روایت زیباکلام از پارادوكس احمدینژاد
صادق زیباکلام؛ اساسا تصور آقاي احمدينژاد به عنوان يك چهره و شخصيت آكادميك اگر نگفته باشيم غيرممكن است خيلي سخت و ناباورانه است و كسي بيشتر از احمدينژاد در به وجود آمدن اين وضعيت تقصير ندارد.
اساسا لحن گفتمان احمدينژاد طي هشت سالي كه رييسجمهور بود تعمدا بهگونهيي بوده كه ايشان ميخواستند از چهره آكادميك و دانشگاهي بودن، فاصله بگيرند كه البته معتقدم اين كار به هيچوجه تصادفي و ناخودآگاه صورت نميگرفت. احمدينژاد از خيلي وقت پيش تصميم گرفته بود كه ميخواهد رييسجمهور كدام يك از اقشار و لايههاي جامعه شود.
آيا ميخواهد رييسجمهور روستاييان، كشاورزان، كساني كه در شهرها، در مناطق محروم زندگي ميكنند و اين تيپ اقشار و لايههاي اجتماعي باشد؟ يا اينكه رييسجمهور اقشار شهرنشين، طبقه متوسط، طبقه بالاي متوسط و كساني كه صاحبان حرف و مشاغل باشد. يا به هر حال جزو اقشار تحصيلكرده باشند.
از سال 84 احمدينژاد خيلي جدي جمعيت مخاطب خود را انتخاب كرد و اين گروه اقشار كمسوادتر، كمدرآمدتر و محرومتر جامعه بودند و موفق هم شد و توانست. در دوران هشت ساله رياستجهورياش انصافا محبوبيت زيادي در بين اقشار محروم جامعه به دست آورد. اين به يك بهايي بود و احمدينژاد تعمدا حاضر بود، بپردازد.
بهايش اين بود كه توجه زيادي به اقشار و لايههاي تحصيلكرده نداشت. طي هشت سالي كه ايشان رييسجمهور بود در مجموع چند نوبت در دانشگاهها سخنراني كرد؟ تعدادش به انگشتان يك دست هم نرسيد البته در دانشگاه نيويورك سخنراني كرد اما در آن سخنراني باز سعي كرد همان خط پوپوليسم را دنبال كند.
احمدينژاد بيشتر تخريب آنچه اقشار تحصيلكرده باور دارند را هدف گرفته بود وگرنه وي حرف جديدي را به ارمغان نياورد. اگر از عدالت صحبت كرد از ابتداي بشريت صحبت از آن بود. اگر در مورد درست نبودن حق وتو صحبت كرد گاندي و ماندلا و افراد زيادي نيز در نكوهش آن گفتهاند. اتفاقا اصرار ايشان به انكار هلوكاست به اين دليل بوده كه توجه جهاني را به خود جلب كند.
او ميدانست كه در ايران خيلي موضوعيت ندارد اما در عرصه بينالمللي ميدانست كه خيلي مهم است و تعمدا براي جلب توجه بيان كرد. اكنون براي وي خيلي سخت است كه با آن هشت سال وداع كند و صحبت از دانشگاه ايرانيان كند. غيرممكن است كه آثار آن سالها را زدود. نه از اذهان ايرانيان و نه از اذهان جهانيان نميتوانيم پاك كنيم.
يك اصطلاح انگليسي ميگويد كه دايره را نميشود تبديل به مربع كرد. اين كاري است كه وي ميخواهد انجام دهد. در عين حال ممكن است بخشي از وجود احمدينژاد به دنبال ايجاد شخصيت آكادميك باشد اما بخشهاي ديگر وجود احمدينژاد بين 84 تا 92 و همچنان علاقهمند به ادبيات پوپوليستي است.
در يك كلام احمدينژاد بين گونهيي تضاد قرار گرفته است كه بدش نميآيد تصويري ديگر از خود ايجاد كند و در عين حال گرايش به احمدينژادي كه محبوب كشاورزان و كمدرآمدها، دارد، نيز داشته باشد.
