گوناگون

تعاریف و حدود تازه از زبان آقای وزیر!

پارسینه: بنا بر عرف مرسوم، وقتی نشستی با حضور روزنامه‌نگاران آن هم حوالی و حدود روز خبرنگار برگزار می‌شود باید قاعدتا کسانی و مقاماتی با این جماعت هم‌ردیف و صندلی می‌شوند که مدخلی بر معیشت و تمشیت این صنف بی‌سوی چراغ و خانه گل گرفته داشته باشند.

از آن یک حتما وزیر کار است که با انصراف وزارت اطلاعات از شکایتش از انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، رتق و فتق اداریات کار با اوست. اما هر بار سخنی که از ایشان در این موضوع می‌شنویم، چیزی از شفافیت و «چه می‌شود کار؟» ندارد. از آن جمله دکتر ربیعی دمی معتقد بود که با نام متفاوت و انجمن دیگری این چراغ را روشن کنید، گویی اسم قبلی بدنام شده است و در دادگاهی و محکمه‌ای بر نامش مهر فساد زده‌اند که وزیر محترم چاره در آن دیده که راه و نام تازه را خلاص و اتمام کار اعلام کند. خب این سخن اگر از وزیر با پیشینه‌ای غیر از تبار اصلاح‌طلبی بود- هی چم چاره چیه؟- پذیرفته و بایگانی می‌شد. اما از ایشان... بماند.

البته سخن این نیست.اصل توجه به گفته‌های دیروز ایشان است که با حضورش در مراسمی برای روز خبرنگار به‌جای آنکه از راه افتادن و سرانجام باز شدن انجمن صنفی بگوید لازم دیده که افراط را تعریف کند و حتی تعریف تازه‌ای از آزادی به دست دهد. ایشان در ابتدای سخنانش دیروز گفته است که «شهید صارمی اولین شهید مبارزه با افراط‌گری بود بنابراین روز خبرنگار روز مبارزه با افراط‌گرایی است».
خب حتما آقای ربیعی می‌داند که 17 مردادماه فقط در ایران روز خبرنگار است پس منظورش از افراط در محیط ایران بوده نه مثلا عراق، (نمونه داعش) اما روشن نیست آدرس ایشان به کدام سمت است؟ روز خبرنگار قرار است چه افراطی را از جامعه دور کند؟

مانع کدام تندروی قرار است، بشود؟ احیانا برای اینکه جامعه خبری کشور بتواند از افراطی که ایشان می‌گوید جلوگیری کند، نیاز به حداقل چراغ صنفی دارد یا نه؟ جایی که حداقل بتواند مانند جامعه لاستیک‌فروشان یا سنگ‌تراشان یا اغذیه‌فروشان محترم یا انبارداران گمرکی کشور یا حتی کارگران فصلی دور هم هفته‌ای یک‌بار از مسایل مبتلا به خود بگوید و اگر داستان و ماجرایی داخلی و خانوادگی داشت، بتوانند مانند هر صنف دیگری آن را حل کنند.

به نظر این حداقل برای حیات یک جامعه صنفی کشور نیاز مبرمی است چه برسد به اینکه بخواهد با افراط هم مبارزه کند. حالا سوال مهم‌تر از جناب ربیعی این است که اگر افراط‌گرایان خود رسانه داشتند و خود خبرنگار بودند، قصه چه شکلی می‌شود. باز هم روز خبرنگار داریم با این تعبیر یا نه؟ در واقع برادر ارجمند جناب آقای ربیعی با آدرس مبهم دادن شانه بحث را برای هر برداشتی باز می‌کند که نه طعنی بشنود و نه اعتبارش گزندی بیند.در جای دیگری ایشان بیان می‌دارد که ما آزادی ارتفاعی‌مان رشد کرده و آزادی عمقی‌مان نه. این تعابیر از آزادی آیا برآمده از یک رساله سیاسی است و اصولا قرار است در جمع خبرنگاران که منتظر شنیدن باز شدن خانه‌شان هستند باید از کشف‌های تازه در معانی آزادی بگوییم؟ ارتفاعی و عمقی؟! ایشان که سابقه و اعتبار علمی محترمی دارد این کشف‌های تازه را بهتر نیست در جمع همکاران دانشگاهی خود بیان کند و نظر بگیرد؟

سخن در جمعی نا بجا آیا چنین قصدی را دنبال نمی‌کند که شنوندگان را مقهور خود کند.در واقع گویا قرار نیست از موضوع اصلی سخن بگوییم به‌جای آن؛ به دوخت و دوز خبرنگاری و افراط و تعاریف بدیع از آزادی می‌رسیم. این از کلام کسی که دکترای جامعه‌شناسی دارد، کمی دور از انتظار است.

مهم‌ترین انتظار جامعه خبری کشور از دولت‌که این‌گونه هر بار به حاشیه می‌رود، این در حالی است که جناب روحانی صریح از بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران سخن گفتند و این انتظار، خواسته‌ای اصلا افراطی نیست که در روز خبرنگار به تعریف و بیان آقای ربیعی، با آن مبارزه شود.

جناب وزیر آنچه حق طبیعی روزنامه‌نگاران است را در ابهام قرار می‌دهد اما در ادامه سخنانشان از اینکه باید به جامعه مطبوعاتی کشور کمک کرد تا گفتمان اجتماعی به وجود بیاورد سخن می‌گوید. اولا مگر گفتمان‌سازی با کمک یا بی‌کمک دولت پدید می‌آید که دولت در پی رفع این نقصان باشد. آیا در تعاریف دولت تدبیر از رسانه‌ها، وظیفه تازه‌ای با عنوان گفتمان‌سازی هم قرار گرفته است و نهایت هم اینکه گفتمان و مطالبه شکل گرفت وقتی قرار است از طرف یک مقام دولتی این طور از همه در سخن رود غیر آنچه باید، چه سود؟ چه حاصل؟

این هم از روز خبرنگار سال 93 که با تعریفی بدیع از افراط و آزادی عمقی و ارتفاعی، دوباره روشن شدن چراغ خانه را باید انتظار بکشیم.

ارسال نظر

  • ناشناس

    آزادی حرف قشنگیست!

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار