اعتراف رسمی «سیا» به رهبری کودتای سیاه
شرق: کودتای 28 مرداد هنوز «پرسش سوزان» ذهن ایرانی است. عذرخواهی سالهای پیش «مادلین آلبرایت» وزیرخارجه پیشین آمریکا خود نشانی بود از پذیرش دخالت آمریکا در فروانداختن یکی از دولتهای مردمی در خاورمیانه. رویدادی که انگار نه شش دهه پیش که همین دیروز رخ داده و تاثیرشگویی تا فرداهای پیشرو همچنان ادامه مییابد. اکنون ماهیت این کودتا که در ادبیات سیاسی کشورمان به «کودتای آمریکایی» مشهور است، با توجه به اسنادی که به مناسبت شصتمین سالگرد این واقعه توسط سازمان سیا منتشر شد، بار دیگر محل مناقشه قرار گرفته است. اسناد سیا آشکارا از طرحریزی و خطدهی لندن در هماهنگی با واشنگتن برای ساقطکردن دولت ملی دکتر «محمد مصدق» در تابستان دوزخی 1332 حکایت میکند.
آنچه روز گذشته از طبقهبندی «سری» خارج شده است و بهعنوان مقدمهای از اسناد 200صفحهای منتشر شده، بدون شک روایتی اسنادی - تاریخی از دیدی آمریکایی است و نشان میدهد که آمریکا پس از تلاشهای ناکام لندن برای سرنگونی دولت ملی مصدق، به درخواست انگلیس وارد میدان میشود و رهبری عملیاتی کودتای 28 مرداد را برعهده میگیرد. هماهنگی این دو کشور با تکیه بر عنصر زمان، استفاده از منابع لجستیک منطقهای، ضعف و بیتصمیمی و اثرپذیری شخص شاه از اطرافیان و چهرههای صاحبنفوذ نزد او صورت میگیرد. این هماهنگیها بر مبنای نابازیگری شاه و بازیگری نظامیان طرفدار او، نهایتا میتواند مهرههای تکمیلی بازی لندن و واشنگتن را یکییکی کنار هم بچیند و دولت مصدق را ساقط کند. با این حال تا روشنشدن جنبههای مختلف این واقعه تاریخی همچنان باید منتظر انتشار کامل اسناد برای مقایسه روایتهای دیگر از آن باقی ماند.
تا پایان سال 1953، دیگر روشن شده بود که دولت مصدق در ایران قادر به رسیدن به توافقی نفتی با کشورهای غربی نیست. شرایط باوجود فقدان منابع مالی به وضعیت خطرناک و بینهایت غیرقانونی رسیده بود، آنهم بدون توجه به فرصت ادامه حکومت قانونی نخستوزیرمحمد مصدق طبق قانون اساسی که انگیزه اصلیاش حکومت شخصی بود و تحت سیاستهای غیرمسوولانه احساساتی قرار داشت؛ این حکومت موجبات تضعیف شاه و ارتش ایران را درسطح خطرناکی فراهم کرده بود. حکومت مصدق همکاری نزدیکی با حزب (کمونیست) توده ایران داشت. با توجه به این عوامل چنین برداشت میشد که ایران در حال سقوط به پشت پرده آهنین است و اگر این اتفاق میافتاد به معنای پیروزی شورویها در جنگ سرد و عقبنشینی برای غرب در خاورمیانه بود. هیچ اقدام جبرانی بیش از طرحی مخفیانه برای بهبود شرایط موجود وجود نداشت.
این هدف پروژه تیپیآژاکس و زمینهساز سقوط دولت مصدق بود. برای استقرار مجدد شکوه و قدرت شاه، برای جایگزین کردن حکومت مصدق با حکومت دیگری که بتواند ایران را با توجه به سیاستهای سازنده راهبری کند. به ویژه، هدف این پروژه روی کار آوردن دولتی بود که بتوان با آن به قرارداد نفتی منصفانهای دست یافت و در عین حال ایران را به لحاظ اقتصادی و مالی باثبات سازد به گونهای که با شدت بتواند حزب کمونیست قدرتمند و خطرناک توده را به پای محاکمه بکشاند.
