لزوم عذرخواهی کارگردان هفت سنگ و بازگرداندن دستمزد به بیت المال
پارسینه: انتظار داشتیم که کارگردان «هفت سنگ» از مردم عذرخواهی کند؛ نه این که مثل آدمهای طلبکار آبروریزی اخیر را یک مساله ساده جلوه بدهد و وانمود کند، هیچ اتفاقی نیفتاده است!
علیرضا بذرافشان به چند دلیل باید معذرت خواهی کند. هم به خاطر کپی برداری ناشیانهاش و هم به خاطر پنهانکاری که در روند این کار غیراخلاقی داشته است.
اگر رسانهها دست این کارگردان را رو نمیکردند، احتمالاً او همچنان به سریالش افتخار میکرد و آن را یک اثر فاخر خلاقانه جلوه میداد. اشتباه نکنید. چیزی که این شبها از شبکه سه تلویزیون روانه آنتن میشود، اقتباس از یک اثر خارجی نیست، تقلید تمام عیاری است که در بهترین حالت میتوان نامش را «کپی» گذاشت و در حالت بدبینانه باید پای واژه هایی چون «سرقت» را وسط کشید.
اقتباس وقتی شکل میگیرد که کارگردان ضمن تکیه بر اثر اولیه، جهان بینی خودش را به کار تزریق کند و محصولی جدید بیافریند. فیلم «سارا» به این دلیل اقتباسی موفق محسوب میشود که حس و حالش با تار و پود سینمای مهرجویی همخوانی دارد؛ انگار که کارگردان، اثر اولیه را از آن خود کرده و همه عناصر متن را از صافی ذهنش عبور داده است.
چرا در نمونه شکست خورده «هفت سنگ» چنین اتفاقی نمی افتد؛ چون نویسندگان همان قصه ها، شخصیتها و روابط را بی کم و کاست به فضایی ایرانی آوردهاند و هیچ جای این معادله را تغییر ندادهاند؛ نتیجهاش هم شترگاوپلنگی شده که زشت و بدقواره است و خاصیت هیچ یک از این موجودات را در خودش ندارد.
پنهانکاری بدتر است
در مقدمه مطلب عنوان شد که حتی اگر عنوان اثر اولیه (خانواده مدرن) در تیتراژ آورده میشد، باز هم یک جای کار میلنگید و عوامل باید بابت الگوبرداری ناقص و ضعیفشان به افکار عمومی پاسخگو میبودند. در وضعیت فعلی بدترین حالت اتفاق افتاده است.
الگوبرداری به صورت پنهانی انجام گرفته و تازه همین نتیجه همین عمل مخفیانه هم ناموفق بوده است. کارگردان فیلم در دفاع از خودش مدعی شده که ما قبلاً به شباهت فیلم با یک سریال خارجی اشاره کرده ایم؛ در حالی که هیچ یک از خبرنگاران و اهالی رسانه چنین اشارهای را به یاد نمی آورند.
در چند مصاحبه و گزارش پشت صحنه اشاره شد که این مجموعه به خاطر آپارتمانی بودنش شاید اندکی شبیه به «خانه سبز» باشد و هیچ صحبتی از Modern Family (خانواده مدرن) به میان نیامد، ضمن اینکه عوامل فیلم حتماً بخوبی میدانند، منبع اقتباس باید در خلاصه داستان و مشخصات اعلام شده به رسانهها بیاید تا همه مخاطبان در جریان آن قرار بگیرند.
مسلماً اینکه یک نفر مدعی شود ما قبلاً اعلام کرده ایم و هیچ کس نداند این اعلام در چه زمانی و کجا صورت گرفته با اصول اطلاع رسانی شفاف همخوانی ندارد.
از همه بدتر این است که عوامل فیلم مدعی شده اند، ما خواسته ایم منبع اقتباس را در تیتراژ بنویسیم؛ ولی صدا و سیما چنین مجوزی به ما نداده است! فرض کنیم که این ادعا درست باشد، در شرایطی که این همه موانع بر سر اقتباس وجود ندارد، آیا بهتر نبود آنها عطای این کار را به لقایش میبخشیدند و با بهره گیری از لشگر 5 نفره فیلمنامه نویسان متنی تولیدی مینوشتند؟ احتمالاً مسؤولانی که به کارگردان و فیلمنامه نویسان اجازه نداده اند، نام سریال یادشده را در تیتراژ بیاورند میدانسته اند که این سریال مروج چه چیزهایی است و عجیب این است که اجازه داده اند، کپی ایرانی همان سریال در ایام ماه مبارک رمضان پخش شود!
جالب است که آقای کارگردان یک سریال شبهه برانگیز دیگر با عنوان «نابرده رنج» هم در کارنامه دارد. سریالی که شباهت غیرقابل انکارش با فیلم پرفروش «اخراجی ها» سر و صدای عوامل این فیلم را هم درآورد. شاید اگر همان زمان مدیران تلویزیون با متخلفان برخورد میکردند، امروز دیگر شاهد تکرار این کپی برداری نبودیم.
ایرانیزه میکنند!
کارگردان سریال هفت سنگ مدعی شده که ما «خانواده مدرن» را ایرانیزه کردهایم، البته او توضیح بیشتری نداده که این ایرانیزه کردن (که اساساً فعل و ترکیب غلطی است) در چه موارد و عناصری صورت گرفته است. آیا تغییر اسامی شخصیتهای خارجی مثل جی، میچل، دانفی و انتخاب اسامی ایرانی و روز نوعی ایرانیزه کردن محسوب میشود؟
اگر این طور باشد که ما میتوانیم در عرض چند ثانیه با در دست داشتن اسمهای دختر و پسر ایرانی تمامی رمانها و فیلمها و سریالهای خارجی را تصاحب کنیم. شاید هم منظور کارگردان از ایرانیزه کردن استفاده بازیگران زن از پوشش ایرانی و اسلامی باشد که البته همه میدانند به خاطر ضوابط صدا وسیما رعایت شده و ربطی به مراحل اقتباس ندارد.
مولف وقتی میتواند ادعا کند، اقتباس نهایی اش اینجایی شده که شخصیتها و روابطشان نشانی از مناسبات دور و بر خودمان داشته باشد. برای ایرانی شدن یک اثر شخصیتها آش رشته بپزند و مدام درباره شب یلدا و سفره هفت سین و چهارشنبه سوری حرف بزنند. فقط کافی است سبک زندگی شان اندکی از آن سوی آبها فاصله بگیرد و کمی شبیه به مردم خودمان بشود. متاسفانه در تمام قسمتهای پخش شده از «هفت سنگ» حتی یک سکانس را هم نمی توان یافت که چنین ماجرایی در آن اتفاق بیفتد. کدام مرد ایرانی مثل بچهها سرش را داخل گونی میکند و پس از کلی شکلک درآوردن با لحنی بچه گانه به پدرش میگوید: «بابا! تو برای من پدر خوبی نبودی» کدام مرد و پدر زن ایرانی در را روی مهمانش (دامادش) میبندد و او را به داخل خانه راه نمی دهد؟ متاسفانه سرتاپای سریال هفت سنگ پر از شخصیتهای زنی است که مدام جیغ میکشند و عصبانی میشوند. زنهای بیهویتی که از همه طلبکار هستند و هیچ نشانی از عاطفه مادران ایرانی در آنها یافت نمی شود.
البته ممکن است شخصیت بنا به اقتضای داستان و در راستای گره افکنیهای قصه هرگونه کنش غیرعادی داشته باشد، اما مسأله اینجاست که کردار همه آدمهای «هفت سنگ» در تمام لحظات غیرعادی است و از اول تا آخر هر قسمت هیچ کدامشان مثل یک آدم عاقل بالغ رفتار نمی کنند.
البته بی انصافی است که اندک تلاش نویسندگان برای ایرانیزه کردن سریال آمریکایی در برخی لحظات را نادیده بگیریم. در یک قسمت مادر خانواده کلمه قرمه سبزی را به زبان میآورد و در بخشی دیگر زن و شوهر با هم «یه قل، دو قل» بازی میکنند. باور کنید اوج تلاش کارگردان و نویسنده برای دمیدن روح ایرانی به کالبد سریال همین یکی دو صحنه ای است که به آن اشاره شد.
لطفا دستمزدتان را برگردانید
متاسفانه منطق روایی قصهها آن قدر ابلهانه است که یک لحظه احساس میکنی مشغول تماشای کارتونهای بچه گانه هستی. مثلاً تصور کنید که زن خانواده لباس عروس کرایه شده را کثیف کرده و مرد برای تمیز کردن آن سراغ سطل ماست میرود.
او ماستها را روی لباس میمالد تا به قول خودش قضیه را ماستمالی کند، این لطیفه وقتی از زبان یک کودک پیش دبستانی تعریف میشود، امکان دارد شنونده برای دلخوش کردن کودک لبخندی بزند، ولی انتظار نداشته باشید که این ماجرای بی مزه در بهترین زمان ماه رمضان روی آنتن تلویزیون برود و خنده مخاطب بزرگسال را در پی داشته باشد.
موج سریالهای مناسبتی رمضان با این هدف آغاز شد که بتوان آموزههای دینی و اخلاقی متناسب با این ماه را در قالب نمایشی به مردم عرضه کرد؛ در کنار اینگونه سریالها آثار طنزی هم ساخته شدند که وظیفه سرگرم کردن مردم و ایجاد لحظاتی مفرح را بر عهده داشتند.
«هفت سنگ» در روند اجرای این دو ماموریت مهم حرفی برای گفتن ندارد. واقعاً سریالی که از یک اثر آمریکایی (با محتوای همجنسگرایی) کپی شده کدام ارزش اخلاقی را قرار است در ماه رمضان به مردم آموزش دهد؟ پرونده سریال «هفت سنگ» باید هر چه زودتر با توقف پخش آن بسته شود. در کنار این اقدام عوامل تولید کننده سریال (نویسنده، کارگردان، تهیه کننده) باید بابت پنهانکاری که داشتهاند، از مردم عذرخواهی کنند؛ نویسندگان هم باید دستمزدهای گرفته شده بابت این کار را به سازمان صدا و سیما برگردانند و یا حداقل از نویسندگان اصلی سریال حلالیت بطلبند.
احسان رحیم زاده/قدس آنلاین
اگر رسانهها دست این کارگردان را رو نمیکردند، احتمالاً او همچنان به سریالش افتخار میکرد و آن را یک اثر فاخر خلاقانه جلوه میداد. اشتباه نکنید. چیزی که این شبها از شبکه سه تلویزیون روانه آنتن میشود، اقتباس از یک اثر خارجی نیست، تقلید تمام عیاری است که در بهترین حالت میتوان نامش را «کپی» گذاشت و در حالت بدبینانه باید پای واژه هایی چون «سرقت» را وسط کشید.
اقتباس وقتی شکل میگیرد که کارگردان ضمن تکیه بر اثر اولیه، جهان بینی خودش را به کار تزریق کند و محصولی جدید بیافریند. فیلم «سارا» به این دلیل اقتباسی موفق محسوب میشود که حس و حالش با تار و پود سینمای مهرجویی همخوانی دارد؛ انگار که کارگردان، اثر اولیه را از آن خود کرده و همه عناصر متن را از صافی ذهنش عبور داده است.
چرا در نمونه شکست خورده «هفت سنگ» چنین اتفاقی نمی افتد؛ چون نویسندگان همان قصه ها، شخصیتها و روابط را بی کم و کاست به فضایی ایرانی آوردهاند و هیچ جای این معادله را تغییر ندادهاند؛ نتیجهاش هم شترگاوپلنگی شده که زشت و بدقواره است و خاصیت هیچ یک از این موجودات را در خودش ندارد.
پنهانکاری بدتر است
در مقدمه مطلب عنوان شد که حتی اگر عنوان اثر اولیه (خانواده مدرن) در تیتراژ آورده میشد، باز هم یک جای کار میلنگید و عوامل باید بابت الگوبرداری ناقص و ضعیفشان به افکار عمومی پاسخگو میبودند. در وضعیت فعلی بدترین حالت اتفاق افتاده است.
الگوبرداری به صورت پنهانی انجام گرفته و تازه همین نتیجه همین عمل مخفیانه هم ناموفق بوده است. کارگردان فیلم در دفاع از خودش مدعی شده که ما قبلاً به شباهت فیلم با یک سریال خارجی اشاره کرده ایم؛ در حالی که هیچ یک از خبرنگاران و اهالی رسانه چنین اشارهای را به یاد نمی آورند.
در چند مصاحبه و گزارش پشت صحنه اشاره شد که این مجموعه به خاطر آپارتمانی بودنش شاید اندکی شبیه به «خانه سبز» باشد و هیچ صحبتی از Modern Family (خانواده مدرن) به میان نیامد، ضمن اینکه عوامل فیلم حتماً بخوبی میدانند، منبع اقتباس باید در خلاصه داستان و مشخصات اعلام شده به رسانهها بیاید تا همه مخاطبان در جریان آن قرار بگیرند.
مسلماً اینکه یک نفر مدعی شود ما قبلاً اعلام کرده ایم و هیچ کس نداند این اعلام در چه زمانی و کجا صورت گرفته با اصول اطلاع رسانی شفاف همخوانی ندارد.
از همه بدتر این است که عوامل فیلم مدعی شده اند، ما خواسته ایم منبع اقتباس را در تیتراژ بنویسیم؛ ولی صدا و سیما چنین مجوزی به ما نداده است! فرض کنیم که این ادعا درست باشد، در شرایطی که این همه موانع بر سر اقتباس وجود ندارد، آیا بهتر نبود آنها عطای این کار را به لقایش میبخشیدند و با بهره گیری از لشگر 5 نفره فیلمنامه نویسان متنی تولیدی مینوشتند؟ احتمالاً مسؤولانی که به کارگردان و فیلمنامه نویسان اجازه نداده اند، نام سریال یادشده را در تیتراژ بیاورند میدانسته اند که این سریال مروج چه چیزهایی است و عجیب این است که اجازه داده اند، کپی ایرانی همان سریال در ایام ماه مبارک رمضان پخش شود!
جالب است که آقای کارگردان یک سریال شبهه برانگیز دیگر با عنوان «نابرده رنج» هم در کارنامه دارد. سریالی که شباهت غیرقابل انکارش با فیلم پرفروش «اخراجی ها» سر و صدای عوامل این فیلم را هم درآورد. شاید اگر همان زمان مدیران تلویزیون با متخلفان برخورد میکردند، امروز دیگر شاهد تکرار این کپی برداری نبودیم.
ایرانیزه میکنند!
کارگردان سریال هفت سنگ مدعی شده که ما «خانواده مدرن» را ایرانیزه کردهایم، البته او توضیح بیشتری نداده که این ایرانیزه کردن (که اساساً فعل و ترکیب غلطی است) در چه موارد و عناصری صورت گرفته است. آیا تغییر اسامی شخصیتهای خارجی مثل جی، میچل، دانفی و انتخاب اسامی ایرانی و روز نوعی ایرانیزه کردن محسوب میشود؟
اگر این طور باشد که ما میتوانیم در عرض چند ثانیه با در دست داشتن اسمهای دختر و پسر ایرانی تمامی رمانها و فیلمها و سریالهای خارجی را تصاحب کنیم. شاید هم منظور کارگردان از ایرانیزه کردن استفاده بازیگران زن از پوشش ایرانی و اسلامی باشد که البته همه میدانند به خاطر ضوابط صدا وسیما رعایت شده و ربطی به مراحل اقتباس ندارد.
مولف وقتی میتواند ادعا کند، اقتباس نهایی اش اینجایی شده که شخصیتها و روابطشان نشانی از مناسبات دور و بر خودمان داشته باشد. برای ایرانی شدن یک اثر شخصیتها آش رشته بپزند و مدام درباره شب یلدا و سفره هفت سین و چهارشنبه سوری حرف بزنند. فقط کافی است سبک زندگی شان اندکی از آن سوی آبها فاصله بگیرد و کمی شبیه به مردم خودمان بشود. متاسفانه در تمام قسمتهای پخش شده از «هفت سنگ» حتی یک سکانس را هم نمی توان یافت که چنین ماجرایی در آن اتفاق بیفتد. کدام مرد ایرانی مثل بچهها سرش را داخل گونی میکند و پس از کلی شکلک درآوردن با لحنی بچه گانه به پدرش میگوید: «بابا! تو برای من پدر خوبی نبودی» کدام مرد و پدر زن ایرانی در را روی مهمانش (دامادش) میبندد و او را به داخل خانه راه نمی دهد؟ متاسفانه سرتاپای سریال هفت سنگ پر از شخصیتهای زنی است که مدام جیغ میکشند و عصبانی میشوند. زنهای بیهویتی که از همه طلبکار هستند و هیچ نشانی از عاطفه مادران ایرانی در آنها یافت نمی شود.
البته ممکن است شخصیت بنا به اقتضای داستان و در راستای گره افکنیهای قصه هرگونه کنش غیرعادی داشته باشد، اما مسأله اینجاست که کردار همه آدمهای «هفت سنگ» در تمام لحظات غیرعادی است و از اول تا آخر هر قسمت هیچ کدامشان مثل یک آدم عاقل بالغ رفتار نمی کنند.
البته بی انصافی است که اندک تلاش نویسندگان برای ایرانیزه کردن سریال آمریکایی در برخی لحظات را نادیده بگیریم. در یک قسمت مادر خانواده کلمه قرمه سبزی را به زبان میآورد و در بخشی دیگر زن و شوهر با هم «یه قل، دو قل» بازی میکنند. باور کنید اوج تلاش کارگردان و نویسنده برای دمیدن روح ایرانی به کالبد سریال همین یکی دو صحنه ای است که به آن اشاره شد.
لطفا دستمزدتان را برگردانید
متاسفانه منطق روایی قصهها آن قدر ابلهانه است که یک لحظه احساس میکنی مشغول تماشای کارتونهای بچه گانه هستی. مثلاً تصور کنید که زن خانواده لباس عروس کرایه شده را کثیف کرده و مرد برای تمیز کردن آن سراغ سطل ماست میرود.
او ماستها را روی لباس میمالد تا به قول خودش قضیه را ماستمالی کند، این لطیفه وقتی از زبان یک کودک پیش دبستانی تعریف میشود، امکان دارد شنونده برای دلخوش کردن کودک لبخندی بزند، ولی انتظار نداشته باشید که این ماجرای بی مزه در بهترین زمان ماه رمضان روی آنتن تلویزیون برود و خنده مخاطب بزرگسال را در پی داشته باشد.
موج سریالهای مناسبتی رمضان با این هدف آغاز شد که بتوان آموزههای دینی و اخلاقی متناسب با این ماه را در قالب نمایشی به مردم عرضه کرد؛ در کنار اینگونه سریالها آثار طنزی هم ساخته شدند که وظیفه سرگرم کردن مردم و ایجاد لحظاتی مفرح را بر عهده داشتند.
«هفت سنگ» در روند اجرای این دو ماموریت مهم حرفی برای گفتن ندارد. واقعاً سریالی که از یک اثر آمریکایی (با محتوای همجنسگرایی) کپی شده کدام ارزش اخلاقی را قرار است در ماه رمضان به مردم آموزش دهد؟ پرونده سریال «هفت سنگ» باید هر چه زودتر با توقف پخش آن بسته شود. در کنار این اقدام عوامل تولید کننده سریال (نویسنده، کارگردان، تهیه کننده) باید بابت پنهانکاری که داشتهاند، از مردم عذرخواهی کنند؛ نویسندگان هم باید دستمزدهای گرفته شده بابت این کار را به سازمان صدا و سیما برگردانند و یا حداقل از نویسندگان اصلی سریال حلالیت بطلبند.
احسان رحیم زاده/قدس آنلاین
بنظر م کسایی که این مقاله هارو مینویسند خیلی بیکار هستند,مهم اینه که این سریال الان ایرانیه, ما هم نگاش میکنیم, دست از سر ملت بردارید بزارید یکم شاد باشیم, هر طنزی ساختن یه چیزی بهش بستین
حلالیت رو خوب اومدی!
برو گم شو . شماها حتی نمی تونی به گرد ارزش های اخلاقی امریکایی برسین. برو اول تحقیق کن بعد نظر بده .بدبخت ها میشه یکم فقظ یکم کوچولو عاقل باشین و سراغ یه مشت اراجیفی که سالهاست به خردتون دادن نرین و یکم به خودتون زحمت یدین و اگه نمی تونین برین از نزدیک ببینین حداقل از منابع معتبر تحقیق کنین. تا کی می خواین همه چی رو کوکورانه قبول کنین و مثل طوطی تکرار کنین و مثل ببخشین میممون تقلید کنین. کسانی که رو تقلید تاکید دارن می خوان امثال شماها عقل تونو کنار بگذارین. ای خدا این مردم تا کی می خوان ابله و احمق باقی بمونن.
دانشگاه انسان سازی که همه امیدها به آن بود به طرز غیرقابل باور و تصوری در حال اشاعه فرهنگ دروغ و دزدی و ریاست اگر یکی از همین شبکه های ماهواره ای به همین روش کپی ورده بود و حتی عنوان می کرد از فلان سریال کپی کرده صدا وسیما چه چیزها که نثار این شبکه ها نمی کرد تعجب من در اینه که چه چیز به صدا وسیما اجازه میده که دزده کنه دروغ بگه تحریف بکنه ولی قلان شبکه ماهواره چنین حقی نداشته باشه واگر کرد صدا وسیما مثلا با یک حالت استادی و منزه بودن انتقاد بکنه
دانشگاه انسان سازی که همه امیدها به آن بود به طرز غیرقابل باور و تصوری در حال اشاعه فرهنگ دروغ و دزدی و ریاست اگر یکی از همین شبکه های ماهواره ای به همین روش کپی ورده بود و حتی عنوان می کرد از فلان سریال کپی کرده صدا وسیما چه چیزها که نثار این شبکه ها نمی کرد تعجب من در اینه که چه چیز به صدا وسیما اجازه میده که دزده کنه دروغ بگه تحریف بکنه ولی قلان شبکه ماهواره چنین حقی نداشته باشه واگر کرد صدا وسیما مثلا با یک حالت استادی و منزه بودن انتقاد بکنه