منبع: روزنامه اعتماد
اساسا لحن گفتمان احمدينژاد طي هشت سالي كه رييسجمهور بود تعمدا بهگونهيي بوده كه ايشان ميخواستند از چهره آكادميك و دانشگاهي بودن، فاصله بگيرند كه البته معتقدم اين كار به هيچوجه تصادفي و ناخودآگاه صورت نميگرفت. احمدينژاد از خيلي وقت پيش تصميم گرفته بود كه ميخواهد رييسجمهور كدام يك از اقشار و لايههاي جامعه شود.
آيا ميخواهد رييسجمهور روستاييان، كشاورزان، كساني كه در شهرها، در مناطق محروم زندگي ميكنند و اين تيپ اقشار و لايههاي اجتماعي باشد؟ يا اينكه رييسجمهور اقشار شهرنشين، طبقه متوسط، طبقه بالاي متوسط و كساني كه صاحبان حرف و مشاغل باشد. يا به هر حال جزو اقشار تحصيلكرده باشند.
از سال 84 احمدينژاد خيلي جدي جمعيت مخاطب خود را انتخاب كرد و اين گروه اقشار كمسوادتر، كمدرآمدتر و محرومتر جامعه بودند و موفق هم شد و توانست. در دوران هشت ساله رياستجهورياش انصافا محبوبيت زيادي در بين اقشار محروم جامعه به دست آورد. اين به يك بهايي بود و احمدينژاد تعمدا حاضر بود، بپردازد.
بهايش اين بود كه توجه زيادي به اقشار و لايههاي تحصيلكرده نداشت. طي هشت سالي كه ايشان رييسجمهور بود در مجموع چند نوبت در دانشگاهها سخنراني كرد؟ تعدادش به انگشتان يك دست هم نرسيد البته در دانشگاه نيويورك سخنراني كرد اما در آن سخنراني باز سعي كرد همان خط پوپوليسم را دنبال كند.
احمدينژاد بيشتر تخريب آنچه اقشار تحصيلكرده باور دارند را هدف گرفته بود وگرنه وي حرف جديدي را به ارمغان نياورد. اگر از عدالت صحبت كرد از ابتداي بشريت صحبت از آن بود. اگر در مورد درست نبودن حق وتو صحبت كرد گاندي و ماندلا و افراد زيادي نيز در نكوهش آن گفتهاند. اتفاقا اصرار ايشان به انكار هلوكاست به اين دليل بوده كه توجه جهاني را به خود جلب كند.
او ميدانست كه در ايران خيلي موضوعيت ندارد اما در عرصه بينالمللي ميدانست كه خيلي مهم است و تعمدا براي جلب توجه بيان كرد. اكنون براي وي خيلي سخت است كه با آن هشت سال وداع كند و صحبت از دانشگاه ايرانيان كند. غيرممكن است كه آثار آن سالها را زدود. نه از اذهان ايرانيان و نه از اذهان جهانيان نميتوانيم پاك كنيم.
يك اصطلاح انگليسي ميگويد كه دايره را نميشود تبديل به مربع كرد. اين كاري است كه وي ميخواهد انجام دهد. در عين حال ممكن است بخشي از وجود احمدينژاد به دنبال ايجاد شخصيت آكادميك باشد اما بخشهاي ديگر وجود احمدينژاد بين 84 تا 92 و همچنان علاقهمند به ادبيات پوپوليستي است.
در يك كلام احمدينژاد بين گونهيي تضاد قرار گرفته است كه بدش نميآيد تصويري ديگر از خود ايجاد كند و در عين حال گرايش به احمدينژادي كه محبوب كشاورزان و كمدرآمدها، دارد، نيز داشته باشد.
منبع: روزنامه اعتماد
بد بختی روشنفکران ما این است که فقط فکر می کنند خودشان میفهمند