مریم امیر جلالی:دست بازیگران زن بسته است
پارسینه: برای مخاطبان تلویزیون بخصوص آنهایی که سریالهای طنز را دنبال میکنند چهره آشنایی است. هرچند در بیشتر نقشهایش گاهی عصبانی میشود و داد و بیداد راه میاندازد. مریم امیرجلالی بازیگری است که اگرچه خیلی دیر وارد این عرصه شده، اما طی این سالها توانسته جایگاه خودش را میان مخاطبان تلویزیون باز کند، از کارهای به یاد ماندنی این هنرمند میتوان به سریالهای خانه به دوش، هتل، ترش و شیرین و... اشاره کرد، اما این بار به بهانه سریال «اولین انتخاب» و نقش عمهخانم سراغش رفتیم و با او از ابتدای ورودش به دنیای بازیگری تاکنون همصحبت شدیم.
بهتر است با این پرسش مصاحبه را آغاز کنیم که چگونه وارد عرصه بازیگری شدید؟ برایمان بگویید قبل از این که وارد دنیای بازیگری شوید چه میکردید؟
من اصلا آدمی نبودم که بخواهم وارد دنیای بازیگری شوم و هیچ وقت هم جزو دغدغههایم نبود. من کارمند وزارت بازرگانی بودم و حدود 18 سال هم در آنجا کار کردم و بعد از انقلاب هم در انتشارات خوارزمی مشغول کار شدم و سال 78 هم بازنشسته شدم.
پس با این حساب با دنیای بازیگری خیلی فاصله داشتید؟
بله همین طور است. من در گذشته بیشتر در زمینه موسیقی و آواز فعالیت میکردم. حدود پنج سال شاگرد خانم پریسا بودم حتی در آن روزها هم فکر نمیکردم که روزی خواننده شوم و فقط به کلاسهای مختلف موسیقی میرفتم تا سواد موسیقاییام بالا برود.
دوست داشتم وقتی موسیقیای را میشنوم بدانم که در چه دستگاهی نواخته شده است یا چه نقاط ضعف و قوتی دارد. هیچ وقت هم مایل نبودم برای کسی آواز بخوانم بخصوص در جمع. چون هدفم این بود که دانش خودم را در زمینه موسیقی افزایش دهم.
پس با این حساب میشود گفت صدایتان را زودتر از استعداد بازیگریتان کشف کردهاید؟
بله. دقیقا همین طور است. یادم است در دوران دبستان وقتی فرصتی پیش میآمد بچههای کلاس دورم جمع میشدند و من برایشان آواز میخواندم.
یادتان هست بیشتر چه ترانهها یا اشعاری را میخواندید؟
بله. بیشتر از ترانههای خانم دلکش میخواندم.
شما قبل از بازی در سریال خانه به دوش و ترش و شیرین در سریالهایی مانند داستان یک شهر (اصغر فرهادی) و پشتکنکوریها (پریسا بختآور) بازی کرده بودید، اما با بازی در سریالهای رضا عطاران بین مردم به شهرت رسیدید و مردم شما را با این آثار به یاد میآورند، به نظر خودتان چرا آثار طنز بیشتر بین مردم محبوبیت یافت؟
به نظر من سریالهای خانه به دوش و ترش و شیرین موفقیتشان را مدیون فیلمنامههای خوبی هستند که برایشان نوشته شده بود. خانه به دوش قصه فوقالعاده خوبی داشت و میشود گفت از دل خود مردم بیرون آمده بود و برای همین شخصیتهای این سریال برای مردم آشنا بودند. البته من وقتی در سریال هتل هم بازی کردم بین مردم معروف شدم، اما چون نقش کوتاه بود در ذهن مردم نماند.
به نظر شما حضور رضا عطاران به عنوان کارگردان چقدر روی موفقیت این سریالها تاثیر داشت؟
بگذارید مسالهای را صادقانه عنوان کنم. به نظر من خود رضا عطاران هم قبل از خانه به دوش چندان معروف نبود و پس از این سریال و کارهای بعدیاش بین مردم محبوب شد. مثلا عطاران قبل از خانه به دوش، سریال کوچه اقاقیا را کار کرده بود که خب این سریال موفقیت خانه به دوش را نداشت و چندان مطرح نشد.
بعد از سریال هتل، چرا دیگر با خانم برومند کار نکردید؟ شما آن سالها در چند کار با ایشان همکاری کردید.