به محض اینکه قطعی شد بر سر کار ماندن دولت مصدق مطابق با منافع آمریکا نیست و سیآیای از طریق وزیر خارجه در مارس 1953 از این امر مطلع شده بود، سیآیای شروع به تدوین طرحی کرد که اهداف گفتهشده بالا را از طریق یک اقدام پنهانی محقق کند. در سند ارزیابی که عنوان «عوامل دخیل در سقوط مصدق» داشت و در 16 آوریل 1953 تمام شد. در این سند مشخص شده بود که سقوط دولت مصدق از طریق عملیات پنهانی ممکن است. در آوریل مشخص شده بود که «سیآیای» باید عملیات پیشبینی شده مشترک را با سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (اسایاس) هدایت کند. تا پایان آوریل، تصمیم گرفته شده بود که «سیآیای» و افسران «اسایاس» باید طرحی را برای قبرس تدوین کنند، آن را به مقر فرماندهیهای «سیآیای» و «اسایاس» و وزارت امور خارجه دو کشور برای تصویب نهایی تسلیم کنند. در سوم ژوئن 1953 سفیر آمریکا «لوی وسلی هندرسون» با انجام مشورتهای کامل با در نظر داشتن اهداف و مقاصد ذکر شده بالا و انگیزههای «سیآیای» برای طراحی ابزارهایی پنهانی برای دستیابی به این اهداف وارد آمریکا شد.
طرح تا دهم ژوئن 1953 یعنی زمان دیدار آقای کرومیت روزولت رییس بخش خاور نزدیک و آفریقای سیآیای (که دیدگاههایی را از وزارت خارجه، سیآیای و سفیر هندرسون)، آقای روجر گویران، رییس ایستگاه ایران سیآیای و دو افسر طراح «سیآیای» در بیروت برای بررسی تکمیل شد. طرح با انجام تغییرات کوچکی برای انجام طرح عملیاتی به سرویس اطلاعات مخفی در لندن در چهاردهم ژوئن 1953 تسلیم شد.
در نوزدهم ژوئن 1953 طرح عملیاتی نهایی مورد موافقت روزولت برای سیآیای از طریق سرویس اطلاعاتی بریتانیا در لندن به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن، به آقای آلن دابیلو. دالس، رییس سیآیای و سفیرهندرسون برای تصویب تقدیم شد. همزمان، این طرح از طریق سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا به وزارت خارجه این کشور ارایه شد. وزارت امور خارجه پیش از اعطای تصویب طرح، خواهان اطمینان یافتن از دو موضوع بود:
اول) اینکه ایالات متحده آمریکا توانایی تامین هزینههای کافی کمک به دولت جانشین در ایران را به گونهای داشته باشد که این دولت بتواند تا زمان انعقاد یک قرارداد نفتی دوام بیاورد.
دوم) اینکه دولت بریتانیا در اعلام کتبی، رضایت وزارت امور خارجه و انگیزهاش را از دستیابی به توافقی نفتی با دولت جانشین در ایران با حسن نیت و بیغرضی اعلام کند. وزارت خارجه از هر دوی این دو مساله اطمینان کسب کرد.
در میانه جولای 1953 وزارت امور خارجه و اداره روابط خارجی بریتانیا اجازه اجرای پروژه تی پی آژاکس را صادر کرد و رییس سیآیای موفق به کسب اجازه از رییسجمهوری آمریکا شد. سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا، با هماهنگی با رییس سیآیای و سفیرهندرسون مطرح کرد که آقای کرومیت روزولت فرماندهی میدانی عملیات در تهران را در مراحل پایانی عملیات برعهده گرفته است. وزارت امور خارجه مشخص کرده بود که لغو سفر بازگشت سفیر آمریکا از واشنگتن به تهران تا زمانی که عملیات به نتیجه مطلوب برسد، معقول به نظر میرسد. تمام تدارکات به صورت مشترک با سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا صورت میگرفت جایی که ارتباط عملیاتی در قبرس هدایت شود محلی که یک افسر سیآیای به صورت موقت مستقر شود و ارتباط حمایتی در واشنگتن برقرار شود. سه شیوه ارتباطگیری سریع از طریق امکانات میان سیآیای، تهران، قبرس و واشنگتن تنظیم شد. زمان تعیینشده برای عملیات میانه آگوست بود.
در ایران تواناییهای تبلیغاتی سیآیای و سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا در راستای پیشبردن تلاش تبلیغاتی شدید از طریق مطبوعات، اعلامیهها و در قالب کوششی طرحریزیشده برای تضعیف دولت مصدق به هر شیوه ممکن تنظیم شده بود. در ایالات متحده آمریکا مقامات رده بالای آمریکایی مجبور به طرح اظهارات رسمی بودند که هرگونه امید طرحشده از سوی نخستوزیر مصدق درباره فراهمشدن کمکهای اقتصادی آمریکا را از بین ببرد اسطوره مصدق نزد افکارعمومی را مخدوش کند.
