حال دولت یازدهم خوب است؟!
شرق: پیرامون دولت یازدهم و مصایب دولتداری در شرایط فعلی، سخن بسیار گفته شده است. دولت روحانی در مقایسه با دولتهای پس از پیروزی انقلاب، مشکلات عدیده و چالشهای جدی دارد. برای بیان بهتر مساله، بد نیست نگاهی به شرایط دولتهای گذشته داشته باشیم تا دریابیم که هیچکدام، با مشکلاتی از جنس مشکلات دولت یازدهم، مواجه نبودهاند. دولت شهید رجایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت، به دنبال تثبیت شرایط و ساماندادن به وضعیت برآمد. همبستگی ملی، رهبری کاریزماتیک امام، همراهی و کمک خالصانه ملت شریف ایران سبب شد تا دولت بتواند در حد توان و ظرفیت آن مقطع، شرایط کشور را اداره کند.
پس از شهادت مظلومانه ایشان، رهبرمعظم امروز انقلاب به همراه نخستوزیر دوران دفاع مقدس، دولت را تحویل گرفتند و با همراهی مجلس و نیروهای انقلاب، در شرایطی که درآمدهای ارزی با محدودیت بسیار مواجه بود و نیمی از آن نیز هزینه اداره جنگ بود، دستاوردهای قابلدفاعی را ثبت کردند. پس از آن و با اتمام جنگ، قانون اساسی مورد بازنگری قرار گرفت و دولت سازندگی با محوریت آقای هاشمی، فعالیت خود را آغاز کرد.
همبستگی ملی و وحدت میان نیروهای انقلاب برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ، ترمیم زیرساختهایی که بر اثر بمبارانها تخریب شده بود و ایجاد شرایط قابلقبول برای زندگی مردمی - که پس از انقلاب، بلافاصله با مسایل تجزیهطلبان و جنگ مواجه شده بودند- سبب شد تا دولت، اولویت خود را در این حوزه قرار دهد. با وجود برخی انتقادات به سیاستهای تعدیل اقتصادی، دولت توانایی خود را در سازندگی کشور نشان داد و کارهای بزرگی صورت گرفت. پس از آن و در مقطع دوم خرداد، در یک انتخابات آزاد و رقابتی که رهبری معظم آن را «حماسه» نامیدند، با رای بالای ملت، جناب آقای خاتمی رییسجمهور شد.
در آنروزها هرچند نیروهای خودسر یا تندرو به مانعتراشی بر سر حرکت دولت اقدام کردند اما دولت اصلاحات با جذب نیروهای کیفی، متخصص، علمگرا و توانمند که دارای سوابق روشن علمی و انقلابی بودند، بسیاری از بحرانها را پشتسر گذاشت و کشور در حوزه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماسی به رکوردهای قابلتوجهی دست یافت و به همین دلیل، رییسجمهور دوران اصلاحات و دولتمردانش، از احترام ویژهای نزد مردم برخوردارند. در دولتهای هفتم و هشتم در جهت تحقق اهداف اصلی انقلاب گامهای اساسی برداشته شد و میان جمهوریت و اسلامیت نظام به شکل کارآمد، ارتباط منطقی برقرار شد. خاتمی دولت را با کارنامه بسیار خوب، ذخیره ارزی قابل توجه، تورم بسیار پایین و اشتغال بالا تحویل محمود احمدینژاد داد. بر خلاف دولتهای پیش از وی که بر مدار تدبیر و حکمت و اصول عزت، حکمت و مصلحت عمل میکردند، انحلال شوراهای عالی و سازمان مدیریت و برنامهریزی که اتاق فکر دولتها بود، بینظمی اقتصادی را کلید زد و پایههای اقتصاد کشور که بیش از دو دهه زمان برای شکلگیری آن صرف شده بود، آسیب دید. بینظمی پولی و مالی، پیامد این اتفاق بود. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، شاخصها افول کرد و رویکرد متفاوت در سیاست خارجی، باعث تشدید تحریمهای ظالمانه شد.
هرچند نباید از دشمن هراس به دل راه داد و بر پشتوانه ملی تکیه کرد اما دیپلماسی، محل تبدیل چالش به فرصت است. برخی رفتارهای ناصحیح در هشتسال دولتهای نهم و دهم، باعث آسیب به وحدت ملی شد. حال دولت یازدهم کشور را با چالشهای جدی مانند تورم بالا، رکود اقتصادی، بیکاری اقشار مختلف، سایه تحریمها، وضعیت ویژه فرهنگی و اجتماعی و بهویژه موضوع چالشبرانگیز یارانه نقدی تحویل گرفته است. مهمترین سرمایه روحانی، مردمی است که با امید، او را برگزیدند و حمایت نخبگان، نیروهای سیاسی کارآمد و نیروهای باسابقه انقلاب از ایشان است. دولت روحانی، سختترین شرایط را در میان دولتهای پیش از انقلاب داراست.
کارشکنیهایی که این روزها نیروهای جناح مقابل هم از آن ابراز نارضایتی میکنند نشان میدهد که کمک به آقای روحانی، امری پذیرفتهشده میان اکثر نیروهای کنشگر کشور است. تشکیل مجلسی همسو با این دغدغه در دور آینده میتواند به این مهم یاری رساند اما تا آنموقع، جریانهای سیاسی مقابل دولت از نگاه جناحی پرهیز کنند. باید دانست دولت فعلی وارث چه وضعیتی است اما در همین مدت کوتاه از عمر دولت، اقداماتی در راستای بازگشت به مسیر برنامهریزی و کارشناسی صورت داده و در دیپلماسی هستهای نظمدادن به وضعیت اقتصادی، بهبود خدمات حوزه بهداشت و درمان، توسعه نفت و گاز و مسکن و مسکن و شهرسازی با وزرای توانمند بهدنبال رفع کاستیهای هشتسال گذشته است. وضعیت دولت تدبیر و امید با هیچ دولتی پس از انقلاب قابل مقایسه نیست؛ دولتی که با حسرت به 700میلیارددلار درآمد نفتی کم نتیجه هشتسال گذشته، مینگرد.
پس از شهادت مظلومانه ایشان، رهبرمعظم امروز انقلاب به همراه نخستوزیر دوران دفاع مقدس، دولت را تحویل گرفتند و با همراهی مجلس و نیروهای انقلاب، در شرایطی که درآمدهای ارزی با محدودیت بسیار مواجه بود و نیمی از آن نیز هزینه اداره جنگ بود، دستاوردهای قابلدفاعی را ثبت کردند. پس از آن و با اتمام جنگ، قانون اساسی مورد بازنگری قرار گرفت و دولت سازندگی با محوریت آقای هاشمی، فعالیت خود را آغاز کرد.
همبستگی ملی و وحدت میان نیروهای انقلاب برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ، ترمیم زیرساختهایی که بر اثر بمبارانها تخریب شده بود و ایجاد شرایط قابلقبول برای زندگی مردمی - که پس از انقلاب، بلافاصله با مسایل تجزیهطلبان و جنگ مواجه شده بودند- سبب شد تا دولت، اولویت خود را در این حوزه قرار دهد. با وجود برخی انتقادات به سیاستهای تعدیل اقتصادی، دولت توانایی خود را در سازندگی کشور نشان داد و کارهای بزرگی صورت گرفت. پس از آن و در مقطع دوم خرداد، در یک انتخابات آزاد و رقابتی که رهبری معظم آن را «حماسه» نامیدند، با رای بالای ملت، جناب آقای خاتمی رییسجمهور شد.
در آنروزها هرچند نیروهای خودسر یا تندرو به مانعتراشی بر سر حرکت دولت اقدام کردند اما دولت اصلاحات با جذب نیروهای کیفی، متخصص، علمگرا و توانمند که دارای سوابق روشن علمی و انقلابی بودند، بسیاری از بحرانها را پشتسر گذاشت و کشور در حوزه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماسی به رکوردهای قابلتوجهی دست یافت و به همین دلیل، رییسجمهور دوران اصلاحات و دولتمردانش، از احترام ویژهای نزد مردم برخوردارند. در دولتهای هفتم و هشتم در جهت تحقق اهداف اصلی انقلاب گامهای اساسی برداشته شد و میان جمهوریت و اسلامیت نظام به شکل کارآمد، ارتباط منطقی برقرار شد. خاتمی دولت را با کارنامه بسیار خوب، ذخیره ارزی قابل توجه، تورم بسیار پایین و اشتغال بالا تحویل محمود احمدینژاد داد. بر خلاف دولتهای پیش از وی که بر مدار تدبیر و حکمت و اصول عزت، حکمت و مصلحت عمل میکردند، انحلال شوراهای عالی و سازمان مدیریت و برنامهریزی که اتاق فکر دولتها بود، بینظمی اقتصادی را کلید زد و پایههای اقتصاد کشور که بیش از دو دهه زمان برای شکلگیری آن صرف شده بود، آسیب دید. بینظمی پولی و مالی، پیامد این اتفاق بود. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، شاخصها افول کرد و رویکرد متفاوت در سیاست خارجی، باعث تشدید تحریمهای ظالمانه شد.
هرچند نباید از دشمن هراس به دل راه داد و بر پشتوانه ملی تکیه کرد اما دیپلماسی، محل تبدیل چالش به فرصت است. برخی رفتارهای ناصحیح در هشتسال دولتهای نهم و دهم، باعث آسیب به وحدت ملی شد. حال دولت یازدهم کشور را با چالشهای جدی مانند تورم بالا، رکود اقتصادی، بیکاری اقشار مختلف، سایه تحریمها، وضعیت ویژه فرهنگی و اجتماعی و بهویژه موضوع چالشبرانگیز یارانه نقدی تحویل گرفته است. مهمترین سرمایه روحانی، مردمی است که با امید، او را برگزیدند و حمایت نخبگان، نیروهای سیاسی کارآمد و نیروهای باسابقه انقلاب از ایشان است. دولت روحانی، سختترین شرایط را در میان دولتهای پیش از انقلاب داراست.
کارشکنیهایی که این روزها نیروهای جناح مقابل هم از آن ابراز نارضایتی میکنند نشان میدهد که کمک به آقای روحانی، امری پذیرفتهشده میان اکثر نیروهای کنشگر کشور است. تشکیل مجلسی همسو با این دغدغه در دور آینده میتواند به این مهم یاری رساند اما تا آنموقع، جریانهای سیاسی مقابل دولت از نگاه جناحی پرهیز کنند. باید دانست دولت فعلی وارث چه وضعیتی است اما در همین مدت کوتاه از عمر دولت، اقداماتی در راستای بازگشت به مسیر برنامهریزی و کارشناسی صورت داده و در دیپلماسی هستهای نظمدادن به وضعیت اقتصادی، بهبود خدمات حوزه بهداشت و درمان، توسعه نفت و گاز و مسکن و مسکن و شهرسازی با وزرای توانمند بهدنبال رفع کاستیهای هشتسال گذشته است. وضعیت دولت تدبیر و امید با هیچ دولتی پس از انقلاب قابل مقایسه نیست؛ دولتی که با حسرت به 700میلیارددلار درآمد نفتی کم نتیجه هشتسال گذشته، مینگرد.
ارسال نظر