کدام سالمندان نبايد تنها زندگي کنند؟
بيشتر خانوادههايي که بستگان سالمند دارند، بالاخره در زماني بايد به اين پرسش پيچيده پاسخ دهند: چطور ميتوان دريافت سالمند بيشتر از حدي که خانواده ميتواند فراهم کند، به كمك نياز دارد؟ سالمندان بسياري وجود دارند که حتي در سنين 90 سالگي هم زندگي کاملا مستقلي دارند ولي سالمندان زيادي هم هستند که در دهه 60 و 70 زندگيشان به سر ميبرند و هر روز به کمک بيشتري نياز پيدا ميکنند...
تصميمگيري درباره فرستادن سالمند به آسايشگاه باعث غم و اندوه افراد خانواده ميشود. هيچ فرزندي نميخواهد بپذيرد پدر و مادري که او را به دنيا آورده و بزرگ کرده و سالها به او ياري رساندهاند، اکنون به نوعي مراقبت نياز دارند و او از عهده انجام آن برنميآيد.
پرسشهاي بسياري در اين وضعيت ذهن فرزندان را مشغول ميکند؛
آيا بايد روزي چند بار به خانه پدر يا مادرشان سر بزنند تا مطمئن شوند که همهچيز مرتب است يا او را به آسايشگاهي بسپارند که در آنجا مطمئن باشند به او رسيدگي ميشود؟ آيا ميتوانند از سر کارشان مرخصي بگيرند تا از پدر يا مادرشان مراقبت كنند؟ و بالاخره اينکه آيا مهارت لازم براي انجام مراقبت موردنياز والد سالمندشان را دارند؟
ممکن است پدر يا مادر سالمند شما هنوز بهطور مستقل بتواند به زندگياش ادامه دهد، اما نشانههاي نگرانکنندهاي مانند فراموشي يا سردرگمي از خود نشان ميدهد.
آيا آسايشگاههاي دايمي يا مراکز روزانه پارهوقت «کمککار زندگي» (assited living) مناسب سالمنداني که هنوز به توجه دائم نياز ندارند، وجود دارد؟
در اين مطلب سعي ميکنيم به اين پرسشها پاسخ دهيم و 5 نشانه را معرفي ميکنيم که در صورت مشاهده آنها در بستگان سالمند، ممکناست لازم باشد از خدمات مراقبتي حرفهاي در يک آسايشگاه دائمي يا مراکز روزانه «کمککار زندگي» استفاده کنيد.
1.سالمنداني که تنها زندگي کردن برايشان خطرناک است
حتي سالمترين افراد ممکناست در معرض حوادثي مانند لغزيدن يا سقوط قرار بگيرند و در اغلب موارد پس از چنين حوادثي، خودشان را جمع و جور ميکنند و به زندگي ادامه ميدهند، اما سالمند بيشتر در معرض خطرهايي مانند شکستگي استخوان قرار دارد که ناشي از تحليل پيشرونده توده استخواني او است. يک فرد مسن که کاملا سالم به نظر ميرسد (گرچه تا حدي نحيف است)، ممکناست دچار آسيبي وخيم شود و نياز به مراقبت مداوم پس از اين آسيب، او را با مشكلات جديدي روبرو کند. خانههايي که پله دارند يا کف آنها لغزنده است، براي سالمند خطرناك هستند و هر روز بايد درباره اين خطرها به او تذکر داد. همچنين حياطهاي بزرگ که بخشهاي غيرهمسطح دارند، اتاقهايي که نور کافي ندارند يا دستشوييهاي کوچک درون خانه، خطرآفرين هستند. گاهي سالمند آنقدر مستقل است كه نياز به اقامت در يک آسايشگاه سالمندان با پرستاري تماموقت ندارد؛ او هنوز به کمک زيادي براي انجام کارهاي روزانه مانند دستشويي رفتن، پخت و پز، تعويض لباس، وارد و خارج شدن ايمن از وان حمام نيازمند نيست. استفاده از مراکز روزانه «کمک کار زندگي» براي سالمنداني که هنوز قادر به انجام کارهاي روزانهشان هستند و
ميخواهند و ميتوانند بدون خطر با ميزان بالايي از آزادي و استقلال زندگي کنند، مناسب است.