ژنرال فضلالله زاهدی، عضو سابق کابینه به عنوان مناسبترین گزینه جانشینی برای نخستوزیری در نظر گرفته شده بود. او آشکارا در تقابل با مصدق موضع گرفته بود و پیگیری قابلتوجهی هم داشت سیآیای به زاهدی نزدیک شد و عملیات و هدف جایگزینکردن او به عنوان نخستوزیر جدید با او در میان گذاشته شد. او به عنوان افسرنظامی مشخص شده بود که سیآیای درنهایت بر سر اجرای جزییات طرح با او به توافق میرسید.
از ابتدا همکاری شاه به عنوان بخش ضروری طرح مورد توجه قرار داشت. همکاری او برای اطمینانبخشی از اقدام مورد نیاز پادگانهای نظامی تهران و برای قانونیکردن جانشینی نخستوزیر جدید ضروری بود. از زمانی که شاه خودش را فردی فاقد تصمیم نشان داده بود، مشخص بود که فشارها بر او برای همکاری احتمالا اشکال ذیل را بهخود خواهد گرفت:
اول) تلاش شاه و خواهر دوقلوی او شاهزاده اشرف پهلوی که از اروپا برمیگردد در راستای تشویق شاه به کنارگذاشتن مصدق خواهد بود. او به شاه خواهد گفت که تماسهایی با مقامات آمریکایی و بریتانیایی داشته است و آنها از او چنین خواستهاند.
دوم) تدارکات برای دیدار از ایران از سوی ژنرال «اچ.نورمن شوارتسکف»، رییس پیشین ژاندارمری، او شخصی مورد علاقه و احترام شاه بود، شوارتسکف درصدد توضیح طرح پیشنهادی و گرفتن فرمانهای (امرهمایونی) برکناری مصدق، انتصاب زاهدی و درخواست از ارتش برای وفادارماندن به سلطنت بود.
سوم) کارگزار محلی و اصلی بریتانیا که حسن نیت مجدد خود را نسبت به شاه ابراز کرده است، درصدد تقویت پیام شوارتسکف و اطمینانبخشیدن به شاه بوده است که این دیگر اقدام مشترک آمریکا - بریتانیا است.
چهارم) درصورت نتیجهنگرفتن از مراحل بالا آقای روزولت به عنوان رییسجمهوری آمریکا، از شاه خواهد خواست تا فرمانهای فوق را امضا کند. به محض دریافت این فرمانها، فرمانهای دریافتی در روز مشخصشده در طرح توسط سیآیای به زاهدی اعلام میشود. در روز عملیات (دی- دی) شاه باید جایی خارج از تهران باشد و بنابراین زاهدی که فرمانهای شاه و حمایت نظامی را در اختیار دارد میتواند حکومت را بدون خطر سقوط شاه از موقعیتش و به خطرافتادن جان شاه به دست بگیرد.
اظهارات عمومی بعدی صورت گرفته در آمریکا تاثیر فوقالعادهای بر ایران و مصدق دارد و عمیقا به سقوط مصدق کمک خواهد کرد:
1) انتشارنامه 29 ژوئن 1953 رییسجمهوری آیزنهاور در 9جولای به نخستوزیر ایران مصدق روشن کرد که کمکی به ایران صورت نخواهد گرفت.
2) کنفرانس مطبوعاتی 28 جولای 1953 وزارت امور خارجه میگوید: «... . فعالیتهای فزاینده حزب غیرقانونی کمونیست در ایران و مدارا با آنها از سوی دولت ایران دلیل اصلی دغدغههای دولت ماست و همه این تحولات ارسال کمک به ایران را دشوار کرده است.
3) نطق سیاتل رییسجمهوری در مجمع فرمانداران، مبنی براین که «ایالات متحده آمریکا نمیتواند بنشیند و ببیند که کشورهای آسیایی به پشت پرده آهنین سقوط میکنند»، تاثیرفوقالعادهای دارد.
4) در همکاری با وزارت خارجه، سیآیای مقالات مختلفی را درروزنامهها و مجلات اصلی آمریکایی چاپ کرد و در ایران مجددا تجدید چاپ شد و این تاثیر روانشناسی مطلوبی در ایران داشت و به جنگ روانی علیه مصدق کمک میکرد.
