موانع درآمدزایی در فوتبال ایران چیست
پارسینه: دولتی بودن ساختار فوتبال، عدم تمایل مدیران دولتی به خصوصی شدن باشگاهها، همراهی نکردن صداوسیما با فدراسیون فوتبال، خلاء قانونی و چندین مورد دیگر، عواملی بودند که چند تن از استادان دانشگاه و مسوولان فعلی و سابق فدراسیون فوتبال به عنوان دلایل درآمدزا نبودن فوتبال ایران برشمردند.
دومین همایش بینالمللی علم و فوتبال در حالی پایان یافت که حسن ختامش، نشست بررسی علل درآمدزا نبودن و موانع تجاریسازی فوتبال در ایران بود. در این نشست دو استاد دانشگاه به همراه سه نفر از مسوولان فعلی و پیشین فدراسیون فوتبال حضور داشتند.
دکتر محمد احسانی (رییس کمیته آموزش فدراسیون فوتبال و استاد دانشگاه)، دکتر علیرضا الهی (استاد دانشگاه)، دکتر بروجردی (استاد دانشگاه)، دکتر غفاری (رییس کمیته بینالملل فدراسیون فوتبال در زمان ریاست صفاییفراهانی) و عزیزالله محمدی (رییس پیشین سازمان لیگ برتر و رییس فعلی اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران)، پنج کارشناسی بودند که در این نشست حضور داشتند.
ابتدا این دکتر احسانی بود که درباره مشکل درآمدزایی و موانع تجاریسازی در فوتبال ایران سخن گفت. رییس کمیته آموزش فدراسیون فوتبال در این باره اظهار کرد: مشکل این است که ساختار فوتبال ما دولتی است. مشکل دوم این است که باشگاهها هم دولتی هستند.
وی ادامه داد: در ماده 13 اساسنامه فدراسیون، حق پخش تلویزیونی را به عنوان روش درآمدزایی معرفی کرده اما متاسفانه اکنون از این حق محرومیم. مساله بعدی خلاء قانونی در مسائل مربوط به حمایت کننده مالی است. قانون کپی رایت در ایران اجرا نمیشود. این خلاءهای قانونی باید توسط مجلس شورای اسلامی برطرف شود. سود سرمایهگذاری برای حمایت از فوتبال باید دو طرفه باشد.
دکتر احسانی در ادامه گفت: یکی از موارد چالشزا در فوتبال ایران مساله سهمیه باشگاههاست که یکی از استانداردهای کلی AFC برای امتیازدهی به باشگاهها، بحث درآمدزایی آنهاست.
رییس کمیته آموزش فدراسیون فوتبال همچنین گفت: ما در فوتبال خود مشکل مدیریتی داریم. ساختار فوتبال ما دولتی است و این ساختار دولتی برای باشگاههای دولتی مدیر انتخاب میکند. این مدیر ممکن است تخصص لازم را نداشته باشد و در نتیجه دلسوزی کافی هم به خرج ندهد.
احسانی ادامه داد: یکی از موانع حرفهای شدن باشگاهها، نداشتن استادیوم اختصاصی است. در همه جای دنیا و طبق قانون، باشگاه میزبان، حق بلیت فروشی را در اختیار دارد اما در ایران این امکان وجود ندارد. وضعیت درباره تبلیغات محیطی و سایر موارد نیز همینطور است. در ورزشگاههای ما صندلیها شماره ندارند. در یک برنامه تلویزیونی دیدم که از مسوول ورزشگاه پرسیدند چرا تعداد تماشاگران بازی 23014 نفر اعلام کرده و آن عدد 14 را از کجا آورده است؟ او هم گفت: «همینطوری این عدد را گذاشتم!»
در ادامه بحث، نوبت به عزیزالله محمدی رسید که صحبت کند. رییس اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران درباره موضوع نشست گفت: مشکلات فوتبال ما چند دسته است؛ باشگاهها خصوصی نیستند، استادیوم اختصاصی ندارند و هیاتهای استانی مسوول هماهنگی مسابقات آنها هستند. در آسیا و اروپا باشگاههای حرفهای مسوولیت هماهنگی مسابقه را دارند و استادیوم هم متعلق به خودشان است. به این ترتیب شاید فقط 30 تا 40 راه درآمدزایی از طریق جلسات تمرین و مسابقه داشته باشند.
وی افزود: به طور مثال هرکسی بخواهد وارد ورزشگاه نیوکمپ شود از در ورودی تا قسمتهای مختلف باید هزینه بپردازد. در فروشگاههای این باشگاه هم از پستانک بچه تا لوازم زندگی با مارک باشگاه وجود دارد.
محمدی در ادامه درباره حق پخش تلویزیونی رقابتهای فوتبال گفت: مجلس شورای اسلامی باید بودجه مورد نیاز را برای صداوسیما تصویب کند تا این سازمان هم بتواند این پول را به فوتبال بدهد. همچنین ما در تبلیغات محدودیتهایی داریم. یعنی حالا خیلی از شرکتهای بزرگ دنیا خواهان این هستند که تبلیغاتشان را به ما بسپارند اما نمیتوانیم بپذیریم.
رییس پیشین سازمان لیگ برتر فوتبال گفت: پیراهن بارسلونا چندین سال است که در سایت این باشگاه به قیمت 69 یورو فروخته میشود و اگر شما بخواهید این پیراهن را با شماره و نام تهیه کنید باید 79 یورو بپردازید. در حالی که باشگاههای استقلال و پرسپولیس اگر بخواهند پیراهن خود را با این قیمت بفروشند خواهند دید که همین پیراهن با قیمتی به مراتب کمتر در منیریه تهران فروخته میشود. پس قانون کپیرایت اینجا نقش زیادی پیدا میکند.
دکتر علیرضا الهی، سومین سخنران نشست بود. این استاد دانشگاه با تایید صحبت دو سخنران قبل درباره نقش زیاد حق پخش تلویزیونی در درآمدزایی فوتبال تاکید کرد که در این زمینه خلاء قانونی وجود ندارد بلکه از سوی مسوولان مربوطه به خوبی پیگیری نمیشود.
وی اظهار کرد: برای داشتن حق پخش تلویزیونی «فقدان قانون» معنی ندارد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی اصلی هست که میگوید هر کسی مالک حاصل کسب و کار خویش است. کسب و کار باشگاهها در ایران چیست؟ حاصلش چیست؟ پس در بالاترین سند قانونی کشور این مساله وجود دارد و ما خلا قانونی نداریم.
الهی ادامه داد: علاوه بر قانون اساسی، اساسنامه فیفا به صراحت حق پخش تلویزیونی را متعلق به صاحبان فوتبال - فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و باشگاهها - دانسته است. وقتی میخواهیم عضو یک نهاد بینالمللی شویم یعنی اساسنامه آن نهاد را پذیرفتهایم. علاوه بر آن اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران هم قبل از ارسال به فیفا مورد تایید هیات دولت قرار گرفته است. در اساسنامه خودمان مساله حق پخش تلویزیونی آمده و این یعنی دولت پای آن را امضا کرده است.
این استاد دانشگاه در ادامه بهترین راه دستیابی به حق و حقوق فوتبال را ایجاد یک دعوای حقوقی دانست و گفت: تا این کار صورت نگیرد هیچ مشکلی حل نمیشود. در سینما مشابه این کار صورت گرفت و نتیجه هم داد و بخشی از مساله کپیرایت حل شد.
وی افزود: ما مشکل پیگیری داریم. فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و باشگاهها باید مستقل باشند که مساله را پیگیری کنند اما مدیران محافظهکار دولتی نمیتوانند این نقش را ایفا کنند. در این زمینه اتحادیه مدیران عامل باشگاههای لیگ برتری باید بیشتر کار کنند. شاید پسوند «لیگ برتر» در نام اتحادیه باعث شده این نهاد نتواند به نمایندگی از همه باشگاهها اقدام کند اما باید کاری صورت بگیرد.
دکتر سعید صادقی بروجردی چهارمین سخنگوی نشست بود. او بحث را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار دارد و کار را به یکی دیگر از اصول قانون اساسی کشاند. این استاد دانشگاه گفت: اصل 44 قانون اساسی یک اصل نهادینه است که مورد پذیرش همه قرار گرفته است. این اصل میخواهد تصدیگری دولت را کاهش دهد و آن را از مجری به ناظر تبدیل کند.
وی ادامه داد: یکی از دلایل این مساله این است که هرجا که قدرت سیاسی و مالی جمع شوند، میتوانند فساد به بار بیاورند. بزرگترین ضعف ما همین جاست که برای باشگاهها مدیران دولتی انتخاب میکنیم. مدیر دولتی تمایلی برای خصوصی شدن باشگاهش ندارد چون در آن صورت، هیات مدیره جدید ممکن است فرد دیگری را برای مدیریت برگزیند.
وی ادامه داد: در فوتبال به عنوان جاندارترین سازمان برای کسب درآمد و شهرت، درباره مساله ای تحت عنوان اثربخشی بهرهوری و تحول سازمان بحث میکنیم. این نگرش باید شکل بگیرد که نیاز به تحول داریم. این کار دو جنبه دارد؛ یکی آنکه حاکمیت باشگاهها را به سمت خصوصی شدن پیش ببرد و دیگری اینکه بخش ساختاری باید تغییر کند.
ریاست کمیته بینالملل فدراسیون فوتبال در زمان مهندس صفاییفراهانی برعهده دکتر حسن غفاری بود. این مدیر کهنهکار در ادامه بحث کارشناسان در نشست گفت: در قانون ما جای کپیرایت خالی است. این مساله ضررهای زیادی به فوتبال ما زده است.
وی در ادامه به مثالی از دوران فعالیتش در فدراسیون اشاره کرد: در آن زمان برای شرکت در کمیته نشست بینالمللی عازم خارج از کشور بودم. مهندس صفایی به من گفت که در آنجا یک اتاق خوب کرایه کنم و با تدارک چای و شیرینی و امکانات میزبانی خوب، از شرکتهای بزرگ دنیا دعوت کنم که اسپانسر تیم ملی شوند. من هم این کار را کردم اما یکی از مدیران آن شرکتها به من گفت که دارم راه را اشتباه میروم!
غفاری ادامه داد: آن مدیر به من گفت که "ما باید برای شما بلیت سفر بگیریم و دعوتتان کنیم و کاری کنیم که اسپانسرینگ تیم ملیتان را به ما بسپارید." او به من گفت که باید قانون کپی رایت را در کشورتان درست کنید آن وقت ما برای حضور در ایران با هم رقابت میکنیم.
وی ادامه داد: یک بار با مسوولان فدراسیون ترکیه جلسه گذاشتیم. از آنها پرسیدم که چطور ترکیهای که زنگ تفریح تیمهای اروپایی بود توانست آنقدر قوی شود که برای سوم شدن در جهان بجنگد؟ آنها گفتند از وقتی که اقتصاد کشورشان را از حالت بسته و درونی به حالت باز و بیرونی تبدیل کردند، کمپانیهای بزرگ وارد شدند و در فوتبال سرمایهگذاری کردند.
رییس اسبق کمیته بینالملل فدراسیون فوتبال همچنین گفت: مساله دیگری که مطرح است، آسایش تماشاگران است. چند بار در فدراسیون این بحث را مطرح کردم که تماشاگر با صرف هزینههای زیاد از شهرستان به تهران میآید و شب قبل بازی در چادر میخوابد؛ فردایش از ساعت 8 صبح در صف میایستد، باتوم میخورد، توهین میشنود و ساعت 11 وارد ورزشگاه میشود، بازی ساعت چند شروع میشود؟ پنج بعدازظهر!
وی ادامه داد: تماشاگری که با این وضع وارد ورزشگاه شد اگر بخواهد به دستشویی برود، علاوه بر مشکلات آنجا میبیند که جایش را گرفتهاند. آن وقت انتظار داریم که او با کسی دعوا نکند یا وقتی داور اشتباه میکند، ناسزا نگوید! این ما هستیم که تماشاگر را به مرز انفجار میرسانیم.
غفاری در ادامه از زندگی شخصیاش مثال زد: زمانی که در آمریکا زندگی میکردیم گاهی به همراه همسر و دو فرزندم به ورزشگاه میرفتیم. آن وقتها تعجب می کردم که چرا فرزندانم علاقه زیادی به ورزشگاه رفتن دارند. پول بلیت 70 دلار بود و ما برای آنکه هزینهمان زیادتر نشود و مجبور نباشیم در ورزشگاه غذای گران بخریم، پیش از رفتن به ورزشگاه غذای محبوب فرزندانمان را درست میکردیم و میخوردیم. در ورزشگاه، پسرم به من می گفت که گرسنه است و دخترم هم این حرف را تکرار می کرد. مردم فکر میکردند که ما بچهها را گرسنه نگه داشتهایم و مجبور میشدم برایشان از شعبه مک دونالد در ورزشگاه ساندویچ بخرم.
وی افزود: بعدها فهمیدم که چون در خانواده مصرف غذاهای فستفودی را ممنوع کردهایم و تنها جایی که بچهها به این غذاها دسترسی دارند ورزشگاه است، آنها ما را مجبور میکردند که به ورزشگاه برویم! بنابراین وجود فروشگاههای مختلف و از جمله بوفههای فروش غذای خوب میتواند بچهها و در نتیجه بزرگسالان را به ورزشگاهها بکشاند.
غفاری ادامه داد: در شهر ما قیمت یک کلاه لبه دار دو دلار بود اما اگر مارک تیم فوتبال یا بسکتبال شهرمان رویش هک میشد، قیمتش تا 25 دلار بالا میرفت و همه بچهها آن کلاهها را میخواستند.
در ادامه نشست چند تن از حاضرین در نشست سوالاتی مطرح کردند که مهمترینشان این بود که آیا دریافت حق پخش تلویزیونی امکانپذیر است یا این مساله در حد حرف و شعار است؟
عزیزمحمدی اولین کسی بود که در پاسخ به سوالکنندگان صحبت کرد. او گفت: سالها پیش مجمع تشخیص مصلحت نظام میخواست حق پخش تلویزیونی را به فوتبال بدهد اما آن زمان مرحوم کردان در صداوسیما بود. او با فتحاللهزاده و غمخوار که مدیران وقت استقلال و پرسپولیس بودند توافق کرد که به هر باشگاه یک میلیارد تومان بدهد و در عوض آنها هم کاری به حق پخش نداشته باشند. اتفاق دیگر زمانی افتاد که تصمیم گرفتیم دوربینهای تلویزیونی را به ورزشگاهها راه ندهیم. آن زمان آقای احمدینژاد در سفر آمریکا بود. از همانجا آقای شیخالاسلامی تماس گرفت و خواست که یک هفته وقت بدهیم که مساله را حل کنند و همانطور هم شد. از همان زمان تاکنون رقم حق پخش از سالی 6 میلیارد به 10 میلیارد و حالا به 5/90 میلیارد تومان رسید. اگر به حقمان پافشاری کنیم به آن می رسیم.
در ادامه دکتر غفاری بار دیگر از دوران فعالیتش در فدراسیون مثال زد. او گفت: زمان ریاست صفاییفراهانی ارتباط خوبی با AFC و فیفا داشتیم. در کنگره فیفا از بلاتر کمک خواستیم چون میدانستیم که داور و مربی به قدر کافی تربیت کردهایم ولی در مدیریت کمبود داریم. بلاتر واسطه شد که یکی از بهترین مدرسان مدیریت از هلند به ایران آمد تا یک سمینار سه روزه برای مدیران ایران ترتیب دهد. من ماموریت داشتم که در افتتاحیه و اختتامیه این سمینار شرکت کنم. وقتی به آنجا رفتم شوکه شدم چون فقط مدیر یک باشگاه آنجا بود که او هم از روز دوم نیامد. سایر باشگاه ها هم نفرات دوم و سوم و چهارم و حتی در سطح تدارکاتشان را فرستاده بودند!
دکتر بروجردی هم در ادامه نشست گفت: تاکید میکنم که مدیران دولتی در چنین بحثی نخواهند نشست. ما باید روی اصل 44 قانون اساسی تمرکز کنیم. پنج سال پیش چنین جلساتی نداشتیم و به این صورت بحث دانشگاهی وجود نداشت. رییس دستگاه ورزشی قبل از انقلاب تیمسارها بودند و بعد از انقلاب مهندسها! اکنون این آگاهی پیش آمده که حتی در مجلس درباره ویژگیهای وزیر ورزش صحبت میکنند.
دکتر الهی در ادامه سکان بحث را در اختیار گرفت و اظهار کرد: با توجه به معرفی فردی از جنس ورزش و دانشگاه برای تصدی وزارت ورزش و جوانان، این موقعیت برای همه فراهم است که توقعات خود را داشته باشند. همچنین فوتبال باید به سمت حق پخش تلویزیونی سوق داده شود. اسپانسر به دنبال نشان دادن نماد و لوگوی خود است. اگر بخش تلویزیونی خوب نباشد جنبههای درآمدزایی زیادی از دست میرود.
عزیز محمدی در ادامه بار دیگر خواست که صحبت کند. او در این بخش حرفهای جنجالی به زبان آورد. او ابتدا از نیامدن مدیران به این نشست انتقاد کرد و گفت: میپرسید چرا مدیران نیامدهاند؟ زمانی که من رییس سازمان لیگ بودم نمیدانم به خاطر این بود که از من حساب میبردند یا احترام میگذاشتند، اما همهی مدیران به جلسات میآمدند. حالا کفاشیان نمیتواند از مدیران دعوت کند و گاهی از ما میخواهد که در اتحادیه آنها را جمع کنیم.
وی ادامه داد: گاهی مدیران فقط به خاطر رفیق بودن، همصنف بودن یا این مسائل انتخاب میشوند. مثلا دو سال پیش رویانیان مدیرعامل پرسپولیس شد. البته قصد نداشتم از کسی اسم ببرم اما کجای دنیا یک مدیر اول بازیکن جذب میکند بعد مربی را انتخاب میکند؟ سقف خرید بازیکن در فوتبال ما 350 میلیون بود ولی بعدش 5/1 میلیارد تومان شد. مدیر با این وضعیت نمیآید در جلسه بنشیند بلکه میرود مشکلش را حل کند. فتحاللهزاده برای بردن تیمش به کره جنوبی برای بازی آسیایی به چندین جا التماس کرد که پول بگیرد!
عزیز محمدی ادامه داد: اگر فوتبال خصوصی شود هیاتمدیره برای پنج سال یک مدیر را میگذارد و آن مدیر هم برای آن سالها سیاستگذاری میکند. میتواند آکادمی تاسیس کند. اکنون میانگین سنی استقلال 33 سال است. این تیم برابر سایپا کسی را روی نیمکت نداشت. وقتی سن بازیکن بالا میرود هم زود مصدوم میشود و هم به دلیل فشار روانی اخطار میگیرد و محروم میشود.
وی ادامه داد: ما فشار میآوریم که قانون «نظام جامع باشگاهداری» تصویب شود. از ساندویچفروشی در فروشگاه مثال زدید. من میگویم که جایی را تحت نام CIP در ورزشگاه آزادی تعبیه کردیم که اسپانسرها افراد و وسایل مورد نظرشان را در آن قرار دهند اما حراست ورزشگاه رویش دست گذاشت و گفت که آنها باید تعیین کنند چه کسی وارد این جایگاه شود! آنها حتی جایگاه VIP را برای بازیهای استقلال و پرسپولیس باز نمیکنند و میگویند که باید پول بدهید تا جایگاه را باز کنیم!
محمدی ادامه داد: صفایی فراهانی زمانی به فوتبال آمد. او تخصص نداشت اما در کنار خود از امثال غفاری، دادگان و افراد متخصص استفاده کرد. در سه سال مدیریت پایههای فوتبال را ایجاد کرد و هرچه اکنون از آکادمی ملی و مانند آن داریم از آن زمان مانده است.
وی اضافه کرد: مدیری که تخصص ندارد باید از افراد متخصص استفاده کند، نه مانند آنچه دولت در چند سال گذشته انجام داد. آدمی که ضعیف باشد از آدمهای ضعیف استفاده میکند. از نخست وزیر رومانی که به خیانت محکوم شده بود پرسیدند خیانتش چه بود که او گفته بود مشاورههای غلط میدادم که از افراد ضعیف در کارها استفاده کنند.
در ادامه دکتر احسانی وارد بحث شد و گفت: اول باید در مبانی نظری کار قوی شویم و بعد عمل کنیم. مدیران ما برای آمدن به این نشست اجباری نداشتند و این نشست درست مثل درس خواندن است. اگر دانشجو اجبار نداشته باشد درس نمیخواند. ما مدیران را برای حضور در همایش علم و فوتبال مجبور نکردیم اما در کلاسهایی که برایشان برگزار میکنیم قطعا اجبار خواهیم کرد.
وی ادامه داد: ای کاش امروز همهی مدیران اینجا بودند. کی روش در سخنرانیاش مثال خوبی زد. او گفت که فوق لیسانس تربیت بدنی گرفته بود و تا تیم ملی پیش رفته بود اما وقتی اولین تیم جوانان را به او سپردند نمیدانست باید چهکار کند. شما ممکن است بتوانید یک شبه کاری را خراب کنید اما نمیتوانید یک شبه چیزی را درست کنید.
احسانی ادامه داد: ما کجا هستیم؟ چه فرآیندی را باید ایجاد کنیم؟ در این همایش بیشتر از 500 نفر حضور داشتند که بالای 90 درصدشان فوتبالی هستند. اگر این همایش را با دورهی اولش مقایسه کنید اختلافها را میفهمید. روند ما هرچند کند اما رو به پیشرفت بوده است.
در آخر بحث باز هم عزیز محمدی گفت: فشارها و اجبارهای AFC باعث شده که استادیومهای ما دارای نور مناسب، اسکوربورد، میکسزون، اتاق کنفرانس و سایر موارد شوند. آنها کمکم دارای صندلی های شمارهدار و بلیتهای الکترونیکی میشوند.
وی در پایان، گریزی هم به انتخابات فدراسیون فوتبال زد و گفت: آن زمان دولت میخواست قریب را رییس فدراسیون کند و کفاشیان را حذف کند. من کاندیدای ریاست شدم و آنها از ترس من به کفاشیان گفتند که بماند. بعد هم وقتی از کفاشیان پرسیدند که چرا همانطور که گفته بوده کنار نمیرود، گفت که اگر کنار بروم عزیز محمدی رییس میشود. سپس به او گفتند بمان و در دور دوم کنار برو! حالا هم کفاشیان چه خوب باشد و چه بد فوتبالیها انتخابش کردهاند.
ارسال نظر