در نوحهها مضامین انقلابى گنجانده شود
پارسینه: بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضاى هیئت رزمندگان اسلام...
پارسینه: متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى ستاد مرکزى هیئت رزمندگان اسلام بهشرح ذیل است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
هیئت رزمندگان یک پدیده مبارکى است؛ نفْس اینکه رزمندگان ما هیئت عزادارى تشکیل بدهند ــ محور و نقطه ثقل اصلى هم عزادارى عاشورا است؛ بقیّهاى که فرمودید، اینها حواشى لازم و خوبى است، اما آن نقطه ثقل، احیاى عاشورا، زنده نگهداشتن عاشورا و عمقیابى ژرفاى حادثه عاشورا است ــ چیز بسیار مبارک و مهمى است.
یک نکته این است که اصل انتساب هیئت به رزمندگان، یک معناى مهمى دارد. رزمندگان یعنى کسانى که در مواجهه با دشمن مجاهدت کردند؛ مجاهدت هم اعم از مقاتله است؛ مقاتله یعنى جنگ نظامى، مجاهدت مجموعهاى از انواع مبارزهها است؛ جنگ نظامى، جنگ فکرى، جنگ روحى، جنگ اجتماعى، مجموع اینها اسمش مجاهدت است، مجاهدت شامل همه اینها هم هست.
آن کسانى که اهل مجاهدت در راه خدایند ــ یکى از خصوصیات مجاهدت و معناى جهاد این است که دشمن در مقابل انسان باشد؛ هر تلاشى را جهاد نمیگویند؛ ممکن است کسى یک کار علمىاى هم بکند [اما] جهاد نباشد؛ جهاد، آن حرکتى است که در مواجهه با یک خصم، با یک دشمن، انجام میگیرد ــ و این خصوصیت را دارند، این روحیّه را دارند، براى همه اجتماعات وجودشان مبارک است؛ چون اجتماعات بشرى خالى از دشمن نیستند ــ حالا کم یا زیاد؛ یکوقت مثل ما دشمن زیاد دارند، یکوقت هم اینقدر دشمن ندارند اما بالاخره دارند ــ و اگر چنانچه این جامعه در درون خود یک نیروى مواجهشونده و مقابلهکنندهاى داشته باشد که همان مبارزین و رزمندگان و مجاهدین هستند، میتواند احساس امنیّت بکند؛ والّا اگر این را نداشته باشد، مثل بدنى است که در درون خودش آن گلبولهاى سفید را که مثلاً مأمور به مواجهه هستند، نداشته باشد؛ انواع و اقسام بیمارىها بر این جامعه ممکن است عارض بشود.
اینکه این مجموعه بیایند براى مسئله عاشورا و مسئله عزادارى حسینبن على (علیهما السّلام) تلاش بکنند و کار کنند و آن را گرم و گرامى و زنده بدارند، این خیلى کار مناسب و لازمى است. بنابراین نفْس این انتساب، یعنى انتساب هیئت عزادارى به رزمندگان، چیز مبارکى است، چیز خیلى خوبى است، این را رها نکنید و هرچه میتوانید حفظ کنید و نگه دارید.
نکته دیگر این است که اسم هیئت در آن تبادر عرفى، [بهمعنى] بىنظمى است؛ میگویند فلانى هیئتى عمل میکند، یعنى بىنظم عمل میکند. تقریباً میشود گفت شما اوّلین کسانى هستید که آمدید این مجموعهاى را که گویا طبیعتش طبیعت "بىنظمى" است، تحت نظم درآورید؛ این خیلى چیز خوبى است.
خوب، هیئتى بودن ــ که بهاصطلاح تعبیرى از بىنظم بودن است ــ بهخاطر چیست؟ بهخاطر این است که وقتى کسى وارد هیئت امام حسین میشود هیچکس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِى بیا، کِى برو؛ کاملاً همه تحرّکات، برخاسته از اراده مردم و خواست خود مردم است که آنهم ناشى از ایمان آنها است؛ این چیز خیلى خوبى است، این را باید نگه دارید؛ یعنى ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایى خود هیئت و خود این کانون را براى دلهاى مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنى جورى نشود که حالت ادارى و مانند اینها پیدا بکند.
بهنظر من مراکز شماها حسینیّهها است. شما مرکز ادارى نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنى اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک ادارهاى و یک ساختمانى و طبقه اوّل و طبقه دوم و صندلى گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، اما به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبى براى رشد فضائل انقلابى و معارف انقلابى میشود.
نکته بعد که خیلى مهم است، همین مسئله تربیت نیروها یا حراست از نیروهاى گوینده و خواننده از خطاها و اشتباهات است؛ این خیلى مهم است. واقعاً یکى از گرفتارىهاى ما این است؛ حالا اسم مدّاحها بد در رفته، مخصوص مدّاحها نیست، مدّاح و غیرمدّاح ندارد. از کسانى که در این ماجراى منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بودهاند ــ اعم از مدّاح و منبرى و مانند اینها ــ مواردى دیده شده که حرفهاى نامناسبى از اینها صادر شده. یکوقت حالا من و شما نشستهایم، یک حرف غلطى هم از دهان بنده مىآید بیرون، چیزى نیست، [چون] دو نفر پهلوی هم نشستهاند، مهم نیست؛ یکوقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهى پنجاه هزار نفر مستمع داریم، گاهى این جمعیّت تبدیل میشود به جمعیّتهاى میلیونى بهخاطر انتشار؛ اینجا باید محاسبه بشود که تأثیر یک حرف غلط و نامناسب بر روى ذهن مخاطب چیست. یک عدّهاى همان حرف غلط را قبول میکنند، و یک معرفت غلطى پیدا میکنند؛ یک عدّهاى آن را استنکار میکنند و این استنکار موجب میشود که از اصل دین زده بشوند؛ بین کسانى و کسانى سرِ این حرف اختلاف مىافتد؛ ببینید، از چند جهت مجارى فساد بهوجود مىآید براى یک حرف غلطى که یک نفر میزند.
از قدیم دیده بودیم ما ــ مخصوص حالا نیست؛ از بچّگى میرفتیم روضه و پاى منبر ــ گاهى روضهخوانها روضههایى میخواندند که معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، اما میخواندند؛ براى اینکه حالا چهار نفر مستمع دلشان بسوزد و گریه کنند. مگر به هر قیمتى باید این کار را کرد؟ حادثه را بیان کنید؛ با هنرمندى بیان کنند تا مردم دلشان شیفته بشود و منقلب بشود، نهاینکه خلاف بگویند. حالاها هم میشنوم، منبرى یا مدّاح سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید: آقا، هرچه دارى از امام حسین دارى! شما فکرش را بکنید! این چه حرفى است و این چه مُهملگویىاى است که کسى اینجور درباره امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانى و این مسائل را؟ آنوقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند؛ یعنى اینها را خیلى باید بهنظر من بزرگ بشمُریم.
یک نکته هم همین مطلبى است که آقاى نجات اشاره کردند که درست هم هست، هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنى علاقهمند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است.
اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است. البتّه معناى این حرف این نیست که هر حادثه سیاسى در کشور اتفاق مىافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصى ــ حالا یا اینطرف، یا آنطرف ــ بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایى هم همراه باشد؛ نه، اما فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکى که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقى گذاشتند، اینها بایستى در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.
بههرحال کار کارِ بزرگى است، کار مهمى است؛ و شایستهترین مجموعههایى که میتوانند براى امام حسین عزادارى کنند، واقعاً همین مجاهدین فى سبیل اللهاند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمه خورشید و چشمه نورى باشد براى اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهاى مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامى و معارف دینى بالا ببرد.
چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئله قرآن ــ قرآنخوانى و معارف قرآنى ــ اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحهخوانىها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى گنجانده بشود؛ یکوقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین واى»، خوب، این یک کارى است اما هیچ فایدهاى ندارد و هیچچیزى از «حسین واى» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یکوقت هست که شما در همین مطلبى که [عزادار] تکرار میکند و حرفى که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئله روز، یک مسئله انقلابى، یک مسئله اسلامى، یک معرفت قرآنى را میگنجانید؛ او وقتى تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلى باارزش است، کارى است که هیچکس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنى هیچ رسانهاى واقعاً قادر نیست که اینجور معارف الهى را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمى است، کار بزرگى است و امیدواریم که انشاءالله خداى متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهى انشاءالله این کار را پیش ببرید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
هیئت رزمندگان یک پدیده مبارکى است؛ نفْس اینکه رزمندگان ما هیئت عزادارى تشکیل بدهند ــ محور و نقطه ثقل اصلى هم عزادارى عاشورا است؛ بقیّهاى که فرمودید، اینها حواشى لازم و خوبى است، اما آن نقطه ثقل، احیاى عاشورا، زنده نگهداشتن عاشورا و عمقیابى ژرفاى حادثه عاشورا است ــ چیز بسیار مبارک و مهمى است.
یک نکته این است که اصل انتساب هیئت به رزمندگان، یک معناى مهمى دارد. رزمندگان یعنى کسانى که در مواجهه با دشمن مجاهدت کردند؛ مجاهدت هم اعم از مقاتله است؛ مقاتله یعنى جنگ نظامى، مجاهدت مجموعهاى از انواع مبارزهها است؛ جنگ نظامى، جنگ فکرى، جنگ روحى، جنگ اجتماعى، مجموع اینها اسمش مجاهدت است، مجاهدت شامل همه اینها هم هست.
آن کسانى که اهل مجاهدت در راه خدایند ــ یکى از خصوصیات مجاهدت و معناى جهاد این است که دشمن در مقابل انسان باشد؛ هر تلاشى را جهاد نمیگویند؛ ممکن است کسى یک کار علمىاى هم بکند [اما] جهاد نباشد؛ جهاد، آن حرکتى است که در مواجهه با یک خصم، با یک دشمن، انجام میگیرد ــ و این خصوصیت را دارند، این روحیّه را دارند، براى همه اجتماعات وجودشان مبارک است؛ چون اجتماعات بشرى خالى از دشمن نیستند ــ حالا کم یا زیاد؛ یکوقت مثل ما دشمن زیاد دارند، یکوقت هم اینقدر دشمن ندارند اما بالاخره دارند ــ و اگر چنانچه این جامعه در درون خود یک نیروى مواجهشونده و مقابلهکنندهاى داشته باشد که همان مبارزین و رزمندگان و مجاهدین هستند، میتواند احساس امنیّت بکند؛ والّا اگر این را نداشته باشد، مثل بدنى است که در درون خودش آن گلبولهاى سفید را که مثلاً مأمور به مواجهه هستند، نداشته باشد؛ انواع و اقسام بیمارىها بر این جامعه ممکن است عارض بشود.
اینکه این مجموعه بیایند براى مسئله عاشورا و مسئله عزادارى حسینبن على (علیهما السّلام) تلاش بکنند و کار کنند و آن را گرم و گرامى و زنده بدارند، این خیلى کار مناسب و لازمى است. بنابراین نفْس این انتساب، یعنى انتساب هیئت عزادارى به رزمندگان، چیز مبارکى است، چیز خیلى خوبى است، این را رها نکنید و هرچه میتوانید حفظ کنید و نگه دارید.
نکته دیگر این است که اسم هیئت در آن تبادر عرفى، [بهمعنى] بىنظمى است؛ میگویند فلانى هیئتى عمل میکند، یعنى بىنظم عمل میکند. تقریباً میشود گفت شما اوّلین کسانى هستید که آمدید این مجموعهاى را که گویا طبیعتش طبیعت "بىنظمى" است، تحت نظم درآورید؛ این خیلى چیز خوبى است.
خوب، هیئتى بودن ــ که بهاصطلاح تعبیرى از بىنظم بودن است ــ بهخاطر چیست؟ بهخاطر این است که وقتى کسى وارد هیئت امام حسین میشود هیچکس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِى بیا، کِى برو؛ کاملاً همه تحرّکات، برخاسته از اراده مردم و خواست خود مردم است که آنهم ناشى از ایمان آنها است؛ این چیز خیلى خوبى است، این را باید نگه دارید؛ یعنى ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایى خود هیئت و خود این کانون را براى دلهاى مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنى جورى نشود که حالت ادارى و مانند اینها پیدا بکند.
بهنظر من مراکز شماها حسینیّهها است. شما مرکز ادارى نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنى اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک ادارهاى و یک ساختمانى و طبقه اوّل و طبقه دوم و صندلى گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، اما به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبى براى رشد فضائل انقلابى و معارف انقلابى میشود.
نکته بعد که خیلى مهم است، همین مسئله تربیت نیروها یا حراست از نیروهاى گوینده و خواننده از خطاها و اشتباهات است؛ این خیلى مهم است. واقعاً یکى از گرفتارىهاى ما این است؛ حالا اسم مدّاحها بد در رفته، مخصوص مدّاحها نیست، مدّاح و غیرمدّاح ندارد. از کسانى که در این ماجراى منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بودهاند ــ اعم از مدّاح و منبرى و مانند اینها ــ مواردى دیده شده که حرفهاى نامناسبى از اینها صادر شده. یکوقت حالا من و شما نشستهایم، یک حرف غلطى هم از دهان بنده مىآید بیرون، چیزى نیست، [چون] دو نفر پهلوی هم نشستهاند، مهم نیست؛ یکوقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهى پنجاه هزار نفر مستمع داریم، گاهى این جمعیّت تبدیل میشود به جمعیّتهاى میلیونى بهخاطر انتشار؛ اینجا باید محاسبه بشود که تأثیر یک حرف غلط و نامناسب بر روى ذهن مخاطب چیست. یک عدّهاى همان حرف غلط را قبول میکنند، و یک معرفت غلطى پیدا میکنند؛ یک عدّهاى آن را استنکار میکنند و این استنکار موجب میشود که از اصل دین زده بشوند؛ بین کسانى و کسانى سرِ این حرف اختلاف مىافتد؛ ببینید، از چند جهت مجارى فساد بهوجود مىآید براى یک حرف غلطى که یک نفر میزند.
از قدیم دیده بودیم ما ــ مخصوص حالا نیست؛ از بچّگى میرفتیم روضه و پاى منبر ــ گاهى روضهخوانها روضههایى میخواندند که معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، اما میخواندند؛ براى اینکه حالا چهار نفر مستمع دلشان بسوزد و گریه کنند. مگر به هر قیمتى باید این کار را کرد؟ حادثه را بیان کنید؛ با هنرمندى بیان کنند تا مردم دلشان شیفته بشود و منقلب بشود، نهاینکه خلاف بگویند. حالاها هم میشنوم، منبرى یا مدّاح سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید: آقا، هرچه دارى از امام حسین دارى! شما فکرش را بکنید! این چه حرفى است و این چه مُهملگویىاى است که کسى اینجور درباره امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانى و این مسائل را؟ آنوقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند؛ یعنى اینها را خیلى باید بهنظر من بزرگ بشمُریم.
یک نکته هم همین مطلبى است که آقاى نجات اشاره کردند که درست هم هست، هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنى علاقهمند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است.
اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است. البتّه معناى این حرف این نیست که هر حادثه سیاسى در کشور اتفاق مىافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصى ــ حالا یا اینطرف، یا آنطرف ــ بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایى هم همراه باشد؛ نه، اما فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکى که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقى گذاشتند، اینها بایستى در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.
بههرحال کار کارِ بزرگى است، کار مهمى است؛ و شایستهترین مجموعههایى که میتوانند براى امام حسین عزادارى کنند، واقعاً همین مجاهدین فى سبیل اللهاند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمه خورشید و چشمه نورى باشد براى اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهاى مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامى و معارف دینى بالا ببرد.
چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئله قرآن ــ قرآنخوانى و معارف قرآنى ــ اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحهخوانىها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى گنجانده بشود؛ یکوقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین واى»، خوب، این یک کارى است اما هیچ فایدهاى ندارد و هیچچیزى از «حسین واى» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یکوقت هست که شما در همین مطلبى که [عزادار] تکرار میکند و حرفى که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئله روز، یک مسئله انقلابى، یک مسئله اسلامى، یک معرفت قرآنى را میگنجانید؛ او وقتى تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلى باارزش است، کارى است که هیچکس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنى هیچ رسانهاى واقعاً قادر نیست که اینجور معارف الهى را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمى است، کار بزرگى است و امیدواریم که انشاءالله خداى متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهى انشاءالله این کار را پیش ببرید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست