لقب های حوزوی را بشناسیم
پارسینه: بر چه اساسی به یك روحانی، حجت الاسلام گفته می شود؟ چرا روحانی دیگری حجت الاسلام و السلمین خوانده میشود؟ آیت الله چه کسی است؟ آیت الله العظمی به چه کسی گفته میشود؟بر چه اساسی این القاب به روحانیون اطلاق میگردد؟
دو نکته:
نكته اول: این الفاظ در طول تاریخ دستخوش تغییر شده اند. مثلاً ثقة الاسلام كه اینك برای طلاب مقدماتخوان و مبتدی به كار میرود در گذشته برای علمای بزرگ به كار میرفت مانند ثقةالاسلام كلینی. یا لفظ حجة الاسلام و المسلمین برای مراجع به كار برده میشد چنانچه بر روی رسالهها ی مرحوم آیت الله بروجردی میبیننیم، اما امروز این الفاظ معنای دیگری یافتهاند. حتی برخی استعمالها نوظهور و مربوط به سدهی اخیر است، لقب آیت الله العظمی پس از مرحوم بروجردی رایج شد. یا بطور مثال در برهه ای از زمان لقب آخوند برای علمای بزرگ استفاده میشد مانند آخوند خراسانی. اما آنچه مد نظر است لقب هایی است که امروز در عرف حوزه بکار میرود.
نکته دوم: این لقب ها در محیط حوزه کاملا عرفی است و نهاد خاصی برای اعطای این لقب ها وجود ندارداز این رو نمیتوان بر روی این لقب ها قسم خورد بلکه تابع عواملی هستند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
1-لقب ها از نگاه مراکز علمی حوزوی: طبیعتا مراکز علمی حوزوی براحتی این لقب ها را به کسی اعطا نمیکند یعنی اینکه در بکار بردن این لقب ها دقت های لازم را دارند بطور مثال شما اگر دقت کنید امام خمینی ره در احکامی که برای برخی از علما استفاده میکند از لقب حجت الاسلام استفاده میکنند در حالی که این علما در همان زمان آنها مجتهد بودند و میشد به آنها آیت الله اطلاق کرد، از این رو در مراکز حوزوی این القاب با دقت و وسواس بیشتری مورد توجه قرار میگیرد.
2- جایگاه اجتماعی و مردمی: جایگاه اجتماعی و مردمی برخی از روحانیان نیز در اطلاق لقاب بر آنها تاثیر گذار است مثلا برای یک روحانی که در یک استان جایگاه خوبی دارد و مردم او را بسیار قبول دارند از لقب آیت الله استفاده میکنند و حال ممکن است وی از نگاه حوزوی آیت الله نباشد اما بهر ترتیب این شخص جایگاه یک آیت الله را در بین مردم دارد از این رو برخی از آیت الله هایی که در شهرستانها زندگی میکنند دارای این لقب آیت اللهی هستند و اگر چه برخی از آنان نیز جایگاه علمی هم دارند. البته باید گفته شود که لقب حجت الاسلام و حجت السلام والمسلمین از نظر عرفی تفاوت چندانی ندارد و مردم براحتی این واژه ها را بجای هم بکار میبرند.
3-جایگاه حکومتی: برخی از جایگاه های حکومتی بگونه ای هستند که معمولا نیاز به فردی است که آیت الله باشد از این رو بعد از انتصاب افراد به این جایگاه ها لقب آیت الله بر آنها اطلاق میشود بطور مثال برخی از ائمه جمعه از نظر حوزوی در حد لقب آیت الله نیستند اما بمرور با استفاده هایی که رسانه ها بکار میبرند این القاب بر آن اشخاص حمل میشود.
مهمترین این القاب عبارتند از: ثقة الاسلام، حجت الاسلام، حجت الاسلام والمسلمین، آیت الله، آیت الله العظمی.
ثقة الاسلام
ثقة الاسلام به طلاب مبتدی و مقدماتخوان اطلاق میشود. دوره ی مقدمات از آغاز طلبگی تا پایان كتاب شرح لمعه است كه معمولا در شش سال به پایان میرسد. در این دوره طلاب با ادبیات عرب به طور مفصل و فقه و اصول به صورت نیمه استدلالی آشنا میشوند. واژه ی ثقة الاسلام كاربرد اندكی دارد و غالباً استعمال نمی شود.
حجةالاسلام
حجةالاسلام به طلاب دوره سطح گفته میشود. در این دوره طلاب سه كتاب فرائدالاصول معروف به رسائل و كفایة الاصول را كه در علم اصول نگاشته شده است به همراه كتاب مكاسب تلمذ میكنند. این كتب شامل فقه و اصول استدلالی است كه به صورت متن محور تدریس میشود. این معمولاً چهارسال به طول میانجامد.
حجةالاسلام والمسلمین
با ورود به مرحله بعد و اشتغال به درس خارج، لقب طلاب كمی سنگینتر میشود و به آنان حجة الاسلام و المسلمین گفته میشود. دورهی خارج ادامه دورهی سطح است و در آن فقه و اصول به صورت مفصل و استدلالی بحث میشود با این تفاوت كه متن محور نیست و استاد كتاب خاصی را محور درس قرار نمیدهد و بحث آزاد است. البته سیر درس و فهرست آن معمولاَ منطبق با یكی از كتب معروف است. برای نمونه بحث اصول غالباَ مطابق با سیر كتاب كفایه است، كه در سالیان اخیر عدهای از بزرگان در صدد تكمیل این سیر بودند مانند آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی كه الاصول علی نهجه الحدیث را با ترتیب و تبویب نو نگاشت و پس از وی به شهید آیت الله سید محمدباقر صدر نیز میتوان اشاره كرد. سیر خارج فقه نیز غالباَ بر اساس كتاب عروة الوثقی یا شرایع است. مرحوم آیت الله فاضل لنكرانی تحریرالوسیلهِ امام خمینی را محور سیر درس خارج فقه قرار داده بود. باید توجه داشت که در جامعه و عرف مذهبی به هر عمامه بسری این لقب اطلاق میشود.
آیت الله
آیت الله به كسی اطلاق میشود كه دورهی خارج را با موفقیت گذرانده باشد و به درجه اجتهاد رسیده باشد. اجتهاد به این معناست كه این فرد این توانایی را دارد كه خود با استفاده از ادله و مبانی فقهی و اصولی احكام را استخراج كند. مجتهد خود بر دو گونه است، كسی كه در برخی از ابواب فقه مجتهد است كه وی را مجتهد متجزی مینامند و كسی كه در تمام ابواب فقه مجتهد است. آیت الله علاوه بر گذراندن این تحصیلات باید چندین سال نیز تدریس درس خارج فقه یا اصول داشته باشد تا بر وی آیت الله اطلاق شود در کاربرد واژه آیت الله و العظمی باید دقت کرد که برای کسانی که در وادی فقه و اصول هستند میتوان این وازه ها را بکار برد، کسانی که در وادی فلسفه یا کلام هستند و فاقد تحصیلات فقهی هستند این واژه ها را بکار نمیبرند.
آیت الله العظمی
به مراجع تقلید آیت الله العظمی گفته میشود. مرجع تقلید مجتهد اعلم جامع الشرایط است. هر مجتهدی به مقام مرجعیت نمیرسد. برخی از این عنوان و مقام فرار میكنند مانند مرحوم سید محمد فشاركی و برخی به احترام استاد خود ردای مرجعیت بر تن نمیكنند مانند شیخ محمدعلی كاظمی نویسنده فوائد الاصول كه تقریر نویس درس میرزای نائینی است و برخی خود قائل به مرجعیت دیگری هستند. البته کسانی که این واژه در مورد آنها استفاده میشود نیز ممکن است درجه بندی داشته باشند یعنی برخی آیت الله العظمی درجه یک هستند برخی هم درجه دو و سه که آیت الله هستند اما مریدان به آنها آیت الله العظمی میگویند.
برخی آیت الله العظمی درجه یک هستند برخی هم درجه دو و سه که آیت الله هستند.
برخی هم آیت الله العظمی درجه چهار و پنج هستند که به آنها حجه الاسلام و المسلمین و حجه الاسلام می گویند. و به آیت الله العظمی درجه شش هم ثقة الاسلام گفته می شود. و آیت الله العظمی درجه هفت فعلا نداریم.