سیروس مقدم :اثری دیدنی و پر از هیجان ساختهام
پارسینه: سیروس مقدم نیازی به معرفی ندارد. کارگردان شناخته شده و نام آشنای تلویزیون که حاصل حضور پانزده سالهاش در این رسانه، ساخت حدود 23 سریال متنوع بوده است. او از سال 77 که سریال «به سوی افتخار» را برای شبکه سه کارگردانی کرد تاکنون که جدیدترین اثرش «بچههای نسبتا بد»...
از نظر شما فیلمنامه «بچههای نسبتا بد» چه ویژگیها و امتیازهایی داشت که تصمیم به ساخت آن در قالب سریال گرفتید؟
متنی که پیمان عباسی نوشته بود، دو ویژگی بارز و جالب توجه داشت که پیش از این در کارهایم آن را تجربه نکرده بودم. نخستین ویژگی این بود که قهرمانان و شخصیتهای اصلی قصه همگی جوان بودند؛ جوانانی که گذشته پرفراز و نشیبی داشته و هرکدام با گرفتاریها و مشکلات مختلف خانوادگی و عاطفی دست به گریباناند. جوانان محور اصلی قصه هستند و متناسب با آن سریال نیز فضایی کاملا جوانانه دارد. به همین دلیل برایم بسیار جالب بود که پس از سالها به موضوع جوانان و دغدغههایشان بپردازم. اما ویژگی دوم فیلمنامه، ساختار و شیوه روایت متفاوت آن بود.
ساختار روایی این قصه به صورت غیرخطی بود و با دیگر سریالهایی که تا به حال کار کردهام، کاملا تفاوت داشت. فیلمنامه درست از اوج قصه با ماجرای سرقت 2000 سکه طلا از سوی چند جوان آغاز میشود پس از آن به عقب بازگشته و به روایت انگیزهها و گذشته شخصیتها و قهرمانان قصه میپردازد. از این لحاظ ساختار فیلمنامه برایم تازگی داشت و تجربه تازهای محسوب میشد.
فیلمنامه در زمان کلید خوردن سریال کامل نبوده و حین تصویربرداری نوشته میشد. خود شما هم دیدگاهها و نظرتان را به آن اضافه میکردید؟
بله، متن سریال همزمان با تصویربرداری نوشته میشد و به همین دلیل در طول کار این شانس را داشتم که قدم به قدم همراه نویسنده پیش رفته و پیشنهادها و نظراتم را نیز مطرح کنم. البته چارچوب و ساختار کلی فیلمنامه از قبل مشخص بود.
همان زمان که متن را خواندید تصمیم گرفتید آن را به صورت غیرخطی و با فرم کنونی سریال را کارگردانی کنید؟
تلاش کردم همین اتفاق در ساختار سریال هم بیفتد. زمانی که فیلمنامه به دستم رسید و ساختار متفاوت و غیرخطیاش را دیدم سعی کردم به لحاظ بصری و تصویری هم با ایجاد تعلیق و هیجان، سریال را جذابتر کرده و این شیوه را حفظ کنم. البته در این داستان این شانس را داریم که قصه به زمان حال برمیگردد و ماجرای پیوستهای نیز دارد. از یک جایی در قصه بیننده متوجه میشود همه چیز بازی در بازی است و کنجکاو و مشتاق میشود که آن را تا پایان ماجرا دنبال کند.
نگران آن نبودید که مخاطب عام این ساختار و شیوه روایت پیچیده و تودرتو را پس بزند و نتواند با آن ارتباط برقرار کند؟
اگر سریالهای روز دنیا را دنبال کنید، میبینید که این سبک و شیوه روایت بشدت رواج یافته است. ما هم به تنوع در روایت قصه نیاز داریم، بنابراین باید در این حوزه فرهنگسازی کنیم تا مخاطبان با زاویه دید و شیوههای جدید روایت قصه خو بگیرند. این موضوع موجب میشود مخاطب بیشتر اندیشه کرده و اتفاقات و ماجراهای قصه را همانند یک پازل کنار یکدیگر قرار داده و در نهایت نتیجهگیری کند. در آثار قبلیام نیز تکنیک و شیوه خاصی را رعایت کردم و بیننده کم کم به آن عادت کرد. در واکنشهایی که تاکنون دیدهام با چیزی به عنوان پس زدن و ارتباط برقرار نکردن مخاطب روبهرو نشدهام. البته به نظرم قضاوت در این خصوص هنوز زود است و باید صبر کنیم تا سریال تمام شود و از طریق مخاطبسنجی به بررسی این مساله بپردازیم.
چرا فضای سریال اینقدر مردانه است و شخصیتهای زن کاملا در حاشیه بوده و به آنها کمتر پرداختهاید؟
به هرحال نوع قصه اینگونه است و از آنجا که سریال درباره چهار پسر جوان است که دست به سرقت میزنند، با فضایی مردانه روبهرو هستیم. اما کم کم که سریال جلوتر برود میبینیم بیشتر زنان نیروی محرک قصه خواهند بود.
عنوان سریال این نکته را برجسته میکند که قرار است با شخصیتهایی خاکستری و نه لزوما سیاه یا سفید روبهرو شویم، همینطور است؟
داستان این سریال در اسمش نهفته است. اعتقاد شخصیام این است که خداوند هیچ انسانی را با فطرت سیاه و بد خلق نکرده و تمام انسانها با فطرت و سرشتی پاک آفریده شدهاند. آدمها ذاتا پاک هستند و این شرایط مختلف است که موجب میشود آنها به راههای نادرست و اشتباه کشیده شوند.
در این میان برخی انسانها بسیار بد و عدهای نسبتا بد هستند و بر این اساس همه چیز نسبی است. اما از آنجا که فطرت همه پاک است، همیشه امکان بازگشت نیز برای آنها وجود دارد. «بچههای نسبتا بد» داستان بچههایی است که نسبتا بد هستند ولی ذاتا بد نیستند؛ بلکه شرایطی برایشان پیش میآید که نسبتا بد میشوند و به همین دلیل دست به سرقتی میزنند که عواقب خوبی برایشان ندارد و سرانجام به این نتیجه میرسند که ای کاش نسبتا بد نمیشدند و خوب میماندند.
معمولا در پایان سریالهایی که با این مضمون ساخته میشود شخصیتهای منفی سرشان به سنگ میخورد و سر به راه میشوند. پایان سریال شما نیز همینطور کلیشهای است؟
مطمئن باشید پایان سریال اصلا کلیشهای نخواهد بود.
به نظر میرسد در پارهای از قسمتهای سریال تکنیک بر قصه سوار شده به گونهای که در برخی سکانسها و صحنهها بدون آنکه اتفاق خاصی بیفتد، فقط شاهد پرداختی غیرمتعارف و پیچیده هستیم.
اینها در واقع همان چاشنیهایی است که باید به کار زد تا هیجان کار را بالاتر ببرد. اسم آن را میگذارم هیجان کاذب. ایراد ندارد وقتی ریتم قصه دارد میافتد با کمک تکنیک از آن بگذریم، شاید در قصه اتفاق خاصی نمیافتد، اما به لحاظ حسی به ایجاد تعلیق بیشتر در مخاطب کمک میکند.
شما آثار زیاد و متفاوتی را برای تلویزیون ساختهاید. جایگاه «بچههای نسبتا بد» در میان این آثار کجاست؟
«بچههای نسبتا بد» سختترین سریالم به لحاظ ساختاری بود. این سبک سریال سازی در ایران زیاد کار نشده و خودم هم هیچ تجربهای در آن نداشتم. تولید و به تصویر کشیدن فیلمنامهای که هر سکانس آن در یک لوکیشن با شخصیتهای مختلف روایت میشود کار بسیار مشکلی است. محتوای قصه بهگونهای است که شخصیتها باید مدام از یک مکان به مکان دیگری بروند و به همین دلیل سریال لوکیشنهای بسیار متنوعی دارد که البته از این نظر برای مخاطب جذاب است.
برخی با انتقاد از این سریال میگویند شما با ساخت این مجموعه بیشتر بهدنبال آن بودهاید که تکنیک خود را به رخ بکشید؟
به نظرم این اصلا نکته منفیای نیست، اگر مقدم تکنیکی بلد است که قصه را اینگونه بگوید و بتواند مردم را با آن جذب کند، این کار درستی است. اگر این سریال در جهت تعریف درست قصه با روایت غیرخطی جواب داده و مخاطبان از آن استقبال کنند، اصلا ایراد محسوب نمیشود. اما اگر این شیوه به هر دلیلی جواب ندهد و مردم با آن ارتباط برقرار نکرده و آن را پس بزنند، این انتقاد را میپذیرم و متوجه میشوم که جواب نگرفتهام. در این صورت این به رخ کشیدن کاملا غلط است. به هرحال فکر میکنم تا پیش از تمام شدن سریال نمیتوان در این خصوص اظهار نظر کرد.
اکنون که سریال را میبینید از نتیجه کار راضی هستید؟
همیشه به آخرین کارم تعلق خاطر دارم و بعد از آن فکر میکنم که آیا سیروس مقدم نسبت به چند ماه یا چند سال پیش چیزهای تازهتری یاد گرفته یا خیر؟ در این اثر هم سعی کردم تا پختهترین کارم را ارائه کنم اما اینکه چه اندازه به خواستهام رسیدم و موفق بودهام، باید سریال تمام شود و بعد نظر داد. ما تمام تلاشمان را کردهایم تا با «بچههای نسبتا بد» یک سریال پرهیجان، پرکشش و گرم برای بینندگان تدارک ببینیم و امیدواریم این اتفاق بیفتد.
عرفان جلالی / گروه رادیو و تلویزیون
یکم خودت رو تحویل بگیر اقا سیروس.