2.سالمنداني که در مراحل ابتدايي آلزايمرند
«آلزايمر» يکي از علل اصلي زوال عقل در سنين بالاست. اين بيماري حافظه، قضاوت و ادراک فرد را مختل و مشكلاتي در زندگي مبتلايان و بستگان آنها ايجاد ميکند. افراد مبتلا به آلزايمر به تدريج توان سخن گفتن، راه رفتن و غذاخوردن را از دست ميدهند. گرچه پژوهشگران در درمانهاي جديدي که پيشرفت اين بيماري را به تاخير مياندازد، موفقيتهايي به دست آوردهاند، اما در حال حاضر هنوز اين بيماري علاجي ندارد. گاهي فردي حتي در دهه 30 يا 40 زندگي علايم اوليه آلزايمر را نشان ميدهد، اما معمولا علايم اين بيماري در حدود سن بازنشستگي يا پس از آن بروز ميکنند. در مراحل ابتدايي، ممکن است فرد در پردازش اطلاعات، به ياد آوردن نكتهها يا وظايف ساده و تمرکز دچار اشکال شود. اين افراد گرچه هنوز در اغلب اوقات ميتوانند از خودشان مراقبت کنند، اما با گذر ماهها و سالها توانايي آنها براي زندگي مستقل کاهش مييابد. حتي در مراحل ابتدايي بيماري، يک وقفه آني در روند فکر ممکناست در رانندگي، قدمزدن در اطراف خانه يا مصرف داروهاي روزانه باعث نتايج مصيبتباري شود. بسياري از خانوادهها بستگان مبتلا به آلزايمرشان را در خانه خودشان نگه ميدارند، اما مشکلات
مراقبت از بيمار مبتلا به آلزايمر در خانه، هر روز افزايش مييابد؛ درست در زماني که فکر ميکنيد براي کمک به عزيز بيمارتان و کنار آمدن او با برخي ناتوانيهايش اقدامهاي لازم را انجام دادهايد، نيازهاي تازهاي سر برميآورند. افراد حرفهاي در آسايشگاهها براي کمک به افراد مبتلا به آلزايمر تعليم ديدهاند و تجهيزات لازم را دارند. به محض اينکه براي يکي از عزيزانتان تشخيص آلزايمر داده شد، بايد بحث درمورد انتخاب روش مناسب براي مراقبت طولاني مدت از او را با ساير اعضاي خانواده آغاز کنيد.
3.سالمنداني که از بيماري يا ناتواني شديد رنج ميبرند
تشخيص اينکه فردي به ميزاني از مراقبت نياز دارد که فراتر از توانايي افراد خانواده است يا نه، کار آساني نيست. برخي از بيماريها (مانند ديابت) را پيش از آنکه نياز به مراقبت حرفهاي باشد، براي مدتهاي طولاني ميتوان در خانه کنترل کرد اما بسياري از بيماريها مانند بيماري پارکينسون يا نارسايي کليه كه در ميان سالمندان شايع هستند، نياز به مراقبت مداوم دارند و اعضاي خانواده نميتوانند به سادگي اين كار را انجام دهند. پيشرفت آهسته اين بيماريها ممکناست پذيرش اينكه مراقبت مداوم از اين عضو بيمار خانواده، ديگر در خانه امکانپذير نيست، براي خود فرد مشکل کند، در حالي که ساير اعضاي خانواده ناممکن بودن مراقبت در خانه را دريافتهاند. ديابت پيشرفته اغلب بر بينايي تاثير ميگذارد و باعث ميشود انجام کارهاي روزانه براي فرد خطرناک شود. اختلال بينايي همچنين سالمند را در معرض خطر فراواني از لحاظ اشتباه در مصرف داروها قرار ميدهد. هنگامي که به نظر ميرسد عزيز بيمارتان در اغلب اوقات در بيمارستان بستري است، گزينه انجام مراقبت پيشرفته از سالمند در يک مرکز مراقبتي حرفهاي را بايد در نظر بگيريد. با سپردن عزيزتان به مرکزي که مراقبت
حرفهاي موردنياز را در اختيارش ميگذارد، از بروز خطرهاي ناشي از تصادف، عفونت يا دورههاي شعلهور شدن بيماريها تا حد زيادي کاسته خواهد شد.
