وقتی وطن امروز از قالیباف دفاع کرد و ار روحانی انتقاد!
مطلبی که روزنامه وطن امروز در ستون یادداشت روزش به چاپ رساند نوشته ای است با عنوان« چرا سرهنگ ها؟! »که توسط سيدعابدين نورالديني به چاپ رسید و به شرح زیر است:
آقای روحانی قبل از آنکه رئیسجمهور باشند؛ یک روحانی است. با کمی اغماض میتوان او را امنیتیترین روحانی در سیستم جمهوری اسلامی دانست. به او شیخ دیپلمات هم میگویند. حقوقخوانده دانشگاه گلاسکو 16 سال در کسوت دبیری شورایعالی امنیت ملی هم آداب و پروتکلهای دیپلماتیک را دیده و هم در جریان مذاکرات هستهای آبدیده شده و تجربهای دیپلماتیک اندوخته است. اگرچه محمدجواد ظریف اکنون مجری مذاکرات هستهای است اما کیست که نداند شیخ دیپلمات چه نقشی در توافق شب 99ام دولت یازدهم داشته است. آقای روحانی سوابق طولانی مدت نظامی نیز دارند. 7 سال در دوران جنگ عضو شورایعالی دفاع بوده است. او 3 سال عضو شورایعالی پشتیبانی جنگ و ریاست بر کمیسیون اجرایی آن را در کارنامه دارد.
از سال ۶۲ تا ۶۴ نیز معاون فرمانده جنگ و از سال ۶۴ تا ۶۶ رئیس ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا بود. آقای رئیسجمهور مدتی نیز فرمانده پدافند هوایی کل کشور بود. سوابق تقنینی آقای رئیسجمهور هم نیازی به توضیح ندارد. 5 دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بوده که در دورههای چهارم و پنجم در کسوت نایبرئیسی، عبا به عبای آقای ناطقنوری بودهاند. به این سوابق اشاره شد تا نهایتا این واقعیت گفته شود که آقای رئیسجمهور، یک فرد مطلع و باتجربه است. لذا میتوان انتظار رفتاری سنجیده از وی و دولت او داشت و به همین نسبت اگر خطایی صورت گرفت و استمرار داشت، نمیتوان آن را تنها در قالب یک اشتباه تفسیر کرد.
آن جمله تبلیغاتی آقای روحانی خطاب به محمدباقر قالیباف فراموش شدنی نیست. «من سرهنگ نیستم»؛ «من پادگانی نیستم». اینها جملات آقای روحانی بود. از یک روحانی انقلابی باسابقه طولاني امنیتی و نظامی انتظار نمیرفت برای کسب رای چنین عباراتی را بر زبان بیاورد اما به هر حال انتخابات تمام و روحانی «حقوقدان» رئیسجمهور شد. انتخابات تمام شد و آقای روحانی بر مسند قدرت نشست اما کنایههای رئیسجمهور به «سرهنگها» ادامه دارد. او در گزارش 100روزه خود باز هم از دوگانه «سرهنگها» و «حقوقدانها» گفت. این دوگانه از همان خطاهایی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. موضوع اما زمانی قابل تامل و غیرقابل اغماض شد که دیگر دیپلمات کابینه، یعنی محمدجواد ظریف در اظهاراتی عجیب مدعی شد توان نظامی ایران در قبال آمریکا ناچیز است. اظهارنظری که در لایههای زیرین خود، کارکرد «سرهنگها» را زیر سوال برده است تا یک بار دیگر سر ستیز این دولت با نظامیان در اذهان القا گردد! این یک واقعیت خطرناک است.
