دردسرهای مصاحبه مسئولان بیخبر
پارسینه: در آن سالها که جنگ تحمیلی هم در جریان بود انواع و اقسام رنگها، رزینها، مواد شیمیایی، سموم دفع آفات نباتی و حتی مواد منفجره و محترقه برای خرج توپ و تانک هم وارد میکردیم، اما هیچکدام از آنها مصرف خوراکی نداشت.
مهدی پورمحمدی در شهروند نوشت:
آوردهاند شخصی بجد و جهد تمام و سعی بلیغ مشغول تألیف کتابی چند جلدی و مفصل بود به نام: «المفصلات فی توضیح الواضحات»، وی را گفتند آخر واضحات که نیاز به توضیح ندارد، هدف از نگارش این کتاب چیست؟ گفت «لازدیاد المشکلات». تنها هدف برخی مصاحبهها نیز بلاتشبیه جز ازدیاد مشکلات نیست، از بس که مبهم فرمایش میکنند!
دبیر محترم و معزز انجمن صنایع روغن نباتی دیروز فرمودهاند که واردات روغن پالم به سال ٩٢، ٩١، و ٩٠ مربوط نمیشود، بلکه ازسال ٦١ و ٦٢ انجام شده است.
محض استحضار ایشان عرض میشود در آن سالها و من جمله همه سالها و همین امسال، خیلی چیزها برای مصارف خاص، با مجوز وارد کشور میشود. در آن سالها که جنگ تحمیلی هم در جریان بود انواع و اقسام رنگها، رزینها، مواد شیمیایی، سموم دفع آفات نباتی و حتی مواد منفجره و محترقه برای خرج توپ و تانک هم وارد میکردیم، اما هیچکدام از آنها مصرف خوراکی نداشت و قرار نبود داخل محصولات لبنی، گوشتی، روغن نباتی و... به خورد مردم داده شوند. روغن نخل هم جزء اقلام وارداتی بوده و مصرف خاص خود را در صنایع صابونسازی، کرمهای دارویی و محصولات بهداشتی و آرایشی داشته و دارد و تا اطلاع ثانوی خواهد داشت.
جناب ایشان که به آمار و ارقام دسترسی دارند بفرمایند که میزان واردات روغن نخل در آن سالها چه میزان و مورد مصرف آن چه بوده است؟
فرمودهاند: در سالهای ٨٦، ٨٧، ٨٨، ٨٩، ٩٠ و ٩١ به ترتیب ٢٨، ٥٧، ٥٠ و ٤٤، ٤٦ و ٤٤ درصد از روغن نباتی وارداتی به روغن پالم اختصاص یافته است. این تأیید نوشتار ١٥ /٥/ ٩٣ و روزهای بعد این قلم در این روزنامه است که ذکر کرد پای منحوس این ماده خطرناک از سال ١٣٨٤ به بعد به سفرههای مردم با محصولات لبنی و روغن نباتی و انواع کیک و شیرینی باز شد و سونامی سکتههای مغزی و قلبی به این آب و خاک حملهور گشت و پرشماری از سالهای عمر یک نسل را به باد فنا داد، تختهای بیمارستانی اشغال، خانوادهها بیماردار و قبرستانها آباد شد. مثل اینکه قرار بود نفت سر سفرههایمان بیاید، چطور شد که این طور شد و به جای نفت، روغن نخل آمد؟! آن که قرار بود نفت را به سفرههای ما بیاورد، که نیاورد رفته است، اما آنان که قرار است برای ما روغن نباتی، لبنیات، کیک و شیرینی و انواع دیگر مواد غذایی صنعتی و غیرصنعتی تولید کنند و سر سفرههای ما بیاورند هستند و حال روی سخن ما با آنها است.
آیا مصوبهای هم بوده و هست که روی بستههای مواد غذایی مبهمنویسی، ریزنویسی در حد میکرو و نانو، اشتباهنویسی و غلطنویسی شود؟ آیا مصوبهای هست که اجازه دهد روی بطری روغن نباتی عکس گل آفتابگردان باشد، اما در پشت بسته با فونتی در حد نانو ترکیبات آن را روغن آفتابگردان، سویا، کلزا و روغن پالم و پالم اولئین معرفی کند و تازه نگوید که از هر کدام چند درصد؟ کدام مرجع رسمی و قانونی و در چه زمانی به تولیدکننده محصولات لبنی اجازه داده است که روی بطری شیر در کنار آرم استاندارد با خط جلی بنویسد: تهیه شده از شیر تازه گاو و به صغیر و کبیر رحم نکند و یواشکی داخل آن روغن نخل اضافه کند؟ کدام وجدان بیداری حکم کرده است که روی بستههای انواع پنیر و بستنی در بخش ترکیبات بنویسند روغن گیاهی، اما نگویند کدام گیاه؟ اگر خانوادهای نخواهد به بیمار سکتهای قلبی و مغزی خود روغن نخل بدهد از کجا باید بفهمد که چه محصولی را بخرد و چه محصولی را نخرد؟ این حق مسلم مشتری است که به آسانی و حتی با یک نگاه بتواند به کمیت و کیفیت جنسی که میخرد آگاه شود و برایش روشن و واضح باشد که بابت خرید چه کالایی پول میپردازد.
با این استدلال که از بین بردن حرث و نسل از اشد منکرات و حفظ جان مؤمنین از افضل معروفات است، در یادداشت دیروز به مسئولیت خطیر آمرین به معروف و ناهیان از منکر دراینباره اشاره شد. بهرغم آنکه برخی روزنامهها به دلایلی نامعلوم دراینباره سکوت پیشه کرده و معدودی به تلویح و تملیح به حمایت از برخی تولیدکنندگان خاطی کمر همت بستهاند، باید اذعان داشت مسئولیت رسانهها دراینباره یگانه است. برچسبهای محصولات غذایی از مقوله اسناد محرمانه و فوقسری نبوده و باز نشر آنها مخل امنیت ملی نیست. بازنشر عین برچسبها بدون دخل و تصرف از مصادیق تشویش افکار و اذهانعمومی هم محسوب نمیشود.
بنا بر این مطبوعات -به غیراز معدودی که خوش ندارند و احتمالاً منافعی دارند - با مشورت گرفتن از حقوقدانان و به شرط بلااشکال بودن میتوانند بر چسب محصولات مواد غذایی را که خوانندگان برای آنها ارسال میکنند بازنشر کنند و درخصوص مطالب ذکر شده در آنها تولیدکنندگان را با ذکر نام، مورد سوالهای محترمانه قرار دهند. مطبوعات بپرسند روی بسته به این بزرگی که به اندازه حدوداً یک بیابان مکه جای خالی دارد چرا به این ریزی نوشتهاید: سایر مواد افزودنی مجاز؟ این مواد افزودنی اسم و علامت اختصاری بینالمللی ندارند؟ چند میلیگرم، گرم یا کیلو از این مواد افزودنی در این بسته به کار رفته است؟
امثال ما که همیشه همراه خود میکروسکوپ و تلسکوپ و ذرهبینهای قوی حمل نمیکنیم و بعضی وقتها عینک خود را در منزل جا میگذاریم، هنگام خرید چگونه به کمیت و کیفیت کالای شما پی ببریم؟ چرا روی بسته عکس یک چیزی هست که برچسب وجود آن را تأیید نمیکند؟ لابد جواب میدهند: ببخشید ما چند میلیونی از این برچسبها در انبار داریم و هر وقت تمام شد در چاپهای بعدی اصلاح میکنیم. مطبوعات میتوانند درخواست کنند که برچسب درست حتی با کاغذ کاهی اما خوانا و در کمال صداقت روی قبلی بچسبانند. این پاسکاریها با حفظ موازین و با نیت اصلاح امور به نفع تولیدکنندگان درستکار و مصرفکنندگان سر به راه است و اگر به سیاق قانونی و با حفظ موازین پیش رود به جایی میرسیم که سیهروی شود هر که در او غش باشد.
مثل اینکه قرار بود نفت سر سفرههایمان بیاید، چطور شد که این طور شد و به جای نفت، روغن نخل آمد؟! آن که قرار بود نفت را به سفرههای ما بیاورد، که نیاورد رفته است . .. . . ...