این بار "شهاب الدین صدر"...
اگر خوب نگاه کنیم، صحنه سیاست و اجتماع هم درست مثل صحنه یک تاتر است، با بازیگران فراوان، پر از جذابیت های دراماتیک! بازیگرانی که مقابل چشمان ما تماشاگران و مخاطبان سیاست می آیند و می روند، گاهی با نقش آفرینی های کوتاه و بلند، گاهی خوب گاهی بد، به یادماندنی یا فراموش شدنی.در بخش جدید "از فلانی چه خبر؟" پارسینه بر آنیم که از فراموش شدگان صحنه سیاست که روزگاری در صحنه بودند و حالا نیستند یا ما از آنها خبری نداریم، حرف بزنیم.
برای جذاب تر کردن این بخش نیازمند کمک و راهنمایی شما مخاطبان عزیر هستیم، خلاقیت و هوش رسانه ای را بکار بگیرید و به ما بگویید "چهره های غایب صحنه سیاست ایرانی" چه کسانی هستند؟
راستی فلانی! از " شهاب الدین صدر " چه خبر؟
برای جذاب تر کردن این بخش نیازمند کمک و راهنمایی شما مخاطبان عزیر هستیم، خلاقیت و هوش رسانه ای را بکار بگیرید و به ما بگویید "چهره های غایب صحنه سیاست ایرانی" چه کسانی هستند؟
راستی فلانی! از " شهاب الدین صدر " چه خبر؟
این دفعه دیگه از من چیزی نپرسید که شرمنده؛ تقریبا می توانم بگویم هیچ اطلاع قابل اعتنایی در باره ایشان ندارم.
این بار محمد فروزنده
فقط اين را بايد عرض كنم كه ايشان با نفوذ در اركان تصميم گيري و با ترفند هاي مختلف تعرفه ها را انچنان بالا برد و سلامت يك ملت را نشانه گرفت كه بايد بخدا پاسخ دهد در مقابل درد و رنج مردم فقير كه توان پرداخت تعرفه ها را ندارند اخر در دوره اي كه ايشان رئيس نظام پزشكي بودند حوزه سلامت به تجارتخانه اي بزرگ تبديل شد كه متاسفانه ادامه دارد ايا تا بحال كسي جواب داده در كدامين كشور دنيا يك متخصص در ماه حدود سي ميليون تومان در امد و كارمندان حدود يك ميليون تومان در امد و انر عدالت ناميده اند بخدا بخدا بخدا اگر بفكر تعرفه ها نباشند فرداي قيامت اه و ناله مردم يقه مسئولان را خواهد گرفت دو دقيقه ويزيت 20000 تومان يعني حقوق يك روزه كار گر انهم اگر كار پيدا كند خدايي هست و اقاي صدر بخدا بايد پاسخ دهد بگذار امروز كيف بكند ميزان اخذ ماليات و مشاهده ان عين عدالت اين ها را نشان ميدهد كه واقعا انسان احساس شرم مي كند كه چطور با ان همه در امد و اين بي خيالي اداره ماليات براي اخذ ماليات از اين در امد هاي باد اورده اين پزشكان
یادمه وقتی نامزد انتخابات مجلس شده بود من دانشجو دانشگاه تهران بودم، همین آقا نوشته ای بین دانشجوها منتشر کرد مبنی بر اینکه من درد شماها را حس میکنم، بیکاری بی پولی، و فلان و فلان مثلا خیلی هم صمیمانه نوشته شده بود.
یادمه نوشته بود من میدانم شماها در خوابگاه چی میکشید و کلی از این حرفها زده بود. اکثر دانشجوها میخندیدند، وقتی رای آورد فکر کنم حتی یکبار اون نامه رانخوند تا یادش بیاد چه قولهایی به دانشجوها داده بود! آقای صدر برو یکبار دیگه اون نامه را بخون و به عمق نفرت جوانانی که از ابتدا میدونستند چه خبره فکر کن!
فرصت طلب و پله های ترقی را با اسانسور طی کرد دریغ از خاطره خوش از او