بعد از اعمال فشار قابلتوجه از سوی شاهزاده اشرف و ژنرال شوارتسکف و بعد ازملاقاتهای مختلف با آقای روزولت، شاه نهایتا فرمان درخواست شده را در 15 آگوست امضا میکند. طرح برای روز 16 در نظر گرفته شده بود. با این حال، با توجه به درز امنیتی در ارتش ایران، فرمانده ارتش شاهنشاهی برای دستگیری مصدق با کمک دو کامیون مملو از سربازان طرفدار شاه اقدام میکند و البته مغلوب نیروهای بالاتر همچنان وفادار به مصدق میشود. بنابراین توازن طرح نظامی برای فردای آن روز بههم میخورد. بنابر شنیدهها طرح خنثی میشود و شاه به بغداد میگریزد. این اقدام، اقدامی احتیاطی بود که حداقل در طرح اولیه پیشبینی شده بود. زاهدی در حفاظت «سیآیای» باقی میماند. با کمک افسران کلیدیاش، او موفق به کنارزدن نیروهای امنیتی مصدق میشود و همچنان به دنبال شناسایی عناصر اصلی مخالف است.
در صبحگاه 17 آگوست 1953 سفیر آمریکا هندرسون به تهران باز میگردد. ژنرال زاهدی، از طریق یک کنفرانس مطبوعاتی مخفیانه که توسط سیآیای طرحریزی شده بود و توسط امکانات چاپ و تکثیر پنهانی سیآیای به ایران اعلام کرد که او قانونا نخستوزیر ایران است و مصدق کودتای غیرقانونی علیه او به راه انداخته است.
کارگزار «سیآیای» [درتهران] مقادیر معتنابهی ازعکسهای فرمانهای عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخستوزیری را پخش کرد. این اقدام تاثیر فوقالعادهای بر مردم تهران داشت، به ویژه آنهایی که از خبر ترک [ایران توسط] شاه در پی اقدامات مصدق خشمگین و در تعجب بودند. سفیر آمریکا «برتون. وای. بری» در بغداد با شاه تماس میگیرد و به او میگوید که او مطمئن است شاه سریع و با وجود شرایط آشکارا خصمانه، در همان تاریخ به ایران بازخواهد گشت. تماس با شاه در «رم» بعد از پرواز او از بغداد باز هم برقرار شد. آقای روزولت و فرماندهی دایما گزارش میدادند پیروزی ظاهری مصدق محکوم به شکست است و نشانههای قطعی وجود دارد که ارتش همچنان به شاه وفادار است و از این رو چرخش مطلوب در وضعیت ممکن خواهد بود. شرایط بعدی هم وزارت خارجه آمریکا و هم اداره روابط خارجی بریتانیا را بر آن داشت تا تلاش حداکثری را برای متقاعدکردن شاه به بیان سخنان عمومی برای تشویق ارتش و توده مردم به مخالفت با مصدق و پذیرش زاهدی بهعنوان نخستوزیر انجام دهند.
در 19 آگوست 1953 تظاهراتی به طرفداری شاه در اطراف محله بازار تهران شکل گرفت که ابعاد وسیعی پیدا کرد. به نظر میرسید تظاهرات تا حدودی، همزمان، بیانگر تلاشی برای ابقای پرستیژ بنیادین شاه و هشدار عمومی درمقابل حرکت جمهوریخواهانه بینقابی بود که از سوی کمونیستها و برخی چهرههای جبهه ملی صورت میگرفت. تا ظهر روز بعد مشخص شد ارتش خیلی زود در تهران ـ همانند دیگر شهرهای اصلی ـ به حرکت طرفداران شاه پیوست. در چنین شرایطی بود که طراحی نظامی توانست به اجرا دربیاید. در ایستگاه پخش رادیویی، زاهدی با بیرونآمدن از مراقبت «سیا» دست به هدایت حرکت زد. او ابتدا با نطق در رادیو تهران اعلام کرد حکومت در اختیار اوست. رییس ستاد ارتش نیز دستگیر شد و منزل مصدق نیز مورد بازرسی قرار گرفت و سیاستمداران و افسران طرفدار او بازداشت شدند. تا پایان روز 19 آگوست کشور در دست نخستوزیر جدید زاهدی افتاده بود و اعضای حکومت مصدق، مخفی یا محبوس شدند. بلافاصله شاه به ایران برگشت و مورد استقبال عمومی و پرشور قرار گرفت. شاه عمیقا از این واقعیت متحول شده بود که مردم و ارتش کشورش درمقابل خصومت یک مصدق کینهجو و حزب کمونیست ایستادگی میکند و علیه پیروزی موقت و طرحریزی آشکار برای اعلام جمهوری در ایران میایستند. شاه برای اولینبار احساس کرد حکمرانی ملتش را در دست دارد و با قاطعیت برای به دستگرفتن کنترل ارتش به ایران بازگشته است.