4.سالمنداني که با کاهش سطح بهداشت شخصي يا تغييرات شديد شخصيتي مواجهند
کاهش قابلتوجه در سطح بهداشت شخصي، ظاهر يا عادتهاي اجتماعي، چه فقط به علت پيري باشد و چه به علت بروز زوال عقل يا دمانس، ممکن است نشانهاي از اين باشد که عزيز سالمندتان بايد در يک آسايشگاه کمکي با مراقبت پيشرفته قرار گيرد. تاوان بالارفتن سن و عمر طولاني معمولا شامل دچار شدن به مشكلات و بيماريهاي جديد و غيرمنتظره، درد و ناراحتي و مواجهشدن مکرر با نامهاي آشنايان درگذشته در صفحه تسليت روزنامههاست. مشکلات جديد زندگي روزانه، از بياختياري ادرار گرفته تا نياز به کمک براي تعويض لباسها نيز ممکن است براي سالمند يأسآور باشد. همه اين مشکلات اغلب باعث بروز افسردگي خواهد شد، افسردگي، نهتنها باعث ميشود چشمانداز فرد در مورد آينده تيره و تار شود، بلکه آثار زيانباري بر دستگاه ايمني دارد و فرد افسرده را مستعد ابتلا به بيماريهاي جسمي بيشتري ميکند. سالمندان افسرده، ممکن است منزوي شوند و به اين ترتيب رابطه برقراركردن ديگران با آنها و گوش دادن به ناراحتيهايشان ناممکن خواهدشد. هيچکس را نبايد با چنين وضعيتي به حال خود رها کرد. اگر متوجه شديد عضو سالمند خانوادهتان ديگر نميتواند (يا به ظاهر نميتواند) حداقل احترام،
شأن اجتماعي و خشنودي را در زندگي حفظ کند، ممکن است مراقبت، توجه و تفاهمي که در آسايشگاهها وجود دارد، برايش مفيد باشد.
5.سالمنداني که بار بيش از حد بر خانواده تحميل ميکنند
در همه جهان خانوادهها براي برآوردن نيازهاي شغلي، نگهداري از کودکان و والدين در حال پيرشدنشان، در تلاش هستند، اما ممکن است به نقطهاي برسند که بهدليل نداشتن منابع مالي، تجهيزات و نداشتن امكان حمايت عاطفي، احساس كنند نميتوانند از والدين خود مراقبت كنند. به تدريج اعضاي خانواده ممکن است دريابند که دارند فرد سالمند را ناديده مي?گيرند يا اين احساس در آنان به وجود آيد که مي?خواهند «از دستش خلاص شوند». گاهي اين وضعيت با باور خود شخص سالمند درباره اينکه اعضاي خانواده او را ناديده ميگيرند و به او بيتوجهند، نيز تشديد ميشود.
واقعيت اين است که گاهي زندگي و سلامت سالمند، به مرحلهاي ميرسد که فقط افراد حرفهاي ميتوانند محيطي ايمنتر و سالمتر از محيط خانواده براي او فراهم آورند. اطرافيان سالمند مدام نميتوانند از کارشان مرخصي بگيرند، روزانه مسافتي طولاني را رانندگي کنند و هزينههاي مربوط به وامها، مصارف روزانه و ساير صورتحسابها را بپردازند. به جز اين، هزينه پرستاران براي مراقبت خانگي، بردن به بيمارستان، انتقال با آمبولانس و ساير هزينههاي بهداشتي هم وجود دارد. همچنين هنگامي که در خانه از فرد سالمندي با نيازهاي زياد مراقبت ميشود، نه تنها معمولا کيفيت مراقبت کمتر از مراقبت يک فرد حرفهاي است، بلکه حداقل يك عضو خانواده مجبور ميشود شغل تماموقت با حقوقش را به خاطر «اين شغل تمام وقت بدون حقوق» کنار بگذارد.
فشار ناشي از فراهم کردن امكان مراقبت از سالمند بدون کمک بيروني، ممکن است منابع مالي خانواده را به تحليل ببرد و بهداشت عاطفي آنها را مختل کند. پيش از اينکه به چنين وضعيتي برسيد، بايد گزينه فرستادن درازمدت عضو خانواده را به آسايشگاه در نظر بگيريد.
ارسال نظر