چرا اظهارات آقای روحانی در این باره به گونهای است که در افکار عمومی تقابل رئیسجمهور با نظامیان القا میشود؟ دوگانه «روحانی - سرهنگها» آیا به سود کشور و خاصه آقای روحانی است؟ و اساسا اگر دوگانهای اینچنین نیز قابل تصور باشد؛ آیا جناب آقای روحانی با مختصات مشخص عقیدتی و سیاسی در این دوگانه در مقابل نظامیان قرار میگیرند؟! براساس چه نظرگاهی باید تقابل روحانی - سرهنگها ایجاد شود؟ چه دیدگاهی چنین دوگانهسازیهایی را تجویز میکنند و اساسا این نسخه، برای چه کسانی شفابخش است؟ اصلا چرا سرهنگها؟ چرا نظامیان؟ القاي تقابل با نظامیان آن هم در شرایطی که همه گزینههای رئیسجمهور «مودب» و «باهوش» آمریکا روی میز است؛ کار عاقلانهای است؟ چه اولویتی از «انسجام درونی در برابر دشمن بیرونی» فراتر است که در شراطی که سرهنگها باید تکریم شوند؛ مورد هجوم قرار میگیرند.
انتظار از یک رئیسجمهور باسابقه که همواره مورد اعتماد رهبری نظام بودهاند؛ این است که نسبت به ترمیم این ذهنیتها بکوشند. خود آقای روحانی به دلیل سوابق امنیتی و نظامی میدانند القاي این قبیل دوگانهسازیها چه آسیبهایی به دنبال خواهد داشت. تجربه دیپلماتیک او نیز ایجاب میکند توانمندیهای کم نظیر نظامی ایران را به عنوان یک پشتوانه بزرگ برای دولت خود بدانند.کما اینکه صبح دیروز زمانی که جناب آقای روحانی مشغول امورات روزانه بودند؛ سرهنگها در ایرانشهر 2 گروگان را از دست اشرار آزاد کردند تا امنیت در دولت آقای روحانی مخدوش نشود. دولتی که اعتبار خود را به مذاکرات هستهای گره زده است. دولتی که نه با خزانه خالی و توان نظامی ضعیف، بلکه با نسخههای بومی اقتصادی و قدرت دفاعی اول منطقه، میتواند سانتریفیوژهای پر از اورانیوم را بچرخاند.
آقای روحانی قبل از آنکه رئیسجمهور باشند؛ یک روحانی است. با کمی اغماض میتوان او را امنیتیترین روحانی در سیستم جمهوری اسلامی دانست. به او شیخ دیپلمات هم میگویند. حقوقخوانده دانشگاه گلاسکو 16 سال در کسوت دبیری شورایعالی امنیت ملی هم آداب و پروتکلهای دیپلماتیک را دیده و هم در جریان مذاکرات هستهای آبدیده شده و تجربهای دیپلماتیک اندوخته است. اگرچه محمدجواد ظریف اکنون مجری مذاکرات هستهای است اما کیست که نداند شیخ دیپلمات چه نقشی در توافق شب 99ام دولت یازدهم داشته است. آقای روحانی سوابق طولانی مدت نظامی نیز دارند. 7 سال در دوران جنگ عضو شورایعالی دفاع بوده است. او 3 سال عضو شورایعالی پشتیبانی جنگ و ریاست بر کمیسیون اجرایی آن را در کارنامه دارد.
از سال ۶۲ تا ۶۴ نیز معاون فرمانده جنگ و از سال ۶۴ تا ۶۶ رئیس ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا بود. آقای رئیسجمهور مدتی نیز فرمانده پدافند هوایی کل کشور بود. سوابق تقنینی آقای رئیسجمهور هم نیازی به توضیح ندارد. 5 دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بوده که در دورههای چهارم و پنجم در کسوت نایبرئیسی، عبا به عبای آقای ناطقنوری بودهاند. به این سوابق اشاره شد تا نهایتا این واقعیت گفته شود که آقای رئیسجمهور، یک فرد مطلع و باتجربه است. لذا میتوان انتظار رفتاری سنجیده از وی و دولت او داشت و به همین نسبت اگر خطایی صورت گرفت و استمرار داشت، نمیتوان آن را تنها در قالب یک اشتباه تفسیر کرد.
آن جمله تبلیغاتی آقای روحانی خطاب به محمدباقر قالیباف فراموش شدنی نیست. «من سرهنگ نیستم»؛ «من پادگانی نیستم». اینها جملات آقای روحانی بود. از یک روحانی انقلابی باسابقه طولاني امنیتی و نظامی انتظار نمیرفت برای کسب رای چنین عباراتی را بر زبان بیاورد اما به هر حال انتخابات تمام و روحانی «حقوقدان» رئیسجمهور شد. انتخابات تمام شد و آقای روحانی بر مسند قدرت نشست اما کنایههای رئیسجمهور به «سرهنگها» ادامه دارد. او در گزارش 100روزه خود باز هم از دوگانه «سرهنگها» و «حقوقدانها» گفت. این دوگانه از همان خطاهایی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. موضوع اما زمانی قابل تامل و غیرقابل اغماض شد که دیگر دیپلمات کابینه، یعنی محمدجواد ظریف در اظهاراتی عجیب مدعی شد توان نظامی ایران در قبال آمریکا ناچیز است. اظهارنظری که در لایههای زیرین خود، کارکرد «سرهنگها» را زیر سوال برده است تا یک بار دیگر سر ستیز این دولت با نظامیان در اذهان القا گردد! این یک واقعیت خطرناک است.
چرا اظهارات آقای روحانی در این باره به گونهای است که در افکار عمومی تقابل رئیسجمهور با نظامیان القا میشود؟ دوگانه «روحانی - سرهنگها» آیا به سود کشور و خاصه آقای روحانی است؟ و اساسا اگر دوگانهای اینچنین نیز قابل تصور باشد؛ آیا جناب آقای روحانی با مختصات مشخص عقیدتی و سیاسی در این دوگانه در مقابل نظامیان قرار میگیرند؟! براساس چه نظرگاهی باید تقابل روحانی - سرهنگها ایجاد شود؟ چه دیدگاهی چنین دوگانهسازیهایی را تجویز میکنند و اساسا این نسخه، برای چه کسانی شفابخش است؟ اصلا چرا سرهنگها؟ چرا نظامیان؟ القاي تقابل با نظامیان آن هم در شرایطی که همه گزینههای رئیسجمهور «مودب» و «باهوش» آمریکا روی میز است؛ کار عاقلانهای است؟ چه اولویتی از «انسجام درونی در برابر دشمن بیرونی» فراتر است که در شراطی که سرهنگها باید تکریم شوند؛ مورد هجوم قرار میگیرند.
انتظار از یک رئیسجمهور باسابقه که همواره مورد اعتماد رهبری نظام بودهاند؛ این است که نسبت به ترمیم این ذهنیتها بکوشند. خود آقای روحانی به دلیل سوابق امنیتی و نظامی میدانند القاي این قبیل دوگانهسازیها چه آسیبهایی به دنبال خواهد داشت. تجربه دیپلماتیک او نیز ایجاب میکند توانمندیهای کم نظیر نظامی ایران را به عنوان یک پشتوانه بزرگ برای دولت خود بدانند.کما اینکه صبح دیروز زمانی که جناب آقای روحانی مشغول امورات روزانه بودند؛ سرهنگها در ایرانشهر 2 گروگان را از دست اشرار آزاد کردند تا امنیت در دولت آقای روحانی مخدوش نشود. دولتی که اعتبار خود را به مذاکرات هستهای گره زده است. دولتی که نه با خزانه خالی و توان نظامی ضعیف، بلکه با نسخههای بومی اقتصادی و قدرت دفاعی اول منطقه، میتواند سانتریفیوژهای پر از اورانیوم را بچرخاند.
آقایان پاسخگوی عملکرد 8 ساله خود باشند
قالیباف رسانه های بسیار گسترده ای داره که فقط از اون تمجید میکنن و هرکس را بخوان تخریب میکنن.
حتی رسانه ملی هم در خدمت شهرداریه. شماها دیدین یه بار از شهرداری انتقاد کنن؟
شکر خدا که سال 92 تبلیغاتش بی نتیجه موند