اولین کاری که با ایشان انجام دادم بازی در سریال خودروی تهران 11 بود، اما انگار در سالهای بعد چندان بخت با من یار نبود و ایشان هم دیگر اگر کاری داشتند از من دعوت نکردند.
اولین کسی که به شما گفت میتوانید بازیگر باشید و به قول معروف دست شما را گرفت، چه کسی بود؟
آقای بهمن زرینپور. من با خواهر خانم ایشان، یعنی خواهر مینا جعفرزاده در اداره همکار و دوست صمیمی بودم. یادم است در این سالها آقای زرینپور سریال «زیر گنبد کبود» را میساختند و اتفاقا در منزل یکی از اقوام هم سریال را تصویربرداری میکردند. در آن زمان آقای نصیریان هم بسیار اصرار داشتند که من بازی کنم و میگفتند من مطمئن هستم که تو استعداد بازیگری داری. تا این که یک روز آقای زرینپور مرا برای ناهار دعوت کردند و ناهار خوردن همانا و بازی کردن مقابل دوربین همان.
اولین باری که مقابل دوربین رفتید، چه حسی داشتید؟ حتما حسابی ترسیده بودید. چون به هر حال هیچ تجربهای در این زمینه نداشتید؟
خیر. اتفاقا برعکس. پس از دو بار روخوانی متن مقابل دوربین رفتم و بدون هیچ مشکلی پلان را گرفتیم طوری که پس از پایان پلان همه عوامل برایم دست زدند. خدا را شکر همیشه و در هر زمینه سعی کردهام کارم را درست انجام دهم و دوست دارم در زندگی تجربههای خوب و متفاوتی را به دست آورم. برای همین همیشه سعی میکنم اعتماد به نفسم را حفظ کنم.
پس از پایان تصویربرداری سریال، آن سکانس را در تلویزیون دیدید؟
بله. اتفاقا خیلی هم راضی بودم.
وقتی خودتان را برای اولین بار در قاب تلویزیون دیدید چه حسی داشتید؟
خیلی حس عجیب و غریبی نبود. فقط برایم تازگی داشت.
برخی بازیگران تمایل چندانی ندارند که آثار خود را تماشا کنند. آیا شما هم چنین روحیهای دارید؟
خیر دوست دارم کارهایم را حتما دنبال کنم تا با نقاط ضعف و قوتم آشنا شوم. البته خیلی از بازیگران هستند که دوست ندارند با تصویر خودشان روبهرو شوند، اما به نظر من این کار چندان درست نیست.
با نقشهایتان چطور برخورد میکنید؟ در واقع میخواهم بدانم چگونه به آنها نزدیک میشوید؟
من همیشه سعی میکنم نقشهایم را زندگی کنم ضمن این که هیچ گاه هم مثل فیلمنامه دیالوگهایم را نمیگویم. دوست دارم بداههگویی هم در کارم باشد تا نقش زندهتر و پویاتر به نظر برسد. به هر حال راحتی در اجرای نقش را همیشه دوست داشته و انجام دادهام.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید در سالهای نهچندان دور سریالهای طنز موفقی را در تلویزیون شاهد بودیم. فکر میکنید چرا در این سالها دیگر مانند آن سریال تکرار نشد؟
چون متاسفانه آدمهای کمتجربهای وارد این عرصه شدند و از طرف دیگر فیلمنامه خوب بسیار کم است. مثلا خود من خیلی سریالها را برای تماشا انتخاب میکنم، اما بعد از دیدن چند قسمت، دیگر تمایل به پیگیری آنها ندارم.
به این دلیل که قصه آنها برایم جذاب نیست. خب مردم هم خیلی خوب متوجه اینگونه مسائل میشوند. مردم بیشتر کارهایی را دوست دارند که بتوانند با آن همذاتپنداری کنند. میخواهم از مسئولان تلویزیون درخواست کنم که سلیقهای و رابطهای عمل نکنند، چون رابطه داشتن صرف هماکنون باعث بروز خیلی از مشکلات و مسائل شده است، چرا نباید دیگر کارهایی مثل هزاردستان، سلطان و شبان، روزگار غریب و... در تلویزیون تولید و پخش شود؟ البته ناگفته نماند که این تخریب در سینما هم اتفاق افتاده است. مثلا چند سال قبل فیلمهایی مثل باشو غریبهای کوچک، رنگ خدا، بچههای آسمان، اجارهنشینها و... در سینما تولید میشد، اما الان سینما هم وضع خوبی ندارد. حتی فیلمهای کمدی هم به درجه پایینی سقوط کرده است. بنابراین از مسئولان میخواهم کمی در انتخاب کارها و بخصوص فیلمنامهها دقت بیشتری داشته باشند.