برای اعطا نیازهای فوری مورد نیاز به زاهدی، پرداختها میبایست تا پایان ماه بهگونهای صورت میگرفت و پیش از آنکه آمریکا بتواند مقادیر معتنابهی از کمکها را فراهم کند، سیا به طور پنهانی در حدود پنجمیلیوندلار، در طی دو روز از به قدرت رسیدن زاهدی فراهم کرد.
آنچه روز گذشته از طبقهبندی «سری» خارج شده است و بهعنوان مقدمهای از اسناد 200صفحهای منتشر شده، بدون شک روایتی اسنادی - تاریخی از دیدی آمریکایی است و نشان میدهد که آمریکا پس از تلاشهای ناکام لندن برای سرنگونی دولت ملی مصدق، به درخواست انگلیس وارد میدان میشود و رهبری عملیاتی کودتای 28 مرداد را برعهده میگیرد. هماهنگی این دو کشور با تکیه بر عنصر زمان، استفاده از منابع لجستیک منطقهای، ضعف و بیتصمیمی و اثرپذیری شخص شاه از اطرافیان و چهرههای صاحبنفوذ نزد او صورت میگیرد. این هماهنگیها بر مبنای نابازیگری شاه و بازیگری نظامیان طرفدار او، نهایتا میتواند مهرههای تکمیلی بازی لندن و واشنگتن را یکییکی کنار هم بچیند و دولت مصدق را ساقط کند. با این حال تا روشنشدن جنبههای مختلف این واقعه تاریخی همچنان باید منتظر انتشار کامل اسناد برای مقایسه روایتهای دیگر از آن باقی ماند.
تا پایان سال 1953، دیگر روشن شده بود که دولت مصدق در ایران قادر به رسیدن به توافقی نفتی با کشورهای غربی نیست. شرایط باوجود فقدان منابع مالی به وضعیت خطرناک و بینهایت غیرقانونی رسیده بود، آنهم بدون توجه به فرصت ادامه حکومت قانونی نخستوزیرمحمد مصدق طبق قانون اساسی که انگیزه اصلیاش حکومت شخصی بود و تحت سیاستهای غیرمسوولانه احساساتی قرار داشت؛ این حکومت موجبات تضعیف شاه و ارتش ایران را درسطح خطرناکی فراهم کرده بود. حکومت مصدق همکاری نزدیکی با حزب (کمونیست) توده ایران داشت. با توجه به این عوامل چنین برداشت میشد که ایران در حال سقوط به پشت پرده آهنین است و اگر این اتفاق میافتاد به معنای پیروزی شورویها در جنگ سرد و عقبنشینی برای غرب در خاورمیانه بود. هیچ اقدام جبرانی بیش از طرحی مخفیانه برای بهبود شرایط موجود وجود نداشت.
این هدف پروژه تیپیآژاکس و زمینهساز سقوط دولت مصدق بود. برای استقرار مجدد شکوه و قدرت شاه، برای جایگزین کردن حکومت مصدق با حکومت دیگری که بتواند ایران را با توجه به سیاستهای سازنده راهبری کند. به ویژه، هدف این پروژه روی کار آوردن دولتی بود که بتوان با آن به قرارداد نفتی منصفانهای دست یافت و در عین حال ایران را به لحاظ اقتصادی و مالی باثبات سازد به گونهای که با شدت بتواند حزب کمونیست قدرتمند و خطرناک توده را به پای محاکمه بکشاند.
به محض اینکه قطعی شد بر سر کار ماندن دولت مصدق مطابق با منافع آمریکا نیست و سیآیای از طریق وزیر خارجه در مارس 1953 از این امر مطلع شده بود، سیآیای شروع به تدوین طرحی کرد که اهداف گفتهشده بالا را از طریق یک اقدام پنهانی محقق کند. در سند ارزیابی که عنوان «عوامل دخیل در سقوط مصدق» داشت و در 16 آوریل 1953 تمام شد. در این سند مشخص شده بود که سقوط دولت مصدق از طریق عملیات پنهانی ممکن است. در آوریل مشخص شده بود که «سیآیای» باید عملیات پیشبینی شده مشترک را با سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (اسایاس) هدایت کند. تا پایان آوریل، تصمیم گرفته شده بود که «سیآیای» و افسران «اسایاس» باید طرحی را برای قبرس تدوین کنند، آن را به مقر فرماندهیهای «سیآیای» و «اسایاس» و وزارت امور خارجه دو کشور برای تصویب نهایی تسلیم کنند. در سوم ژوئن 1953 سفیر آمریکا «لوی وسلی هندرسون» با انجام مشورتهای کامل با در نظر داشتن اهداف و مقاصد ذکر شده بالا و انگیزههای «سیآیای» برای طراحی ابزارهایی پنهانی برای دستیابی به این اهداف وارد آمریکا شد.
طرح تا دهم ژوئن 1953 یعنی زمان دیدار آقای کرومیت روزولت رییس بخش خاور نزدیک و آفریقای سیآیای (که دیدگاههایی را از وزارت خارجه، سیآیای و سفیر هندرسون)، آقای روجر گویران، رییس ایستگاه ایران سیآیای و دو افسر طراح «سیآیای» در بیروت برای بررسی تکمیل شد. طرح با انجام تغییرات کوچکی برای انجام طرح عملیاتی به سرویس اطلاعات مخفی در لندن در چهاردهم ژوئن 1953 تسلیم شد.
در نوزدهم ژوئن 1953 طرح عملیاتی نهایی مورد موافقت روزولت برای سیآیای از طریق سرویس اطلاعاتی بریتانیا در لندن به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن، به آقای آلن دابیلو. دالس، رییس سیآیای و سفیرهندرسون برای تصویب تقدیم شد. همزمان، این طرح از طریق سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا به وزارت خارجه این کشور ارایه شد. وزارت امور خارجه پیش از اعطای تصویب طرح، خواهان اطمینان یافتن از دو موضوع بود:
اول) اینکه ایالات متحده آمریکا توانایی تامین هزینههای کافی کمک به دولت جانشین در ایران را به گونهای داشته باشد که این دولت بتواند تا زمان انعقاد یک قرارداد نفتی دوام بیاورد.
دوم) اینکه دولت بریتانیا در اعلام کتبی، رضایت وزارت امور خارجه و انگیزهاش را از دستیابی به توافقی نفتی با دولت جانشین در ایران با حسن نیت و بیغرضی اعلام کند. وزارت خارجه از هر دوی این دو مساله اطمینان کسب کرد.
در میانه جولای 1953 وزارت امور خارجه و اداره روابط خارجی بریتانیا اجازه اجرای پروژه تی پی آژاکس را صادر کرد و رییس سیآیای موفق به کسب اجازه از رییسجمهوری آمریکا شد. سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا، با هماهنگی با رییس سیآیای و سفیرهندرسون مطرح کرد که آقای کرومیت روزولت فرماندهی میدانی عملیات در تهران را در مراحل پایانی عملیات برعهده گرفته است. وزارت امور خارجه مشخص کرده بود که لغو سفر بازگشت سفیر آمریکا از واشنگتن به تهران تا زمانی که عملیات به نتیجه مطلوب برسد، معقول به نظر میرسد. تمام تدارکات به صورت مشترک با سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا صورت میگرفت جایی که ارتباط عملیاتی در قبرس هدایت شود محلی که یک افسر سیآیای به صورت موقت مستقر شود و ارتباط حمایتی در واشنگتن برقرار شود. سه شیوه ارتباطگیری سریع از طریق امکانات میان سیآیای، تهران، قبرس و واشنگتن تنظیم شد. زمان تعیینشده برای عملیات میانه آگوست بود.
در ایران تواناییهای تبلیغاتی سیآیای و سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا در راستای پیشبردن تلاش تبلیغاتی شدید از طریق مطبوعات، اعلامیهها و در قالب کوششی طرحریزیشده برای تضعیف دولت مصدق به هر شیوه ممکن تنظیم شده بود. در ایالات متحده آمریکا مقامات رده بالای آمریکایی مجبور به طرح اظهارات رسمی بودند که هرگونه امید طرحشده از سوی نخستوزیر مصدق درباره فراهمشدن کمکهای اقتصادی آمریکا را از بین ببرد اسطوره مصدق نزد افکارعمومی را مخدوش کند.
ژنرال فضلالله زاهدی، عضو سابق کابینه به عنوان مناسبترین گزینه جانشینی برای نخستوزیری در نظر گرفته شده بود. او آشکارا در تقابل با مصدق موضع گرفته بود و پیگیری قابلتوجهی هم داشت سیآیای به زاهدی نزدیک شد و عملیات و هدف جایگزینکردن او به عنوان نخستوزیر جدید با او در میان گذاشته شد. او به عنوان افسرنظامی مشخص شده بود که سیآیای درنهایت بر سر اجرای جزییات طرح با او به توافق میرسید.
از ابتدا همکاری شاه به عنوان بخش ضروری طرح مورد توجه قرار داشت. همکاری او برای اطمینانبخشی از اقدام مورد نیاز پادگانهای نظامی تهران و برای قانونیکردن جانشینی نخستوزیر جدید ضروری بود. از زمانی که شاه خودش را فردی فاقد تصمیم نشان داده بود، مشخص بود که فشارها بر او برای همکاری احتمالا اشکال ذیل را بهخود خواهد گرفت:
اول) تلاش شاه و خواهر دوقلوی او شاهزاده اشرف پهلوی که از اروپا برمیگردد در راستای تشویق شاه به کنارگذاشتن مصدق خواهد بود. او به شاه خواهد گفت که تماسهایی با مقامات آمریکایی و بریتانیایی داشته است و آنها از او چنین خواستهاند.
دوم) تدارکات برای دیدار از ایران از سوی ژنرال «اچ.نورمن شوارتسکف»، رییس پیشین ژاندارمری، او شخصی مورد علاقه و احترام شاه بود، شوارتسکف درصدد توضیح طرح پیشنهادی و گرفتن فرمانهای (امرهمایونی) برکناری مصدق، انتصاب زاهدی و درخواست از ارتش برای وفادارماندن به سلطنت بود.
سوم) کارگزار محلی و اصلی بریتانیا که حسن نیت مجدد خود را نسبت به شاه ابراز کرده است، درصدد تقویت پیام شوارتسکف و اطمینانبخشیدن به شاه بوده است که این دیگر اقدام مشترک آمریکا - بریتانیا است.
چهارم) درصورت نتیجهنگرفتن از مراحل بالا آقای روزولت به عنوان رییسجمهوری آمریکا، از شاه خواهد خواست تا فرمانهای فوق را امضا کند. به محض دریافت این فرمانها، فرمانهای دریافتی در روز مشخصشده در طرح توسط سیآیای به زاهدی اعلام میشود. در روز عملیات (دی- دی) شاه باید جایی خارج از تهران باشد و بنابراین زاهدی که فرمانهای شاه و حمایت نظامی را در اختیار دارد میتواند حکومت را بدون خطر سقوط شاه از موقعیتش و به خطرافتادن جان شاه به دست بگیرد.
اظهارات عمومی بعدی صورت گرفته در آمریکا تاثیر فوقالعادهای بر ایران و مصدق دارد و عمیقا به سقوط مصدق کمک خواهد کرد:
1) انتشارنامه 29 ژوئن 1953 رییسجمهوری آیزنهاور در 9جولای به نخستوزیر ایران مصدق روشن کرد که کمکی به ایران صورت نخواهد گرفت.
2) کنفرانس مطبوعاتی 28 جولای 1953 وزارت امور خارجه میگوید: «... . فعالیتهای فزاینده حزب غیرقانونی کمونیست در ایران و مدارا با آنها از سوی دولت ایران دلیل اصلی دغدغههای دولت ماست و همه این تحولات ارسال کمک به ایران را دشوار کرده است.
3) نطق سیاتل رییسجمهوری در مجمع فرمانداران، مبنی براین که «ایالات متحده آمریکا نمیتواند بنشیند و ببیند که کشورهای آسیایی به پشت پرده آهنین سقوط میکنند»، تاثیرفوقالعادهای دارد.
4) در همکاری با وزارت خارجه، سیآیای مقالات مختلفی را درروزنامهها و مجلات اصلی آمریکایی چاپ کرد و در ایران مجددا تجدید چاپ شد و این تاثیر روانشناسی مطلوبی در ایران داشت و به جنگ روانی علیه مصدق کمک میکرد.
بعد از اعمال فشار قابلتوجه از سوی شاهزاده اشرف و ژنرال شوارتسکف و بعد ازملاقاتهای مختلف با آقای روزولت، شاه نهایتا فرمان درخواست شده را در 15 آگوست امضا میکند. طرح برای روز 16 در نظر گرفته شده بود. با این حال، با توجه به درز امنیتی در ارتش ایران، فرمانده ارتش شاهنشاهی برای دستگیری مصدق با کمک دو کامیون مملو از سربازان طرفدار شاه اقدام میکند و البته مغلوب نیروهای بالاتر همچنان وفادار به مصدق میشود. بنابراین توازن طرح نظامی برای فردای آن روز بههم میخورد. بنابر شنیدهها طرح خنثی میشود و شاه به بغداد میگریزد. این اقدام، اقدامی احتیاطی بود که حداقل در طرح اولیه پیشبینی شده بود. زاهدی در حفاظت «سیآیای» باقی میماند. با کمک افسران کلیدیاش، او موفق به کنارزدن نیروهای امنیتی مصدق میشود و همچنان به دنبال شناسایی عناصر اصلی مخالف است.
در صبحگاه 17 آگوست 1953 سفیر آمریکا هندرسون به تهران باز میگردد. ژنرال زاهدی، از طریق یک کنفرانس مطبوعاتی مخفیانه که توسط سیآیای طرحریزی شده بود و توسط امکانات چاپ و تکثیر پنهانی سیآیای به ایران اعلام کرد که او قانونا نخستوزیر ایران است و مصدق کودتای غیرقانونی علیه او به راه انداخته است.
کارگزار «سیآیای» [درتهران] مقادیر معتنابهی ازعکسهای فرمانهای عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخستوزیری را پخش کرد. این اقدام تاثیر فوقالعادهای بر مردم تهران داشت، به ویژه آنهایی که از خبر ترک [ایران توسط] شاه در پی اقدامات مصدق خشمگین و در تعجب بودند. سفیر آمریکا «برتون. وای. بری» در بغداد با شاه تماس میگیرد و به او میگوید که او مطمئن است شاه سریع و با وجود شرایط آشکارا خصمانه، در همان تاریخ به ایران بازخواهد گشت. تماس با شاه در «رم» بعد از پرواز او از بغداد باز هم برقرار شد. آقای روزولت و فرماندهی دایما گزارش میدادند پیروزی ظاهری مصدق محکوم به شکست است و نشانههای قطعی وجود دارد که ارتش همچنان به شاه وفادار است و از این رو چرخش مطلوب در وضعیت ممکن خواهد بود. شرایط بعدی هم وزارت خارجه آمریکا و هم اداره روابط خارجی بریتانیا را بر آن داشت تا تلاش حداکثری را برای متقاعدکردن شاه به بیان سخنان عمومی برای تشویق ارتش و توده مردم به مخالفت با مصدق و پذیرش زاهدی بهعنوان نخستوزیر انجام دهند.
در 19 آگوست 1953 تظاهراتی به طرفداری شاه در اطراف محله بازار تهران شکل گرفت که ابعاد وسیعی پیدا کرد. به نظر میرسید تظاهرات تا حدودی، همزمان، بیانگر تلاشی برای ابقای پرستیژ بنیادین شاه و هشدار عمومی درمقابل حرکت جمهوریخواهانه بینقابی بود که از سوی کمونیستها و برخی چهرههای جبهه ملی صورت میگرفت. تا ظهر روز بعد مشخص شد ارتش خیلی زود در تهران ـ همانند دیگر شهرهای اصلی ـ به حرکت طرفداران شاه پیوست. در چنین شرایطی بود که طراحی نظامی توانست به اجرا دربیاید. در ایستگاه پخش رادیویی، زاهدی با بیرونآمدن از مراقبت «سیا» دست به هدایت حرکت زد. او ابتدا با نطق در رادیو تهران اعلام کرد حکومت در اختیار اوست. رییس ستاد ارتش نیز دستگیر شد و منزل مصدق نیز مورد بازرسی قرار گرفت و سیاستمداران و افسران طرفدار او بازداشت شدند. تا پایان روز 19 آگوست کشور در دست نخستوزیر جدید زاهدی افتاده بود و اعضای حکومت مصدق، مخفی یا محبوس شدند. بلافاصله شاه به ایران برگشت و مورد استقبال عمومی و پرشور قرار گرفت. شاه عمیقا از این واقعیت متحول شده بود که مردم و ارتش کشورش درمقابل خصومت یک مصدق کینهجو و حزب کمونیست ایستادگی میکند و علیه پیروزی موقت و طرحریزی آشکار برای اعلام جمهوری در ایران میایستند. شاه برای اولینبار احساس کرد حکمرانی ملتش را در دست دارد و با قاطعیت برای به دستگرفتن کنترل ارتش به ایران بازگشته است.
برای اعطا نیازهای فوری مورد نیاز به زاهدی، پرداختها میبایست تا پایان ماه بهگونهای صورت میگرفت و پیش از آنکه آمریکا بتواند مقادیر معتنابهی از کمکها را فراهم کند، سیا به طور پنهانی در حدود پنجمیلیوندلار، در طی دو روز از به قدرت رسیدن زاهدی فراهم کرد.
ارسال نظر