دید آذربایجانی زین پلیدان صد زیان/ اندرین آتش دریغا سوخت با هم خشک و تر
پارسینه: سروده زیبای استاد رسام ارژنگی (نقاش و شاعر تبریزی) به مناسبت بازگشت آذربایجان به مام میهن در 16 دی ماه 1325
"21 آذر"
آذر زردشت شد در ماه آذر شعله ور
اندرون فرخنده آتش دشمنان بد سیَر
جملگی نابود گشتند و یکایک سوختند
کیفر کردار خود دیدند از آن سر بسر
دادِ مردی را چنان دادند مردان دلیر
شد روان رستم دستان بگیتی جلوه گر
گاه بر پهلو زدند و گاه بر سر کوفتند
گاه بر سینه زدند و گاه بر پشت و کمر
سیل خون انسان روان از کوچه و بازار شد
باز ماند از راه رفتن کوی و برزن رهگذر
آنکه زیر پرچم بیگانه میخواندش رجز
خویش را افکند آن سوی ارس بار دگر
آنکه سر ببرید مردم را بتیغ اجنبی
همچنان روباه ترسو رفت از میدان بدر
آن غلام یحیی بد خواه و دنی و پست و دزد
که بجز عاجز کشی در خود نمی دیدی هنر
جعفراف آن مردک بی مغز و پر آز و دنی
که نبودی جز تباهی پیشۀ آن پیشه ور
اندران هنگامه با ارتش نگشته رو برو
شد فراری برد با خود گوهر و زر بی شمر
دید آذربایجانی زین پلیدان صد زیان
اندرین آتش دریغا سوخت با هم خشک و تر
یاد دارد آنچه رسام از زمان کودکی
بوده تبریزی همیشه تیر دشمن را سپر
یری سیکدیر...................
یئرده چکیم دایره
سوخوم سنین کیمین شاعیره
چرا حق خواندن و نوشتن به زبان مادری را در مام میهن نداری؟