بازی در آثار طنز بخصوص برای خانمها چندان کار راحتی نیست، چون خیلی دستشان باز نیست. در این سالها چطور با این محدودیت کنار آمدید؟
من بازی خودم را میکنم و هرگز ادا درنمیآورم، چون نمیخواهم مخاطب را گول بزنم. به هر حال درست است که دست بازیگران زن در کارهای بخصوص طنز بسته است، اما میتوان با استفاده از تکنیکهای بازیگری یک کار خوب ارائه داد.
دوست دارید مخاطب با کدام وجه از بازی شما درگیر شود؟
خوشبختانه تا امروز مخاطبم همیشه با نقشهای من همذاتپنداری کرده است. من دوست دارم مخاطب انرژی مثبتی را که برایش میفرستم، دریافت کند و دوست دارم مخاطبم را شاد کنم، شادی مخاطب از هر چیز برایم مهمتر است.
پس با این حساب مخاطب تا چه حد در انتخاب کارهایتان تاثیر دارد؟
خیلی زیاد، نمیخواهم خاطرهای که مردم از من دارند به خاطر یک انتخاب بد یا اشتباه خدشهدار شود. درواقع نمیخواهم شرمنده محبتهای آنها شوم. طبیعتا خیلی کارها پیشنهاد میشود که به دلیل ضعیف بودن، آنها را نمیپذیرم و معتقدم اگر فیلمنامه خوب باشد مخاطب هم کار را میپذیرد و اگر بد باشد طبیعی است که مخاطب هم آن را دوست نخواهد داشت. بنابراین همه چیز به انتخاب ما برمیگردد.
قبل از تصویربرداری معمولا حرفهایتان با کارگردان یا بازیگر مقابلتان حول چه محورهایی است؟
همانطور که قبلا هم گفتم من دوست دارم در کارهایم از بداههگویی استفاده کنم برای همین قبل از تصویربرداری از کارگردان اجازه این کار را میگیرم. حتی با بازیگر نقش مقابل هم این موضوع را در میان میگذارم که معمولا هم پذیرفته شده است.
با چه بازیگرانی بهترین بداههگوییها را داشتهاید؟
آقای گرجستانی و آقای لولایی. بازی مقابل این دو هنرمند بسیار برایم لذتبخش است.
راستی چرا دیگر با آقای لولایی بازی نکردید؟
دیگر پیش نیامد، اما اگر این اتفاق یکبار دیگر بیفتد خوشحال میشوم.
اشاره کردید که بداههگویی را دوست دارید، اما بداههگویی، حضور ذهن خوبی میخواهد. آیا این موضوع را قبول دارید؟
بله، اما اگر مقابل دوربین زندگی کنی، ناخودآگاه میتوانی بداهه هم کار کنی. مثلا شخصیت ناهید در سریال ترش و شیرین را من باور کردم برای همین هم خیلی از دیالوگها را بداهه میگفتم، فقط کافی است موقعیت نقش را باور کنی و به آن نزدیک شوی.
خیلیها میگویند که شما جزو بازیگرانی هستید که همیشه به گروه انرژی میدهید و آنها را شاد میکنید. آیا این موضوع درست است؟
بله، چون برای کارم ارزش قائل هستم و همیشه هم این انرژی مثبت در من وجود داشته است. برای همین دوست دارم فضای کارم هم شاد باشد، البته اگر بیانضباطی در کار وجود داشته باشد، بسیار مرا آزرده میکند چون به هر حال من از یک محیط اداری وارد این حوزه شدهام.
آیا از پرونده کاریتان در طول این سالها راضی هستید؟
خیر، آن چیزی نشد که میخواستم. درواقع هنوز تجربههایی را که در این راه میخواهم به دست نیاوردهام. البته هیچ وقت هم حاضر نیستم به خاطر پرکار شدن عزت نفسم را زیر سوال ببرم.
نقشهای مورد علاقهتان که هنوز آنها را تجربه نکردهاید، چه نقشهایی است؟
بازی در نقشهای خاص را خیلی دوست دارم مثل یک زن زندانی، معتاد یا بیمار روانی البته در تلهفیلم «دمصبح» نقش مادری که فرزندش را میخواهند اعدام کنند، بازی کردم که بسیار برایم جذاب بود و واقعا حس آن مادر را گرفته بودم و برای همین بسیار گریه میکردم. به هر حال هنوز راه بسیاری پیشرو دارم.
فکر میکنید چرا تا امروز نتوانستهاید نقشهای دلخواهتان را تجربه کنید؟
چون فیلمنامهنویسان، کارگردانان و تهیهکنندگان کمتر توانایی یک بازیگر را مدنظر قرار میدهند و از طرفی قدرت ریسک هم ندارند البته آقای مقدم در سریال زیرهشت و سپردن نقش فاطمه به من این ریسک را کردند، اما به نظر من کافی نبود. به هر حال امیدوارم در آینده نزدیک اتفاقات خوبی بیفتد.
پس شما در این مورد امیدوار هستید؟
بله، البته اگر وجدان کاری وجود داشته باشد و کارگردانان و تهیهکنندگان به تواناییهای یک بازیگر فکر کنند و اجازه پرورش به آنها بدهند.
زیباترین لحظهکاری برای شما؟
آن زمانی که کاری که انجام میدهم به دل مردم و مخاطبانم بنشیند. مثلا تمام سکانسهای سریالهای خانه بهدوش، ترشوشیرین، چارخونه و... برای من خاطره هستند، چون مردم از من راضی بودند. هیچ خبری برایم خوشایندتر از این مساله نیست.
هیچوقت به کارگردانی فکر کردهاید؟
خیر هیچ وقت. چون کارگردانی یک حرفه و نیازمند تحصیلات آکادمیک است. البته خب خیلی از بازیگران طنز وارد عرصه کارگردانی شدهاند که به نظر من درست نیست.
سن و سال در انتخاب یک نقش یا انتخاب شدن تاثیر زیادی دارد، از این که همیشه نقش مادر به شما پیشنهاد میشود ناراحت نیستید؟
خیر. من مشکلی با این موضوع ندارم. البته یک بازیگر باید همه جور نقشی را بازی کند، اما مادرها هم میتوانند تفاوت زیادی با هم داشته باشند. در واقع میخواهم بگویم در اجرای نقش مادر هم میتوان تفاوت ایجاد کرد. به هر حال همیشه آدم جوان و زیبا نمیماند و چهرهاش تغییر میکند.
برویم سراغ سریال «اولین انتخاب». حضورتان در این سریال چگونه اتفاق افتاد؟
من حضور در این سریال را پذیرفتم اول به خاطر خود آقای صباغزاده که در سینما سابقه خوبی دارند. البته من قبلا با ایشان کار نکرده بودم، اما وقتی گفتند آقای صباغزاده کارگردان این سریال است خوشحال شدم. چون مطمئن بودم ایشان کارشان را بلد هستند. از سوی دیگر سریال اولین انتخاب گروه بسیار خوبی داشت حدود پنج ماه در جاده کرج رفت و آمد داشتیم، اما آن قدر گروه خوب بود که اصلا خسته نشدیم.
شخصیت عمه خانم را چقدر دوست داشتید؟
سریال اولین انتخاب اولا فیلمنامه نداشت و در طول کار فیلمنامه به دست ما میرسید. شخصیت من هم از اواسط قصه به کار اضافه شد. به هر حال شخصیت جالب و بامزهای بود.
خودتان این سریال را دنبال میکنید؟
بله. چون میخواهم بازی خودم را ارزیابی کنم. هر چند که در این سریال خیلی نقشم پررنگ نیست.
شما چند وقت پیش کنسرت هم داشتید. لطفا در این مورد صحبت کنید.
بله، من مجوز خواندن را از وزارت ارشاد گرفتهام و با گروه بیان همکاری میکنم. کنسرتی هم که چند وقت پیش داشتم با استقبال خوبی روبهرو شد. هر چند که به نظرم تبلیغات هم کافی نبود، اما امیدوارم در آینده بتوانم کنسرتهای بیشتری بگذارم.
فکر میکنید این اتفاق چه زمانی بیفتد؟
امیدوارم بعد از محرم این اتفاق بیفتد.
دلتان میخواهد با چه کارگردانهایی کار کنید؟
مجید مجیدی و اصغر فرهادی. امیدوارم یک بار دیگر این شانس را داشته باشم.
و کارهای بعدی شما البته در آیندهای نزدیک؟
هماکنون کاری آماده پخش ندارم، ولی امیدوارم اتفاقات خوبی در راه باشد.
منبع:روزنامه جام جم
ارسال نظر