گپ و گفت با سحر ولد بیگی و همسرش
دیروز نخستین بخش از گفت و گو با زوج سحر ولدبیگی و نیما فلاح که به انگیزه بازی این دو در سریال روی آنتن «باغ سرهنگ» به کارگردانی فلورا سام انجام شده، از نظرتان گذشت. بخش عمده مطلب دیروز به صحبت های گلایه آمیز این دو درباره دو سریال قبلی شان اختصاص داشت که یکی از آنها سال گذشته پخش شد و دیگری با تغییر کلی عوامل اصلاً روی آنتن نرفت و سپس با حضور سازندگان جدید در قالبی دیگر ساخته شد. ولدبیگی و فلاح همچنین از بازی در سریال باغ سرهنگ ابراز رضایت کردند. امروز بخش پایانی این مطلب را میخوانید.
به نظرم اينكه چه كسي پارتنر تو باشد در درآمدن نقش و حتي موقعيت فانتزي مؤثر است.
فلاح: (مكث ميكند و سرش را ميخاراند)
ولدبیگی: (با تعجب) یعنی برای تو فرقی نداره کی هم بازیت باشه تا موقعیت فانتزی دربیاد؟
فلاح: قصه که خوب باشه نه فرقی نمی کنه. فقط اگر بازیگر روبرو هم کمدی رو بشناسه، موقعیتها خنده دارتر می شه.
ولدبیگی: چطوره که هادی با هدی یه جوره، با باباش یه جوره دیگه، با زن عموش یه جوره دیگه، خلاصه با هر کسی یه جوریه، تازه با خودشم یه جور دیگه است؟! از همون روز اول تصمیم داشتی با هرکی یه جور بازی کنی؟!
اين يكي از سؤالهاي من هم بود. چون نه تنها برخورد و واكنشهاي تو در تقابل با كاراكترهاي ديگر متفاوت است كه در هر سكانس جنس بازي هاي تو نيز متفاوت است؟ (يك جا نزديك به زندگي بازي ميكني، يك جا فانتزي، يك جا كمدي فيزيكي، يك جا ...)
فلاح: آره جنس بازی هادی در مقابل برادر زنش با جنس بازیش در مقابل پدرش فرق می کنه. همانطور که با جنس بازی در مقابل هدي، ارسلان و ... فرق داره. فکر می کنم خیلی واقعی باشه كه تو اونطور که با یه پزشک برخورد می کنی با دوستت برخورد نمی کنی. پس به نظرم واقعی اينه که با هرکس رفتار خاص خودش رو داشته باشیم که همین رفتارها جنس بازی هادی رو با دیگران تعیین می کنه و سناریوی «باغ سرهنگ» این ویژگی رو داشت.
الان كه كل كل هاي شما را ميبينم، حس ميكنم خيلي از بگو مگوهاي هادي و هدي از خانه شما و زندگي شخصيتان بيرون آمده.
ولدبیگی: نه همش توی متن بود، حتی تو یک سکانس که احتیاج به کل کل بیشتری داشتیم، باز هم از همون کل کلهای قبلی متن استفاده کردیم.
فلاح: کل کل نویسی کار سختیه، احتیاج به تحقیق داره. تازه شرط که کی با کی کل کل کنه.
ولدبیگی: آره انواع و اقسام کل کل داریم. کل کل زن و شوهری، کل کل خواهر و برادری، کل کل صاحبخانه مستاجری، کل کل فروشنده و مشتری، کل کل راننده تاکسی و مسافر بسه یا بازم بگم...!
فلاح: ولی کل کل هادی و هدی خیلی بامزه بود.
ولدبیگی: کاشکی هادی و سمیرا هم کل کل داشتن،مثل بابا هاشم و مامان شیرین.
فلاح: اینطور که به نظرم می رسه کل کل مختص خانواده خوش مرامه.
راستي گزارش اخير ما درخصوص بحث اسپانسر بود؟ چقدر با حضور اسپانسر در دل مجموعه نمايشي موافق هستيد؟
ولدبیگی: همین سریال «باغ سرهنگ» خودمون که هر شب داره پخش می شه، با هزینه شخصی خود آقای اوجی و بدون اسپانسر ساخته شده، پس این یعنی اینکه میشه بدون اسپانسر هم کار ساخت.
آقاي اوجي رو نميدونم، ولي الان هيچ پروژهاي بدون اسپانسر اصلاً تصويب نميشود. چه برسد به ساخت و ...
فلاح: اسپانسر توقع داره محصولش در کار دیده بشه، مگه سرمایه گذار فیلم دقیه به دقیه می آد از وسط فیلمش رد می شه!
ولدبیگی: تنها فیلمی که من دیدم که حضور محصول و اسپانسر من رو اذیت نکرد، فیلم Cast Away بود، اون هم به این خاطر بود که محصول هم جزوی از قصه بود.
فلاح: همانقدر که تزریق سرمایه بیشتر توسط اسپانسر می تونه کمک به بالا بردن سطح کیفیت یک فیلم بکنه همونقدر هم می تونه لطمه به کار وارد کنه، اگر که بی منطق و غیر اصولی مطرح بشه.
ولدبیگی: مثل اسپانسری پوشک بچه برای آلبوم موسیقی «صدای خسته».
فلاح: دقیقا (می خندد)
با اين سريال هيچ وقت علاقهمند نشدي به سمت خوانندگي هم بروي؟
فلاح: آشنايي با خوانندگي و داشتن صدا، از خصوصيات يك بازيگر است.
ولدبیگی: من قبول دارم که یک بازیگر باید ریتم و نت رو بشناسه، حرفی هم که دارم می زنم، نفی این کار نیست. این چند وقته تعدادی از بازیگرهامون آلبوم های موزیک خودشون را بیرون دادن، اما تو هیچ وقت دغدغه این کار رو نداشتی، ولی کار «باغ سرهنگ» باعث شد که آلبوم موسیقی دغدغه تو هم بشه.
فلاح: دغدغه من يا دغدغه هادی؟
ولدبیگی: درست میگی، دغدغه هادی، خیلی دلم می خواست اون سکانس هایی که تو استودیو آلبوم صدای خسته رو می خوندی حذف نمی شد.
يعني سكانس حذف شده هم داشتيد؟
ولدبيگي: بله سكانسهاي هادي در استوديو ...
فلاح: در اروپا و آمریکا خیلی متداوله که بازیگرها بند موسیقی خودشون رو دارن، حتی وودی آلن بعضی از موسیقی فیلم هایش را هم خودش می سازه. حالا این دغدغه می تونه به شکل موسیقایی باشه یا می تونه مثل خلبانی بوئینگ باشه و یا سفیر صلح و دوستی کودکان در کشورهای دیگه باشه.
ولدبیگی: پس این مهم نیست که فقط آلبوم موسیقی باشه، یک بازیگر هم می تونه برای خودش یه شغل دوم دست و پا کنه، یا وقت های فراغتش رو به کارهایی که دوست داره بپردازه. یکسری صنعت پوشاک راه اندازی می کنن، یکسری رستوران و کافی شاپ، یکسری هم مثل ما کارگاه خودشون را اداره می کنن.
فلاح: حالا یکی در کنار کار بازیگریش توان انتشار آلبوم موسیقی داره، یکی هم توانایی ساخت فیلم رو داره. به نظر می رسه که کار دیگه ای رو هم علاوه بر بازیگری بلد هست.
ولدبیگی: این باعث می شه که مجبور نباشه هر کاری رو قبول کنه.
فلاح: بعضی از بازیگرها از روی بیکاری یه کاری رو می پذیرن، یه نقش رو قبول می کنن که فقط سرگرم باشن.
ولدبیگی: بعضی از بازیگرها هم همین بازیگری دغدغشونه.
تا فاصله نگرفتيم از بحث اصلي اجازه بدين درخصوص فضاي جدي ذهنيت فلورا سام و كمدي نيما فلاح هم صحبت كنيم. چه تعاملی بین سام جدی نویس و نیما فلاح کمدی کار در سريال «باغ سرهنگ» انجام گرفت؟!
فلاح: من ترجیح می دم در یک کار کمدی جدی بازی کنم تا اینکه در یک کار جدی طنز.این کار خانم سام نه کمدی موقعیت بود که بشه توش جدی بازی کرد و نه یک کار مناسبتیه درام که احتیاج به یک نقش طنز داشته باشه که لحظاتی شاد بشه. ولی میشه به قصه اش اتکا کرد و یه تجربه جدید باشه. روابط خانوادگی و روابط اجتماعیه خاص خودش است که تا حدودی این کار را با کارهای دیگر متفاوت می کند.
ریتم سریع قصه و اتفاقاتی جدید این روزها در کمتر سریالی به چشم می خورد که من بازیگر را ترغیب به بازی در یک پروژه متفاوت كند. به نظر من به تعداد همه فیلمسازها سبک و سیاق کارگردانی وجود داره بعضی از کارگردانها متکی به متن هستند و برای اجتناب از هر اشتباهی در اجرای کارشان با وسواس سناریو را مو به مو اجرا می کنن.
بعضی از کارگردانها متن نوشته شده را فقط اساس طرحی برای کارشان قرار می دهند و دوست دارن یک نمایش را بداهه اجرا کنند، مثل مهران مدیری و برخی از کارگردانها شیوه جدیدی را تجربه می کنند مثل آرش معیریان در «رالی ایرانی» که تا لحظه آخر بازیگر رو از روند جریان کار و اتفاقات در جریان نمی گذاشت تا بتونه به واکنش های ناب دسترسی پیدا کنه.
ولدبیگی: یک نفر هم مثل خانم برومند کارش را با وسواس و جزئیات بدون اینکه یک «و» جا بیفته می سازه.
فرصت نشد درخصوص كار مهران مديري هم صحبت كنيم.
ولدبيگي: دوست دارم حتماً درباره همكاريهايم با آقاي مديري هم صحبت كنم.
فلاح: من هم با توجه به تجربههاي متفاوتي كه از كار با ايشان دارم علاقهمند هستم سر فرصت بنشينيم و از آن نوع خاص طنز صحبت كنيم.
منبع:بانی فیلم
ارسال نظر