روايت غم انگيز ملي پوش ياسوجي از زندگي ورزشكاران شهرستاني
پارسینه: هیچ جایزهای در کار نیست. تنها یک مدال به گردن قهرمان میاندازند و حکمش را به دستش میدهند تا با هزینه خودش به شهرش برگردد.
در طول تاریخ بسياري از پهلوانها، با فقر دست و پنجه نرم کردهاند، با این حال همیشه مایه افتخار مردمشان بودهاند؛ اما به نظر میرسد این روزها افتخار کردن هم هزینه دارد.
داستان امروز پهلوانان این شکلی است: قهرمان یک شهر محروم برای رسیدن به محل مسابقه، ساک و پول بلیت اتوبوسش را قرض میگیرد، بعد با مدالی به گردن، در سکوت و بدون هیچ استقبالی به شهرش برمیگردد، از شهرداری میخواهد که برای قهرمانیاش بنری در میدان شهرش بزنند، اما شهرداری از او پول میخواهد. 150 هزار تومان، از قهرمانی که پولی برای خريد ساك ورزشي هم نداشته و با دست خالی افتخار را به شهرش آورده است. شاید باور کردنی نباشد، اما این داستان واقعی است. این روزها دیگر «پهلوان زنده» را هم عشق نیست.
مهدی يونسفر، فرنگی کار جوان از کهکیلویه و بویراحمد که هفته گذشته نیز مدال نایب قهرمانی کشتی فرنگی بزرگسالان در وزن 55 کیلو را نیز به گردن انداخته بود، این هفته در رقابتهای جوانان موفق شد مقام خود را به قهرمانی کشور ارتقا داده و بار دیگر باعث افتخار همشهریانش شود.
يونسفر نخستین فرنگیکار کهکیلویه و بویراحمدی در تاریخ این استان است که موفق شده در کشتی فرنگی رده بزرگسالان به مقامی دست پیدا کند و به تيم ملي دعوت شود. اما حكايت اين ورزشكار جوان از زندگي در شهرستان پرده از واقعيتهاي تلخي برداشت. گلایههایش راجع به رفتار مسوولان و عدم حمایتشان بسیار عجیب و البته تکراری هم بود: «بعد از نایب قهرمانی در رده بزرگسالان که برای نخستین بار در تاریخ کشتی کهکیلویه و بویراحمد اتفاق میافتاد، مربیام برای نصب بنری در میدان شهر با شهرداری صحبت کردند، اما شهرداری اعلام کرد که برای نصب بنر تبریک باید مبلغ 150 هزار تومان بپردازیم. حمایت که به کنار، مسوولان شهر ما حتی حاضر نیستند مجانی افتخار کنند. پس از این اتفاق مربیام به سراغ فرماندار رفت و ایشان لطف کردند و امکان نصب بنر در میدان اصلی شهر یاسوج را برای ما مهیا کردند.»
این داستان غمانگیز البته از اینجا آغاز نمیشود. اینکه کشتیگیران ما ناچارند تمام هزینههای ورزشی و شرکت در مسابقات را خود بپردازند هم داستانی تکراری است که همه از آن خبر دارند اما هیچ کس فکری به حال آن نکرده است. يونسفر در این باره هم میگوید: «شما باورتان میشود اگر بگویم هیچ گونه حمایتی از ما نمیشود؟ وقتی به اردوی تیم ملی دعوت شدم هزینه رفت و برگشتم را خودم و مربیام تقبل کردیم. برای رفتن به مسابقات و برگشت از آن هم همه هزینهها پای خودمان است. نه خودم و نه مربیام نه تنها از جایی حمایت نمیشویم که ناچاریم همه هزینهها را هم بپردازیم.»
يونسفر که دو مدال قهرمانی کشور را بر گردن دارد در مورد جوایز این مسابقات نیز گفت: «این مسابقات هیچ جایزه نقدی یا حتی غیرنقدی هم ندارد. تربیت بدنی استان هم که ظاهرا وظیفهاش حمایت از ماست هر بار که دست به دامانشان میشویم میگویند پول نداریم و بودجه نداریم. حتی جایزه نقدی اندکی که خرج سفر ما را دربیاورد هم به ما داده نمیشود. از شرکت در این مسابقات و قهرمان شدن تنها چیزی که برای ما میماند افتخارش است که حتی بنر آن را هم به زور در شهر نصب میکنند.»
از شغلش میپرسیم تا بفهمیم که هزینههایش را چگونه پرداخت میکند: «من هنوز کار ندارم. از امسال دانشجوی رشته تربیت بدنی شدهام و تازه درسم شروع شده است. بیشتر هزینههایم را مربیام میدهد و بقیهاش را هم قرض میکنم.»
کامران گرگانی، مربی مهدی يونسفر در پاسخ به این سوال که آیا برای مربیگری پولی دریافت میکند گفت: «من تا به حال یک قران پول بابت مربیگری این بچهها نگرفتهام که هیچ، بیشتر درآمد کارمندی خودم را نیز خرجشان میکنم. برای اینکه این بچهها بتوانند در مسابقات شرکت کنند ناچارم از زندگی خودم بزنم. همین حالا برای آمدن به مسابقات قم از ماشین شخصی خودم استفاده کردهام.
من میخواهم به هر قیمتی که شده قهرمان برای شهرم و کشورم پرورش بدهم اما مسوولین هم باید از ما حمایت کنند، نه اینکه پول زدن بنر در فلکه شهر را نیز از ما بخواهند.» این مربی یاسوجی که بیشتر وقت خود را برای شاگردانش صرف میکند همچنین گفت: «مگر میشود به کسی که دو مرتبه در مسابقات انتخابی تیم ملی جوانان نفر اول شده و حالا نایب قهرمان و قهرمانی کشور را نیز در کارنامه دارد هیچ کمکی نشود؟ بچههای تربیت بدنی استان به من میگویند ما اگر پول داشته باشیم تلفنمان را وصل میکنیم که مدتهاست قطع است.»
اما آیا قهرمانی جایزه ندارد؟ گرگانی میگوید: «هیچ جایزهای در کار نیست. تنها یک مدال به گردن قهرمان میاندازند و حکمش را به دستش میدهند تا با هزینه خودش به شهرش برگردد. آیا اینکه ما در منطقه محروم زندگی میکنیم و جور کردن این هزینهها برایمان مشکل است برای مسوولین هیچ معنایی ندارد؟»
دنيا سهرابي /دنیای اقتصاد
داستان امروز پهلوانان این شکلی است: قهرمان یک شهر محروم برای رسیدن به محل مسابقه، ساک و پول بلیت اتوبوسش را قرض میگیرد، بعد با مدالی به گردن، در سکوت و بدون هیچ استقبالی به شهرش برمیگردد، از شهرداری میخواهد که برای قهرمانیاش بنری در میدان شهرش بزنند، اما شهرداری از او پول میخواهد. 150 هزار تومان، از قهرمانی که پولی برای خريد ساك ورزشي هم نداشته و با دست خالی افتخار را به شهرش آورده است. شاید باور کردنی نباشد، اما این داستان واقعی است. این روزها دیگر «پهلوان زنده» را هم عشق نیست.
مهدی يونسفر، فرنگی کار جوان از کهکیلویه و بویراحمد که هفته گذشته نیز مدال نایب قهرمانی کشتی فرنگی بزرگسالان در وزن 55 کیلو را نیز به گردن انداخته بود، این هفته در رقابتهای جوانان موفق شد مقام خود را به قهرمانی کشور ارتقا داده و بار دیگر باعث افتخار همشهریانش شود.
يونسفر نخستین فرنگیکار کهکیلویه و بویراحمدی در تاریخ این استان است که موفق شده در کشتی فرنگی رده بزرگسالان به مقامی دست پیدا کند و به تيم ملي دعوت شود. اما حكايت اين ورزشكار جوان از زندگي در شهرستان پرده از واقعيتهاي تلخي برداشت. گلایههایش راجع به رفتار مسوولان و عدم حمایتشان بسیار عجیب و البته تکراری هم بود: «بعد از نایب قهرمانی در رده بزرگسالان که برای نخستین بار در تاریخ کشتی کهکیلویه و بویراحمد اتفاق میافتاد، مربیام برای نصب بنری در میدان شهر با شهرداری صحبت کردند، اما شهرداری اعلام کرد که برای نصب بنر تبریک باید مبلغ 150 هزار تومان بپردازیم. حمایت که به کنار، مسوولان شهر ما حتی حاضر نیستند مجانی افتخار کنند. پس از این اتفاق مربیام به سراغ فرماندار رفت و ایشان لطف کردند و امکان نصب بنر در میدان اصلی شهر یاسوج را برای ما مهیا کردند.»
این داستان غمانگیز البته از اینجا آغاز نمیشود. اینکه کشتیگیران ما ناچارند تمام هزینههای ورزشی و شرکت در مسابقات را خود بپردازند هم داستانی تکراری است که همه از آن خبر دارند اما هیچ کس فکری به حال آن نکرده است. يونسفر در این باره هم میگوید: «شما باورتان میشود اگر بگویم هیچ گونه حمایتی از ما نمیشود؟ وقتی به اردوی تیم ملی دعوت شدم هزینه رفت و برگشتم را خودم و مربیام تقبل کردیم. برای رفتن به مسابقات و برگشت از آن هم همه هزینهها پای خودمان است. نه خودم و نه مربیام نه تنها از جایی حمایت نمیشویم که ناچاریم همه هزینهها را هم بپردازیم.»
يونسفر که دو مدال قهرمانی کشور را بر گردن دارد در مورد جوایز این مسابقات نیز گفت: «این مسابقات هیچ جایزه نقدی یا حتی غیرنقدی هم ندارد. تربیت بدنی استان هم که ظاهرا وظیفهاش حمایت از ماست هر بار که دست به دامانشان میشویم میگویند پول نداریم و بودجه نداریم. حتی جایزه نقدی اندکی که خرج سفر ما را دربیاورد هم به ما داده نمیشود. از شرکت در این مسابقات و قهرمان شدن تنها چیزی که برای ما میماند افتخارش است که حتی بنر آن را هم به زور در شهر نصب میکنند.»
از شغلش میپرسیم تا بفهمیم که هزینههایش را چگونه پرداخت میکند: «من هنوز کار ندارم. از امسال دانشجوی رشته تربیت بدنی شدهام و تازه درسم شروع شده است. بیشتر هزینههایم را مربیام میدهد و بقیهاش را هم قرض میکنم.»
کامران گرگانی، مربی مهدی يونسفر در پاسخ به این سوال که آیا برای مربیگری پولی دریافت میکند گفت: «من تا به حال یک قران پول بابت مربیگری این بچهها نگرفتهام که هیچ، بیشتر درآمد کارمندی خودم را نیز خرجشان میکنم. برای اینکه این بچهها بتوانند در مسابقات شرکت کنند ناچارم از زندگی خودم بزنم. همین حالا برای آمدن به مسابقات قم از ماشین شخصی خودم استفاده کردهام.
من میخواهم به هر قیمتی که شده قهرمان برای شهرم و کشورم پرورش بدهم اما مسوولین هم باید از ما حمایت کنند، نه اینکه پول زدن بنر در فلکه شهر را نیز از ما بخواهند.» این مربی یاسوجی که بیشتر وقت خود را برای شاگردانش صرف میکند همچنین گفت: «مگر میشود به کسی که دو مرتبه در مسابقات انتخابی تیم ملی جوانان نفر اول شده و حالا نایب قهرمان و قهرمانی کشور را نیز در کارنامه دارد هیچ کمکی نشود؟ بچههای تربیت بدنی استان به من میگویند ما اگر پول داشته باشیم تلفنمان را وصل میکنیم که مدتهاست قطع است.»
اما آیا قهرمانی جایزه ندارد؟ گرگانی میگوید: «هیچ جایزهای در کار نیست. تنها یک مدال به گردن قهرمان میاندازند و حکمش را به دستش میدهند تا با هزینه خودش به شهرش برگردد. آیا اینکه ما در منطقه محروم زندگی میکنیم و جور کردن این هزینهها برایمان مشکل است برای مسوولین هیچ معنایی ندارد؟»
دنيا سهرابي /دنیای اقتصاد
اغلب قهرمانان شهرستانی به همین وضع دچارند. هم اکنون تیم جودوی کرمانشاه که برخی از آنها به تیم ملی هم دعوت شده اند، برای رفتن به مسابقات حتی امکانات تهیه ی اتومبیل را نیز ندارند. هیچکدام از سرمایه داران شهر نیز حاضر نشده اند اسپانسر آنها شوند تا با یکی دو میلیون تومان لباس مناسب و وسیله ی نقلیه تهیه نمایند.
قهرمان جهانی کشتی شهرستان اندیمشک داره یه دکه سیار داره فلافل میفروشه
اینجا ایران است
متاسفانه استان کهگیلویه و بویر احمد با این همه منابع سرشار و تولید یک چهارم نفت کشور از لحاظ خیلی شاخص ها در سطح پایینی قرار دارد البته در شاخصهایی مثل فقر وبهداشت و ...جز رتبه های اول میباشد.تا جایی که من شنیده ام بودجه سال قبل همه هییت های ورزشی استان رقمی معادل چهل میلیون تومان بوده هست.که این بودجه باید دوباره بین شهرستان ها نیز تقسیم شودکه به همین دلیل تمام سرمایه ها در ورزش استان به خصوص ورزشهای رزمی وبقیه رشته ها به راحتی به هدر می رود .تیم فوتبال شهرداری یاسوج که در سالهای اول حضورش در لیگ آزادگان وجام حذفی نتیجه فوق العاده درخشانی کسب کرده امثال به دلیل مسایل مالی به چه روزی افتاده .کی باید این مسایل ساده وپیش پا افتاده در این استان حل شود وقتی گوش هیچ مدیری در این استان بدهکار این حرف هانیست حداقل صاحبان سرمایه که در این استان بایدبه فکر امثال یونس فرها باشندکه ایشان نه اولین نفر بوده که مورد این بی مهری ها قرار گرفته وآ خرین نفر نیز نمی باشند . البته دلیل اصلی درباره این اهمال کاری ها وفقر وبد بختی ها دراین استان باندهای قدرت وجناح های سیاسی هستند که تنها چیزی که برای ایشان مهم نیست توسعه وپیشرفت این استان می باشند که با باند بالزی ها تمام سرمایه های این استان اعم از مالی و انسانی را به هدر داده وبه نابودی کشانده اند
متاسفانه استان کهگیلویه و بویر احمد با این همه منابع سرشار و تولید یک چهارم نفت کشور از لحاظ خیلی شاخص ها در سطح پایینی قرار دارد البته در شاخصهایی مثل فقر وکمبود امکانات بهداشتی و ...جز رتبه های اول میباشد.تا جایی که من شنیده ام بودجه سال قبل همه هییت های ورزشی استان رقمی معادل چهل میلیون تومان بوده.که این بودجه باید دوباره بین شهرستان ها نیز تقسیم شودکه مبلغ بسیار کمی می شود به همین دلیل تمام سرمایه ها در ورزش استان به خصوص ورزشهای رزمی که واقعا افتخارات ملی وبین المللی دست یافته اند وبقیه رشته ها به راحتی به هدر می رود .تیم فوتبال شهرداری یاسوج که در سالهای اول حضورش در لیگ آزادگان وجام حذفی نتیجه فوق العاده درخشانی کسب کرده امسال به دلیل مسایل مالی به چه روزی افتاده .تا کی باید این مسایل ساده وپیش پا افتاده در این استان حل شود وقتی گوش هیچ مدیری در این استان بدهکار این حرف هانیست حداقل صاحبان سرمایه که در این استان بایدبه فکر امثال یونس فرها باشندکه ایشان نه اولین نفر بوده که مورد این بی مهری ها قرار گرفته وآ خرین نفر نیز نمی باشند . البته دلیل اصلی درباره این اهمال کاری ها وفقر وبد بختی ها دراین استان باندهای قدرت وجناح های سیاسی هستند که تنها چیزی که برای ایشان مهم نیست توسعه وپیشرفت این استان می باشد که با باند بازیها ها تمام سرمایه های این استان اعم از مالی و انسانی را به هدر داده وبه نابودی کشانده اند
متاسفانه اینها همش برمیگرده به مدیرانی که هیچگونه تجربه ای در حیطه کاری خود ندارندواقعاً تاسف باره