گوناگون

دیدن قلاده های طلا آداب دارد!

پارسینه: محمد سرشار، فرزند مجری و گوینده قدیمی صداوسیما(محمدرضا سرشا) که اینک مسئولیت حوزه هنری استان تهران را بر عهده دارد در مطلبی به بهانه پخش فیلم قلاده های طلا از تلویزیون نوشت:

دیدن «قلاده‌های طلا» آدابی دارد: باید اولش بروی و دستکم ده فیلم بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر را ببینی؛ بعد یک گوشه پیدا کنی و «خیابانهای آرام» کمال تبریزی را روی دور تند نگاه کنی؛ آخرش که خوب گرم شدی بنشینی و «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی‌کیا را تماشا کنی. اگر خوب حرص خورده‌ای و لجت درآمده، دیگر وقت دیدن «قلاده‌های طلا»ست.

«قلاده‌های طلا» قله سینمای ایران در سال ۱۳۹۰ است: یک تابلوی مینیاتوری جهان‌نگر درباره هشت ماه دفاع از جمهوریت نظام اسلامی؛ یک نخ تسبیح برای ذهنهایی که نتوانسته‌اند تکه‌های وقایع نفس‌گیر فتنه ۱۳۸۸ را به هم وصل کنند و یک دروازه امید برای دلزدگان از افسردگی سینمای ایران.
ابوالقاسم طالبی در «قلاده‌های طلا» توانسته با کشف ضرباهنگ درخور سینما، ماجراهای بسیاری را به نمایش بگذارد و حرفهای زیادی بزند: جاسوسی خبره، زخم‌خوردگانی در کمین، اشراری سرکش و خیانتکاری بلندپایه در لابه‌لای مردمی فریب‌خورده به جنگ جمهوریت آمده‌اند تا شکست خود در صندوقهای رای را در کف خیابان جبران کنند. تصویرسازی استادانه طالبی از این کشمکش جبهه باطل با جبهه حق، «قلاده‌های طلا» را به اثری پرکشش، جذاب و پرمخاطب بدل کرده است. جذابیتی که «تلفن همراه رییس جمهور» علي عطشاني و «در انتظار معجزه» رسول صدرعاملی؛ آن را در رؤیاهای شبانه‌شان آرزو می‌کنند.

ابوالقاسم طالبی با بازی گرفتن از صدها بازیگر در صحنه‌های اردوکشی خیابانی، نشان داده که به خوبی از پس این آزمون دشوار کارگردانان برمی‌آید. آزمونی که البته کمال تبریزی و ابراهیم حاتمی‌کیا در آن مردود شده‌اند.

از سوی دیگر، نمایش دیدنی تعقیب و گریز جاسوسان بیگانه با ماموران وزارت اطلاعات، صحنه‌های دیدنی را خلق کرده‌ است. و باید در سالن سینما نشسته باشی تا صدای آزاد شدن نفسهای حبس‌شده را بشنوی.

طالبی با پذیرش خطری محتمل، به مساله نفوذ بیگانگان در وزارت اطلاعات پرداخته و حتی برای دشوارتر کردن آن، در میان مدیران رده‌ بالای چشم امین نظام به دنبال این جاسوس گشته اما سیاوش‌وار، از این آتش خودافروخته بیرون آمده. آنگونه که نه تنها با دیدن قلاده‌های طلا از اعتماد بیننده به وزارت اطلاعات کاسته نمی‌شود بلکه با نمایش چشمان همیشه بیدار وزارت و اتاق فرماندهی عملیات و اشراف امنیتی آن، ابهتی دو چندان به سربازان گمنام امام زمان (عج) بخشیده می‌شود و اطمینانی در عمق ضمیر ناخودآگاه مخاطب خود ایجاد می‌گردد که وزارت اطلاعات یک سازمان مرده پاستوریزه نیست بلکه سازمانی زنده و هوشمند است که حتی در شرایط خطرناکی چون خیانت مسؤولان رده بالای خود، هوشیارانه عمل می‌کند و در گامی رو به جلو، این تهدید فلج‌کننده را به فرصتی آینده‌ساز تبدیل می‌کند.

اینجاست که بیننده فیلم، تازه به یکی از زمینه‌های موفقیتهای وزارت اطلاعات پی می‌برد. سازمانی که در اثر ضربه دشمن، نه تنها فلج نمی‌شود بلکه همین ضربه را به فرصتی برای کشف شبکه‌های جاسوسی او در منطقه تبدیل می‌نماید.

ابوالقاسم طالبی در «قلاده‌های طلا» نه جانب محمود احمدی‌نژاد را می‌گیرد و نه حتی کوچکترین سرزنشی را نثار میرحسین موسوی و کروبی می‌کند. او ابایی از نمایش ستادهای انتخاباتی اینان و تبلیغات هوادارانشان ندارد. در عوض، نگاه فراملی او به فتنه ۸۸ آنچنان است که رضایت هواداران پیشین میرحسین موسوی و اندک طرفداران مهدی کروبی را به خاطر این عدم جانبداری تامین می‌کند و تنها دستگاههای جاسوسی بیگانه و عوامل رسانه‌ای آنها را به معترضان بالقوه فیلم خود تبدیل می‌سازد.

طالبی با این چینش هوشمندانه، زمین بازی‌ خود را به پس از ساخت فیلم نیز گسترش می‌دهد و دامی را برای وابستگان به دستگاههای جاسوسی بیگانه پهن می‌کند تا به محض اعتراض به درون‌مایه فیلم، قلاده وابستگی‌شان، رسواگر این خودفروشی گردد. بنابرین باید منتظر ماند و دید اولین صداهای اعتراض به محتوای «قلاده‌های طلا»، از سوی چه جریانها و از طریق چه رسانه‌هایی بلند می‌شود.

ابوالقاسم طالبی در «قلاده‌های طلا» به خوبی نتایج بی‌تدبیری نخبگان سیاسی در کشاندن طرفداران خود به خیابانها را به تصویر می‌کشد و تصریح می‌کند که اکثریت طرفداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از دلبستگان به نظام هستند. او علت حضور پرشمار آنان در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ خرداد ۸۸ را بیان می‌کند و از سوی دیگر نشان می‌دهد این عدم پایبندی به قوانین، چگونه عملکرد دستگاه امنیتی را با اختلال مواجه می‌سازد و فرصت را برای سوء‌استفاده آشوبگران مهیا می‌کند.

او حتی آشکارا چگونگی مرگ شهدا و کشته‌های وقایع پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری را نمایش می‌دهد و در گامی جسورانه به ترور ناجوانمردانه ندا آقاسلطان اشاره می‌کند.

هنرمندی طالبی در روایت این همه ماجرا در بستری از درام و استفاده درست از ستاره‌های سینما، نقطه اوجی را ایجاد می‌کند که تماشاگر فیلم را، به تشویق او وامی‌دارد. آنچنان که دو بار، به پا می‌ایستد و برای او، به آفرین، دست می‌زند.

ابوالقاسم طالبی در «قلاده‌های طلا»، کارگردانی جدید را به اهالی سینما معرفی می‌کند. کارگردانی که برخلاف بسیاری از هم‌صنفان خود، سیاست را بصیرانه می‌شناسد و هنرمندانه و عمارگونه روایت می‌کند.
بنابرین می‌توان گفت جذابیتهای هنری فیلم در کنار کشش موضوعی آن، فروشی تاریخی و رکورد شکن را برای «قلاده‌های طلا» قابل پیش‌بینی می‌سازد. استقبالی که به جامعه سینمایی خواهد گفت می‌توان بدون ابتذال، هم به فروش در گیشه نظر داشت و هم، بر بصیرت مردم افزود.
از سوی دیگر، نمایش «قلاده‌های طلا» در سینماهای کشور نه تنها خانواده‌های قهرکرده به سینما را به سوی آن خواهد کشید بلکه، با تکمیل تحلیلهای وقایع پس از انتخابات، به مخاطب بصیرتی را هدیه خواهد کرد تا در صورت بروز فتنه‌های بزرگتر با منشا یا کمک خارجی، هوشیارانه‌تر عمل کند.

ارسال نظر

  • ناشناس

    تو خوبی...

  • محمد اقایی

    اره !!!!راست میکی !!! من که نکاه نکردم ار بس موضوعش قلابی بود

  • ناشناس

    امار بگیرین چند درصد مردم این فیلم رو دیدند دستتون میاد

  • ناشناس

    بفرمایید فیلمهای مخالف قلاده ها از جمله گزارش یک جشن و خیابانهای ارام رو از توقیف دربیارن و ببینیم بعد چشم میشینیم با تمام حواس قلاده ها رو می بینیم

  • ناشناس

    ماشاء الله این فیلم این قدر قلّه است که حتی در جشنواره فیلم فجر که در سال 90 اصلاً بهترین فیلم انتخاب نشد و فقط دو دیپلم به فیلم های ضد گلوله و روزهای زندگی دادن و به این فیلم جایزه ای نرسید و بعد هم گفتن به این علت بوده که تهیه کننده این فیلم یعنی محمد خزاعی دبیر جشنواره بوده ما به این فیلم جایزه ای نداده ایم

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار