صدا و سیما دقیقاً کجاها سیر می کند؟
عملکرد رسانه ملی در سال جاری تاکنون بسیار پرحاشیه بوده است و گزافه گوئی نکرده ایم اگر تلویزیون را در غیاب روزنامه ها و سایت های جنجالی، پای ثابت جنجال های رسانه ای در سال 92 بدانیم. البته هنوز 35 روز تا پایان سال باقی است و فرصت برای تلویزیون الباقی.
از شیوه عجیب برگزاری مناظره های انتخاباتی و عدم پخش فیلم مستند محسن رضایی که تنها اشکالش! پرداختن به قشر وسیع فقیر در جامعه بود ..، پخش مسابقات لیگ جهانی والیبال چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری با رایحه امید و تغییر فضا، این بار اما با عدم سانسور تماشاگران خانم خیلی منشوری که موجب اعتراض خیلی ها هم شد! و چند روز پس از آن پخش به شدت ممیزی شده مسابقات والیبال که باز موجب اعتراض خیلی های دیگر شد!، پخش به یاد ماندنی و منحصر به فرد مراسم قرعه کشی جام جهانی 2014 که موجب شد صفحه فیس بوک مجری زن برزیلی به دلیل هجوم ایرانیان مسدود شود، و در نهایت پخش با تاخیر مذاکره با رئیس جمهور به دلیل اختلاف نظر سازمان با نهاد ریاست جمهوری بر سر انتخاب مجری برنامه، که موجب شد خیلی ها این سوال را مطرح کنند که اصولا صدا و سیما به صورت یک طرفه حق انتخاب مجریان مصاحبه با سران قوا را دارد یا خیر؟ مواردی بود که تقریبا در تاریخ 35 ساله بی سابقه بود.
ابتدا حسین پاکدل چهره آشنای فرهنگی و تئاتری، مجری با سابقه تلویزیون که در سال های اخیر اجرای مراسم اختتامیه جشنواره فجر، پای ثابت بودو تلویزیون هم وی را نشان می داد و مدت ها مجری خود تلویزیون بود، بنا به گفته خودش در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، با تعیین تکلیف تلویزیون بر دبیرخانه جشنواره فجر یا به عبارت بهتر «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» به دلیل ممنوع التصویری، کنار گذاشته شد.
پرانتز: مدیران ارشد و رئیس سازمان صدا و سیما در چند ماه اخیر بارها بر عدم وجود مجریان ممنووع التصویر تاکید کردند و اشاره داشتند که خود مجریان با صدا و سیما قطع همکاری نموده اند وگرنه تلویزیون هیچ مجری ممنوع التصویری ندارد، که البته این محل مناقشه ما نیست. سوال اصلی اینجاست که آیا اصولا صدا وسیما میتواند برای جزئیات یک برنامه رسمی در یک وزارتخانه یا دولت (وزارت ارشاد) با این میزان اهمیت، روندی را مشخص کند؟ خب چه باید کرد؟ به راستی کدام نهاد مسئول رسیدگی قانونی به این اختلاف در تفسیر وظایف است؟
از این نکته مهم هم که ناچاراً بگذریم! می رسیم به اصل مطلب: جزء معدود دفعات و سال هایی بود که مشتاقان و عاشقان سینمای ایران و جشنواره فجر لحظه شماری می کردند تا مراسم اختتامیه جشنواره را به صورت کامل و زنده از رسانه ملی تماشا کنند. کلی به صدا و سیما و این حرکت فرهنگی افتخار می نمودیم و خوشحال بودیم که به موازات اختتامیه های جشنواره کن و ونیز و برلین و ... و مراسم اسکار و گلدن گلوبی که پخش مستقیم شان در دنیا سر و صدا به پا می کند و میلیون ها بیینده دارد ما هم جشنواره نصفه و نیمه ای داریم که نفس گیرترین لحظات آن را این بار میتوانیم زنده و کامل تماشا کنیم.
اما وقتی جمله یک سینماگر برنده سیمرغ که گفت "امیدوارم به جایی برسیم که همه سلیقهها را بتوانیم تحمل کنیم" یا حرف ها و تصاویر دیگران به شکل حرفه ای ممیزی شد، مخاطب خاص و عشق سینما و مخاطب عام از رسانه ملی قطع امید کرد. پخش زندهی مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر به هنگام صحبتهای محمد مهدی عسگرپور و مصطفی کیایی نیز برای لحظاتی متوقف شد.
