خب این یک فضیلت که فضلیت ها در بر دارد و این از عجایب امر امیرالمومنین است که در جهان سابقه نداشته که صاحبان علوم و فنون خود را به حضرت برسانند.




منبع:قادمون

ارسال نظر

  • سلام علیکم

    منبع اصلی این مطلب پایگاه سخنان گرانبهای آیت الله فاطمی نیا است:
    http://a-fateminiya.blogfa.com/post/397
    و پایگاه قادمون از مطلب این پایگاه استفاده کرده است، لطفا اصلاح کنید.

  • سلام علیکم

    منبع اصلی این مطلب پایگاه سخنان گرانبهای آیت الله فاطمی نیا است،
    http://a-fateminiya.blogfa.com/post/397
    لطفا اصلاح کنید.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار