گوناگون

اصولگرايان از گشت‌ انصار حمايت نكردند

پارسینه: واقعيت اين است كه تندروهاي دو جناح مهار شده‌اند و آنهايي كه تخريب مي‌كنند و سياه نمايي را هدف قرار داده‌اند، نمي‌توانند مانعي براي دولت باشند و به همين دليل جاي نگراني زيادي نيست. مشخصا تندروهايي كه در مجلس هم هستند به قدري قوي نيستند كه با اظهارات و رفتارهاي آنچنانيشان تاثيري بر دولت يا آنچه در بهارستان مي‌گذرد، بگذارند

رئيس‌جمهوري در شرايطي روز سه شنبه وارد نيويورك شد كه اجلاس 2014 سازمان ملل براي جمهوري اسلامي ایران از اهميت زيادي برخوردار است. چرا كه همزمان با اين نشست مهم، مذاكرات هسته‌اي هم به طور كاملا جدي در چند صد متري ساختمان سازمان ملل برگزار مي‌شود تا ايراني‌ها يك چشم به سازمان ملل و يك چشم به محل مذاكرات هسته‌اي داشته باشند و البته كمي هم حواسشان به اين مساله معطوف باشد كه شايد ايران و آمريكا براي بهتر شدن رابطه به توافق‌هايي برسند.


عباس سليمي نمين در گفت‌وگو با آرمان، با بیان اينكه نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران براي اينكه جوسازي‌هاي موجود را روشن كند و به همه ثابت كند كه آمريكا‌‌‌‌ همان آمريكايي است كه ضديت با ايران و مردم ايران را براي خود اصلي اصولي مي‌داند، ديدارهايي را تدارك ديد تا در عمل آمريكايي‌ها آزموده شوند و از اين طريق مشخص شود كه برخي از اظهارات خلاف گفته‌هاست و حتي مي‌توان گفت كه آنها با صراحت و جسارت بار‌ها اعلام كرده‌اند كه در مذاكرات منافع اسراييل را در نظر مي‌گيرند. اين تحليلگر مسائل سياسي همچنين با تاكيد بر اينكه تندروها را بايد كنار گذاشت، مي‌گويد: به هرحال در فضاي سياسي هر نگاه و تحليلي وجود دارد. مهم اين است كه چطور آنها را مديريت كنيم تا بلكه بتوانيم هزينه‌هايشان را به كمترين حالت ممكن برسانيم. برخورد با كارشكنان وظيفه‌اي است كه همه بايد آن را در راستاي اهداف عمومي انجام بدهند. البته بايد با دقت زياد به خوبي نقد و تخريب را از هم تشخيص بدهيم.

«رابطه ايران و آمريكا» بحث اين روزهاي دوكشور و حتي كشورهاي ديگر است. از نگاه شما، برقراري ارتباط براي دو كشور و نظام بين‌الملل تا چه حد اهميت دارد؟

در مناسبات جهاني براي كشور‌ها مهم است كه با كشورهاي ديگر تعامل و همكاري داشته باشند و بتوانند برنامه‌هاي تعيين شده‌شان را از اين طريق پيگيري كنند. اما اين «مهم» بودن دليل نمي‌شود كه چشم بر روي واقعيت‌ها ببندند و «تحت هر شرايطي» دنبال رابطه باشند. مشخصا درباره آمريكا هم جمهوري اسلامي هميشه اين را در نظر گرفته است كه آيا رابطه خوب است يا بد و دقيقا به همين دليل دو كشور همچنان فاصله زيادي با هم دارند.

به هر حال سال‌ها رابطه ميان دو كشور برقرار نیست و برقراري احتمالي آن نيازمند پيش زمينه‌هايي است. اين موضوع را چطور تعريف مي‌كنيد؟

اگر شرايط به گونه‌اي رقم بخورد كه بتوانيم اينطور نتيجه‌گيري كنيم كه برقراري ارتباط با ايالات متحده آمريكا خدشه‌اي به استقلال و شخصيت كشور وارد نمي‌كند و منفعت هم دارد، مي‌توان رابطه با آمريكا را تصميمي صحيح دانست.

برقراري «رابطه» بيشتر براي ايران داراي اهميت است يا براي آمريكا؟

آمريكايي‌ها بايد براي اين اتفاق پا پيش بگذارند. چون مسبب اصلي اختلاف خودشان هستند و رابطه را به حالت كنوني در آورده‌اند، دقيقا به همين دليل است كه ايالات متحده بايد پيش قدم شود، البته به شرطي كه در عمل نشان بدهند آمريكايي متفاوت هستند كه بسيار بعيد است.
اما به نظر مي‌رسد كه در رابطه ايران و آمريكا تغييراتي به وجود آمده است.

اختلاف دو كشور ريشه در خصومت تاريخي آمريكا عليه مردم ايران دارد. اينكه آنها اولويتشان در خاورميانه را حفظ برتري رژيم صهيونيستي عنوان مي‌كنند، نشانگر اين است كه اجازه نخواهند داد هيچ كشوري به لحاظ اقتصادي، سياسي و نظامي رشد كند و اهدافش را عملي شده ببيند. سئوال اين است كه با شرح اين شرايط چطور مي‌توان گفت كه آمريكا حاضر به همكاري با ايران خواهد شد، در حالي كه هدفش عقب ماندن همه كشورهاي اسلامي منطقه از رژيم صهيونيستي است. آنها در شرايطي خواستاراعتلاي صهيونيست‌ها هستند كه صهيونيستم دشمن تمام اديان‌الهي بالاخص اسلام هستند. شرايط رابطه هيچ تغييري نكرده است و اصولا نمي‌توان منتظر تغيير رويه آمريكا در قبال ايران بود. آنها زماني مي‌توانند رابطه با ايران و جمهوري اسلامي را ترميم كنند كه دست از حمايت از رژيم صهيونيستي بردارند. البته برخي در داخل سهوا يا عمدا از آمريكايي‌ها دفاع مي‌كنند كه اين اصلا شايسته نيست. آنها بطور دايم از برقراري رابطه و ديدارهاي احتمالي مي‌گويند تا منافع ايالات متحده را دنبال كنند.

رابطه با آمريكا براي ايران هيچ منفعتي ندارد؟

اجازه بدهيد مساله قبلي را توضيح بدهم. چرا بايد عده‌اي از آمريكايي‌ها دفاع كنند، چرا اصرار دارند تا اين ذهنيت را به جامعه القاء كنند كه آمريكا تغيير كرده است. اصلا اگر تغيير كرده‌اند، چرا خودشان چيزي نمي‌گويند و گروهي در ايران اصرار به تغييرشان دارند. آن گروه اينطور مي‌گويند كه فضاي موجود بين دو كشور فرق كرده‌است.

مي‌توانم از شما بپرسم، چه تغيير يا تغييراتي؟

آنها معمولا ديدار دو جانبه وزراي خارجي، تماس تلفني اوباما و روحاني و همچنين تلاش هاي جدي‌تري كه هر دو طرف براي تفاهم در مذاكرات هسته‌اي دارند را مصداق اين گفته خود مي‌كنند. ونظام سياسي ايران براي اينكه جوسازي‌هاي موجود را روشن كند و به همه ثابت كند كه آمريكا‌‌‌‌ همان آمريكايي است كه ضديت با ايران و مردم ايران را براي خود اصلي اصولي مي‌داند، ديدارهايي را تدارك ديد تا در عمل آمريكايي‌ها آزموده شوند و از اين طريق مشخص شود كه برخي از اظهارات خلاف گفته‌ها است و حتي مي‌توان گفت كه آنها با صراحت و جسارت بار‌ها اعلام كرده‌اند كه در مذاكرات نفع رژيم صهيونيستي را در نظر مي‌گيرند. واقعا با كدام دليل مي‌گويند كه آمريكايي‌ها بهتر شده‌اند.

منظور از بهتر شدن، ترميمِ نسبي فضاي دو كشور است.

اصلا چنين چيزي نيست. فضا موقعي بهتر مي‌شود كه آمريكايي‌ها در ارتباط با مردم ايران نرمش داشته باشند. شخص رئيس‌جمهوري بعد از اين همه مذاكرات و لبخند‌ها و... گفتند كه‌ آمريكا بر ضديتش با ايران اصرار دارد. با وجود تغييراتي كه به وجود آمده است، همچنان تحريم مي‌كنند و فشار وارد مي‌كنند و در تلاش هستند تا روز به روز شرايط را براي ما بد‌تر كنند.

برخي اصولگرايان بر تعديل شدن تحريم‌ها اصرار دارند.

مهم اين است كه در عمل كاري انجام شود، با تبليغات نمي‌توان گفت كه دنيا تصميم گرفته است تا حقوق جمهوري اسلامي را به رسميت بشناسد.

درباره بحث ايران و آمريكا چه انتظاري از دولت روحاني وجود دارد؟

دولتي‌ها، به ويژه رئيس دولت حتما نسبت به اين مساله اشراف دارند كه كوتاهي و سازش‌پذيري در قبال آمريكا- مادام كه سياست‌هاي خود را اصلاح نكرده - توجيه پذير نيست. پس اگر دولت يازدهم هدفش اين است كه از منافع ملي به‌شدت دفاع كند، بايد اين مساله را در نظر بگيرد كه مقابل زياده خواهي‌هاي آمريكا و غرب محكم بايستد.

سفر دوم روحاني چه تفاوتي با سفر اول رئيس‌جمهوري به نيويورك دارد؟

تغييرِ‌ عمده اين است كه خوش‌بيني‌هاي نزديكان روحاني نسبت به تغيير مواضع آمريكايي‌ها كمتر شده است و به همين دليل ديگر مثل سال قبل نيست كه حرف و حديث هايي درباره ديدار احتمالي روحاني و اوباما شنيده ‌شود. آنها گمان مي‌كردند كه با يك ملاقات مشكلات حل خواهد شد و الان به اشتباه‌شان پي برده‌اند و مي‌دانند كه آنها هيچ كاري را براي ترميم رابطه انجام نخواهند داد.

اين ذهنيت شما در حالي است كه دموكرات‌ها آشكار نسبت به جمهوريخواهان مواضعي نرم‌تر دارند.

نه. ايالات متحده چه در زمان كاخ سفيد نشيني جمهوريخواهان و چه حالا كه اوباماي دموكرات رئيس‌جمهور است در قبال خاورميانه موضع مشخص اين است كه فقط از منافع اسراييل دفاع مي‌كنند. به همين دليل با وجود اينكه افكار عمومي آمريكا طالب آرامش و تنش زدايي است، دولت آن كشور تحت تاثير لابي صهيونيست است و منافع اسراييل را به منافع داخلي ترجيح مي‌دهند و تا زماني كه سياست خارجيشان اين باشد، هيچ چيزي تغيير نمي‌كند.

از بحث آمريكا خارج شويم. اولويت قرار دادن مذاکرات هسته‌اي از جانب دولت يازدهم منطقي بود يا... ؟

ذهنيتي در دولت وجود داشت كه تصور مي‌كردند مي‌توانند با تعديل تحريم‌ها مشكلات مخصوصا محدوديت هاي مالي را كاهش بدهند و به همين خاطر عمده سرمايه‌گذاريشان را روي سياست خارجي گذاشتند. اما بعد از يكسال به اين تجربه رسيدند كه بايد به همه مسائل توجه داشته‌باشند و به همين دليل اقتصاد مقاومتي را جدي گرفتند و همچنين رابطه با غير غربي‌ها را هم در برنامه‌شان گذاشته‌اند و با كشورهايي چون هند و چين همكاري مي‌كنند. همچنين قرار را بر اين گذاشته‌اند تا به امكانات داخلي هم متكي باشند تا توليد را رونق ببخشند.

قبول داريد كه شرايط در شروع به كارِ‌ دولت فعلي شرايطي دشواری بود؟

به هرحال تحريم‌هاي بسيار سختي را به ملت ما تحميل كردند تا اداره كشور سخت شود. اما به اين معني نيست كه ما نتوانيم مشكلات را برطرف كنيم. اگر بتوانيم سختي‌هاي توليد را به جان بخريم، رشد و پيشرفت را به حدي خواهيم رساند كه به غرب وابسته نباشيم. همچنين مي‌توان به تندروي‌هاي گروهي تندرو اشاره كرد كه اجازه نمي‌دهند تا دولت كار خودش را انجام بدهد. آنها در تلاشند تا در دولت رسوخ كنند تا مجالي براي تندروي‌ها و كارهاي آنچناني‌شان به دست‌ آورند.

منظورتان چه كساني است؟

تندروهاي جريان اصلاحات كه بعد از هشت سال حاشيه نشيني گمان مي‌كردند با روي كار آمدن دولت روحاني دوباره فرصت پيدا كرده‌اند تا بتوانند اهدافشان را پيگيري كنند. اميدوارم دولت بتواند در قبال آنها به گونه‌اي ظاهر شود كه اجازه كارشكني پيدا نكنند.

اين اظهارات شما در شرايطي است كه نگراني‌هايي درباره تندروهايي كه تلاششان تخريب دولت است به وجود آمده است.

واقعيت اين است كه تندروهاي دو جناح مهار شده‌اند و آنهايي كه تخريب مي‌كنند و سياه نمايي را هدف قرار داده‌اند، نمي‌توانند مانعي براي دولت باشند و به همين دليل جاي نگراني زيادي نيست. مشخصا تندروهايي كه در مجلس هم هستند به قدري قوي نيستند كه با اظهارات و رفتارهاي آنچنانيشان تاثيري بر دولت يا آنچه در بهارستان مي‌گذرد، بگذارند. به عنوان مثال وقتي در انصار حزب‌ا... تصميمي براي گشت‌هاي امر به معروف گرفته شد، نه تنها از اصولگرايان حمايتي نديدند بلكه انتقادات جدي شد.

با اين حال برخي از رفتارهاي اصولگرايان به عنوان مثال حرف و حديث هايي كه درباره توافق هسته‌اي مطرح مي‌شود، آن هم در شرايطي كه همه مي‌دانند تصميمات هسته‌اي، تصميم‌هايي از سوي بزرگان كشور است و نه فقط دولت يا اينكه وزيري از سوي مجلس‌نشينان فقط به دليل ديدار با خاتمي تهديد به استيضاح مي‌شود، طبيعي است كه نگراني‌هايي را به وجود بياورد.
اينكه برخي از رفتارها تحت هيچ شرايطي توجيه پذير نيستند را بايد پذيرفت و نپذيرفتنشان غيرمنطقي است. اما نبايد نوع اظهارنظر و عملكرد عده‌اي را به حساب همه اصولگرايان نوشت. جريان اصولگرايي از گروه‌هاي مختلفي تشكيل مي‌شود و به همين دليل در كنار تندروی گروهي، در يكسال اخير مشاهده شده است كه اصولگرايان منطق مدار و عناصر سنگين وزن اصولگرايي با دولت برخورد و رفتاري متين و منطقي دارند و سعي كرده‌اند تا از دولت دفاع كنند.

با اين حال نمي‌توان چشم به روي برخي از رفتار‌ها بست.

در فضاي سياسي هر نگاه و تحليلي وجود دارد. مهم اين است كه چطور آنها را مديريت كنيم تا بلكه بتوانيم هزينه‌هايشان را به كمترين حد ممكن برسانيم. برخورد با كارشكنان وظيفه‌اي است كه همه بايد آن را در راستاي اهداف عمومي انجام بدهند. البته بايد با دقت زياد به خوبي نقد و تخريب را از هم تشخيص بدهيم. براي پايان گفت‌وگو بايد بگويم كه همراهي نكردن با آمريكا بايد اصل باشد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار