روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به منتقدان فانی و توفیقی:چرا در اختلاس سه هزار میلیاردی ساکت بودید؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «بزرگی سراسر به گفتار نیست»، نوشت:
این روزها دو وزارتخانه که با سرپرست اداره میشوند در معرض تهاجم شدید و سازمان یافته کسانی قرار دارند که میگویند سرپرستان این دو وزارتخانه نیروهای ارزشی را کنار میگذارند و به جای آنها نیروهای غیرارزشی یا ضدارزشی میگمارند. اگر این ادعا درست باشد، در هر زمان و توسط هر کس که صورت بگیرد، کاری خلاف است و باید به آن اعتراض شود.
در نظام جمهوری اسلامی جائی برای کسانی که نیروهای ارزشی را برکنار کنند و نیروهای ضدارزشی یا غیرارزشی به جای آنها بگمارند وجود ندارد. این قاعده و منشور، شامل تمام دولتها و دستگاهها میشود و استثنا بردار نیست.
معیار ارزشی بودن یا نبودن را افراد نباید از جیب خود خارج کنند و طبق میل و سلیقههای شخصی و گروهی و جناحی هر کس را که مایل هستند ارزشی و دیگران را غیرارزشی بنامند و بدانند.
اکنون خوب است کسانی که این روزها به صورت سازماندهی شده فریاد بر میآورند در وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش نیروهای ارزشی بر کنار میشوند و نیروهای ضد ارزشی به جای آنها گمارده میشوند به این سؤال پاسخ دهند که در دولتهای نهم در برابر بیصداقتیها، دروغگوئیها، خلاف قانون عمل کردنها، بیحرمتیها، لگدمال کردن کرامت انسانی، غارت بیتالمال، فسادهای بیسابقه و تفرقه افکنیها چرا سکوت کردند و حتی در بسیاری موارد از عوامل اصلی این انحرافات حمایت کردند؟
آیا افرادی که مشوق چنین عناصری بودند اکنون میتوانند فریاد وا ارزشا برآورند و برای مردم مفهوم اعتدال را توضیح دهند؟ هنگامی که دانه درشتهای دولتهای نهم و دهم در برابر مراجع تقلید ایستادند افرادی که اکنون برای به خطر افتادن ارزشها ابراز نگرانی میکنند چرا به جای حمایت از مراجع، از طرف مقابل حمایت کردند؟ در ماجرای فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی چرا این حضرات سکوت کردند؟ و حالا در ماجرای بالا کشیدن 16 میلیارد تومان در آخرین روز دولت دهم چرا سکوت کرده اید؟
در همان وزارت علوم، آنهمه بیحرمتی که به استادان باسابقه شد و آنهمه استاد متدین و دانشمند که به جرم تسلیم نشدن در برابر افراطیون اخراج شدند چرا سکوت کردید و احساس تکلیف نکردید؟ در برابر آنهمه ناکارآمدی در وزارت آموزش و پرورش دولتهای نهم و دهم و جان باختن آنهمه دانش آموز و هدر رفتن بیت المال چرا سکوت کردید؟ حالا که یکی از متدینترین، دلسوزترین و کارآمدترین نیروهای باسابقه آموزش و پرورش سرپرستی وزارتخانه را برعهده گرفته چرا فریاد اعتراضتان به آسمان رفته است؟
طرح محدود کردن اختیارات سرپرستان وزارتخانهها معلوم است با چه هدفی در مجلس مطرح شده است. آیا اگر یکی از نامزدهای مورد نظر خودتان در انتخابات 24 خرداد به ریاست جمهوری برگزیده میشد باز هم همین طرح را به مجلس میدادید؟!
پاسخ روشن مردم به غوغاسالارانی که این روزها در یک تهاجم تبلیغاتی حساب شده، تلاش میکنند نیروهای افراطی را در مناصب مورد نظر خود حفظ کنند اینست که شما در دوران حاکمیت خود به آنچه گفتید و امروز میگوئید عمل نکردید و حالا ریاکارانه درصدد تطهیر خود و گناهکار جلوه دادن رقبای خود هستید. شما باید بدانید که میان گفتار و کردار فاصله زیادی وجود دارد و تا این فاصله را از بین نبرید مردم شما را و ادعاهایتان را باور نخواهند کرد، زیرا معتقدند: بزرگی سراسر به گفتار نیست - دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
این روزها دو وزارتخانه که با سرپرست اداره میشوند در معرض تهاجم شدید و سازمان یافته کسانی قرار دارند که میگویند سرپرستان این دو وزارتخانه نیروهای ارزشی را کنار میگذارند و به جای آنها نیروهای غیرارزشی یا ضدارزشی میگمارند. اگر این ادعا درست باشد، در هر زمان و توسط هر کس که صورت بگیرد، کاری خلاف است و باید به آن اعتراض شود.