مگر تصویر چند بازیگر که مردم هر روز در روزنامه ها و سایت ها و سینماها و در و دیوار شهر می بینند یا دیده اند؛ اظهارات صنفی چند بازیگر و سینماگر، انتقاد چند مهمان از فضای سابق و امیدواری نسبت به فضای فعلی فرهنگی در کشور را، مردم خود مشاهده و حس نکرده اند؟ تا کی تلویزیون میخواهد عقب تر از مردم حرکت کند؟
صدا و سیما بازیگران زن را یا نشان نمی داد یا زنی در میان جمع نشان میداد و تشخیص اینکه آن فرد یا بازیگر مورد نظر کیست با مخاطب بود! و مواقعی هم که آقا یا خانم ناظر پخش تلویزیون صلاح میدانست (به عبارت بهتر صلاح عمومی) کلا پخش زنده را برای لحظات و دقایقی بیخیال می شد و دوباره به تالار باز می گشت و ما و ملت در بهت و عُجب و حیرت و حدس و گمان!
صداوسیما در حالی به پخش مستقیم مراسم اختتامیهی جشنواره فیلم فجر اقدام کرد که به نظر میرسد، پوشش تلویزیونی این مراسم همچنان با استانداردهای جهانی برای پخش زندهی یک رویداد مهم هنری که در سطح بینالمللی برگزار می شود، فاصلهی بسیار دارد. البته ناگفته نماند که این حرکت خود جای تقدیر و تشکر دارد به خصوص از مدیران و سیاست گذاران سازمان، به عبارت دیگر تغییرات پس از انتخابات ریاست جمهوری در جزئیات عملکرد صدا و سیما هم به طور نامحسوس واضح است و به اعتقاد نگارنده بهتر و بیشتر نیز خواهد شد . از سوی دیگر محدودیت های صدا و سیما را در نمایش بعضی تصاویر و رفتارها می پذیریم و به رویه و قانون سازمان احترام می گذاریم اما به آن نقد دلسوزانه هم داریم.
در شرایطی که اعراب حاشیه خلیج فارس بدون هیچ گونه پشتوانه فرهنگی و سینمایی جشنواره هایی با عمر کمتر از دو - سه سال را با تبلیغات جهانی و حضور ستاره ها و پخش مناسب ( که ما طبیعتا فعلا امکان هیچ کدام را نداریم) هویتی بخشیده اند که سینمای ما با 8 دهه فعالیت آن را ندارد و تا سال ها نخواهد داشت، اینگونه اقدامات صدا وسیما و به خصوص ممیزی ها سلیقه ای در برنامه های این چنینی برای مخاطبان داخلی جفا به هنر و فرهنگ و نمایش و سینمای ماست.
به راستی سوال ما این است که برنامه ای مانند اختتامیه فجر مطابق کدام قاعده عرفی / شرعی یا قانونی به این شکل نشان داده نمی شود؟
تلویزیون ایران که در رقابت حال حاضر میان رسانهها از رقبای خارجی عقب افتاده است، به شدت به جلب اعتماد مخاطبانش نیاز دارد، مردمی که دیگر تلویزیون تماشا نمی کنند یا کتر تماشا می کنند را نیز میتوان برگرداند، مگر در هنگام پخش سریال های رضا عطاران یا مهران مدیری خیابان ها خلوت نمیشد و مخاطب میخکوب رسانه ملی؟
با پخش تلویزیونی مناسب مراسم این چنینی، میتوانست بینندگان بسیاری را به شبکههای خود بازگرداند، اما باز هم مثل اکثر اوقات همه را ناامید کرد تا جائی که علی مطهری که خود جزء حساس ترین و اصولگرا ترین مسئولان کشور نسبت به مقولات فرهنگی است در مصاحبه با خبرگزاری مهر به نحوه پخش مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر از شبکه نمایش صدا و سیما انتقاد و بیان کرد : پخش مراسم از تلویزیون خوب بود ولی سانسورهایی که مدیران تلویزیون بر مراسم اعمال کردند اصلا جالب نبود.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: هرکسی که انتقادی میکرد فورا تصویرش محو و برنامه قطع میشد و مراسم بریده بریده پخش شد که این برای بیننده دردناک بود. نمیدانم چرا دوستان اینقدر از انتقاد میترسند. با این کارهایشان برنامهای اعصاب خردکن را به نمایش گذاشتند.
منبع: برترین ها
از صدا و سیما بیش از این انتظار نمی توان داشت.
كي صدا و سيما ميبينه برو يه ماهواره بخر راحت بشين برنامتو ببين اينقدر هم اعصاب خودتو خورد نكن.اگه صدا و سيما صدا و سيما بود الان نبايد خونه ما ماهواره باشه