گوناگون

طنز/ غزلی زیبا در وصف گرانی مرغ

پارسینه: ای فدای قُد قُدایت باز گرد/ این دل و جانم فدایت باز گرد

مرغ ،آهنگ جدایی ساز کرد/ ناگهان از سفره ام پرواز کرد


از فراقش قلب بشقابم شکست/ قاشق و چنگال من در غم نشست


دید او فیش حقوقم را مگر/ کاین چنین از پیش من بگرفت پر


مرغکم رفتی تو از پیشم چرا/ کردی از پیش خودت کیشم چرا


من به تو خیلی ارادت داشتم/ حشر و نشری با کبابت داشتم


خاطراتت مانده در کنج اجاق/ سوخت قلب دیگ تفلون از فراق


ران و بال و سینه ات یادش بخیر/ قلب چون آیینه ات یادش بخیر


با سس قرمز چه زیبا می شدی/ خوب و دلچسب و دلارا می شدی


ای فدای ژامبون رنگین تو/ سوپ های داغ و آن ته چین تو


ناز کم کن پیش ماها هم بیا/ لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا


دستمان از گوشت دور است ای نگار/ پس تو دیگر اشکمان را در نیار


زندگی بی تو جهنم می شود/ سکته ،اسبابش فراهم می شود


ای فدای قُد قُدایت باز گرد/ این دل و جانم فدایت باز گرد


بی تو باور کن که مردن بهتر است/ از جهان تشریف بردن بهتر است


از خر شیطان بیا پایین عزیز/ عشوه کم کن ،زهر در جامم مریز


تازگی از دیگران دل می بری/ هرکه بامش بیش ،با او می پری


در نبودِ هیکل زیبای تو/ دلخوشم با سنگدان و پای تو


پس چه شد آن بال های خوشگلت/ لک زده است این دل برای شنسلت


ذهن یخچالم پُر است از یاد تو/ بازگرد ای خوشگل تو دلبرو


تخم خود را لا اقل از ما نگیر/ تا که با خاگینه اش گردیم سیر

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار