آنچه این روزها بر حاتمی کیا میگذرد
پارسینه: هنوز فراموش نکردهایم که او در همه این سالها، پای ثابت محافلی بوده که نسبتی با اصلاحطلبها ندارند. هنوز فراموش نکردهایم که پس از ترور سعید حجاریان به دست سعید عسکر و انتشار تصاویر عسکر با چفیه، حاتمی کیا چه یادداشتی درباره ماجرا نوشت و نه از عسکر که از چفیهها دفاع کرد و هنوز فراموش نکردهایم که پس از سال ۸۸، «گزارش یک جشن» را ساخت و هنوز فراموش نکردهایم پس از لغو جشن چلچراغ، نامهای سرگشاده نوشت و...
ابراهیم حاتمی کیا پس از پایان جشنواره، نقدهای آتشینی متوجه مردان فرهنگی دولت یازدهم نمود و آنها را کوچکتر از مسئولیتهایشان خواند و تأکید کرد که عرصه فرهنگ، مدیران بزرگ میخواهد. این کارگردان سینمای ایران البته تأکید کرد که این نقدها ارتباطی به دریافت نکردن سیمرغهای بلورین ندارد و او از این جایزهها بسیار دارد.
هرچند بخشی از گفتههای حاتمی کیا با تناقضهایی همراه بود و برای نمونه در ماجرای نقد سینمای جشنوارهای و نفی هر اثری که به جشنوارهها رفته، پای خودش نیز به میان کشیده میشود و او نیز با برخی فیلمهایش از جمله «روبان قرمز» به دهها جشنواره بینالمللی رفته و رطب خورده، نمیتواند با غضب منع رطب کند، بخشهایی از گفتههای حاتمی کیا دور از واقعیت نبود و به هر حال، مدیران فرهنگی دولت یازدهم در ماههای اخیر از بسیاری از مواضعشان، همواره عقبنشینی کردهاند که او به این موضوع نیز اشاره داشته است.
اما نقدهای حاتمی کیا با نقدهای بسیار شدیدی روبهرو شد که گفتارهای اخیر این کارگردان را بیرون از دایره انصاف تعبیر کرده و البته خارج از همین دایره، بر ابراهیمِ سینمای ایران تاخته بودند. در مقابل نیز گروهی که پیش از این برای ساخت فیلمهای «دعوت» و «گزارش یک جشن» او را به چهارمیخ کشیده بودند و تنها گزینه مطلوبشان «حاتمی کیایِ دفاع مقدس ساز» است، تلاش کردند او را سمت خود بکشند و عملاً از او در این بازی گلادیاتوری بسازند که موضعش برای همیشه همسو با ایشان شود که رسانه ملی نیز در این زمینه به کمکشان آمد!
این کارگردان موسپید و باهوش، خیلی زود دریافت چه آوردگاهی برایش تدارک دیده شده و به سرعت گفتههای تازهای مطرح کرد که دوباره بازی را تغییر داد. او این بار از رأیی گفت که به موسوی و روحانی در دو دوره انتخابات اخیر ریاست جمهوری داده و تأکید کرد که انتخاب او از این جنس است و در این زمینه، نمیتوان او را به مسائلی متهم کرد که نسبتی با او ندارد. این موضعگیری تازه، گروهی را که میخواست از او گلادیاتور و سپس قهرمان بسازد، وادار به عقبنشینی کرد و آنها دریافتند که نمیتوان از این شخص، یک عنصر جناحی بسازند.
حاتمی کیا همواره تأکید کرده که چهرهای متعلق به یک جریان سیاسی نیست و آزادگی خود را در این زمینه حفظ کرده است. مشی او در این سالها نیز همواره در همین چهارچوب قابل تعریف بوده و بر این مهم تأکید داشته که قالب بسته سیاسی نمیتواند برای او کارآمد باشد.
او در همین ماجرای اخیر به تماس با رضا درمیشیان کارگردان فیلم «عصبانی نیستم» اشاره میکند و ضمن تحسین این اثر، میگوید به کارگردانش گفته، ای کاش فیلمش جهتگیری به نفع یک جریان سیاسی مشخص نداشت، چون این جریانها میآیند و میروند و از این منظر او را در یک سوی میدان نمیتوان گذارد.
هنوز فراموش نکردهایم که او در همه این سالها، پای ثابت محافلی بوده که نسبتی با اصلاحطلبها ندارند. هنوز فراموش نکردهایم که پس از ترور سعید حجاریان به دست سعید عسکر و انتشار تصاویر عسکر با چفیه، حاتمی کیا چه یادداشتی درباره ماجرا نوشت و نه از عسکر که از چفیهها دفاع کرد و هنوز فراموش نکردهایم که پس از سال ۸۸، «گزارش یک جشن» را ساخت و هنوز فراموش نکردهایم پس از لغو جشن چلچراغ، نامهای سرگشاده نوشت و... و خطاب به آنها که مانع برگزاری جشن شدند، گفت که چه دلهایی شکاندند.
این رخدادها و صدها رخداد دیگر که یک سویش حاتمی کیا بوده، نه در قالب جریان چپ و نه در قالب جریان راست طبقهبندی نمیشود. شاید بهتر باشد، بگذاریم ابراهیم نفس بکشد و آن گونه که دوست دارد، پیش برود و کار کند، ولو آنکه کاملاً خلاف دیدگاههای ما باشد. دیکتاتوری درونمان را مدیریت کنیم و اجازه بدهیم آنهایی که دوستشان داریم، بسیاری از اوقات خلاف نگاه ما، عمل کنند و حتی به گونهای موضعگیری داشته باشند که خلاف مصالحمان باشد.
شاید بخشی از این موضعگیریها فراتر از دیدگاههای مخالفمان نیز باشد و از این حیث چه خوب که یاد بگیریم، همدیگر را تحمل کنیم، بدون آنکه سه سوی یکدیگر حملهور شویم.
حقیقت امر این است که در جامعه کنونیمان، هنوز آستانه تحمل در مقابل نظریات مخالف بسیار اندک بوده و دیکتاتوری درونیمان به شدت فعال مانده و یکی از مقاطعی که این خودرأییِ نهان متبلور میشود، هنگامهای است که تصور میکنیم، نظر مخالفمان توسط اشخاصی مطرح شده که محبوب قلوبمان و یا تأثیرگذار هستند. در این هنگامه است که آتش نقدها بالا میگیرد، میتواند اندکی بر خود مسلط بود و درباره حق آزادی گفتار و آزادی عمل شخصی که مخالف رأیمان کلامی بر زبان آورده یا قدمی برداشته، بیشتر بیندیشیم؛ شاید توانستیم بر دیکتاتوری درونمان غلبه کنیم.
حاج ابراهیم عزیز باس بدونه که مردم یادشون نمیره و کسیو که بیشتر دوس دارن بیشتر بررسی میکنن.حاج ابراهیم جان، شما خیلی این ور و اون ور میری، راهت یکی نیس!
آفرین . خیلی خوب گفتی...
آقای حاتمی کیا یک فیلمساز ضدجنگه ولی چون الان قحط الرجاله، داریم ایشون رو حلوا حلوا می کنیم.
آژانس شیشه ای، روبان قرمز، به نام پدر، همگی محاکمه رزمندگان جنگ تحمیلی به ما بوده.
"چ" هم بر اساس مستندهای ثبت شده در گفتگوهای همسر و همکاران شهید چمران ساخته نشده.
ایشون این روزها مدام جلوی دوربین ها بغض می کنند و به نظر من مظلوم نمایی می کنند. کارها و حرفهاش شعاری شدیدا شده.
ایشالله همیشه موفق باشند استاد حاتمی کیا