در نظام جمهوری اسلامی جائی برای کسانی که نیروهای ارزشی را برکنار کنند و نیروهای ضدارزشی یا غیرارزشی به جای آنها بگمارند وجود ندارد. این قاعده و منشور، شامل تمام دولتها و دستگاهها میشود و استثنا بردار نیست.
معیار ارزشی بودن یا نبودن را افراد نباید از جیب خود خارج کنند و طبق میل و سلیقههای شخصی و گروهی و جناحی هر کس را که مایل هستند ارزشی و دیگران را غیرارزشی بنامند و بدانند.
اکنون خوب است کسانی که این روزها به صورت سازماندهی شده فریاد بر میآورند در وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش نیروهای ارزشی بر کنار میشوند و نیروهای ضد ارزشی به جای آنها گمارده میشوند به این سؤال پاسخ دهند که در دولتهای نهم در برابر بیصداقتیها، دروغگوئیها، خلاف قانون عمل کردنها، بیحرمتیها، لگدمال کردن کرامت انسانی، غارت بیتالمال، فسادهای بیسابقه و تفرقه افکنیها چرا سکوت کردند و حتی در بسیاری موارد از عوامل اصلی این انحرافات حمایت کردند؟
آیا افرادی که مشوق چنین عناصری بودند اکنون میتوانند فریاد وا ارزشا برآورند و برای مردم مفهوم اعتدال را توضیح دهند؟ هنگامی که دانه درشتهای دولتهای نهم و دهم در برابر مراجع تقلید ایستادند افرادی که اکنون برای به خطر افتادن ارزشها ابراز نگرانی میکنند چرا به جای حمایت از مراجع، از طرف مقابل حمایت کردند؟ در ماجرای فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی چرا این حضرات سکوت کردند؟ و حالا در ماجرای بالا کشیدن 16 میلیارد تومان در آخرین روز دولت دهم چرا سکوت کرده اید؟
در همان وزارت علوم، آنهمه بیحرمتی که به استادان باسابقه شد و آنهمه استاد متدین و دانشمند که به جرم تسلیم نشدن در برابر افراطیون اخراج شدند چرا سکوت کردید و احساس تکلیف نکردید؟ در برابر آنهمه ناکارآمدی در وزارت آموزش و پرورش دولتهای نهم و دهم و جان باختن آنهمه دانش آموز و هدر رفتن بیت المال چرا سکوت کردید؟ حالا که یکی از متدینترین، دلسوزترین و کارآمدترین نیروهای باسابقه آموزش و پرورش سرپرستی وزارتخانه را برعهده گرفته چرا فریاد اعتراضتان به آسمان رفته است؟
طرح محدود کردن اختیارات سرپرستان وزارتخانهها معلوم است با چه هدفی در مجلس مطرح شده است. آیا اگر یکی از نامزدهای مورد نظر خودتان در انتخابات 24 خرداد به ریاست جمهوری برگزیده میشد باز هم همین طرح را به مجلس میدادید؟!
پاسخ روشن مردم به غوغاسالارانی که این روزها در یک تهاجم تبلیغاتی حساب شده، تلاش میکنند نیروهای افراطی را در مناصب مورد نظر خود حفظ کنند اینست که شما در دوران حاکمیت خود به آنچه گفتید و امروز میگوئید عمل نکردید و حالا ریاکارانه درصدد تطهیر خود و گناهکار جلوه دادن رقبای خود هستید. شما باید بدانید که میان گفتار و کردار فاصله زیادی وجود دارد و تا این فاصله را از بین نبرید مردم شما را و ادعاهایتان را باور نخواهند کرد، زیرا معتقدند: بزرگی سراسر به گفتار نیست - دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
ارسال نظر