میرزاده: «دانشگاه آزاد» جمع اضداد است
پارسینه: مهمترین چالش دانشگاه آزاد یکی بحثهای مالی است که مشکلات زیادی در این رابطه احساس میشود. روزی که من وارد دانشگاه شدم تعداد واحدهای زیانده بسیار زیاد بودند البته حالا کاهش پیدا کردهاند و دیگر اینکه مساله کیفیت و توسعه کیفی در دانشگاه آزاد یکی از مهمترین چالشها بود
رییس کنونی دانشگاه آزاد اسلامی در دوران جدید دانشگاه آزاد با چالشهای متفاوتتری نسبت به عبدالله جاسبی، رییس 30ساله و پیشین این دانشگاه مواجه است؛ دانشگاهی که یکی از مهمترین و بزرگترین ارگان غیردولتی و آموزشی در ایران و شاید در منطقه است و طی سالهای اخیر بیش از پیش طعمه تمامیتخواهی برخی سیاسیون شد. همین مساله بههمراه وابستگی شدید بودجه دانشگاه آزاد اسلامی به شهریههای دریافتی از سوی دانشجویان، بینظمی اداری حاکم در مجموعه این دانشگاه، ضررهای مالی ناشی از توقف پروژههای عمرانی در دوران مدیریتی فرهاد دانشجو و توسعه بیش از حد واحدهای دانشگاهی در شهرهای کشور حالا جزو مهمترین چالشهای اوست. علاوهبر این وابستگی حکم ریاست این دانشگاه به تغییر دولتها و دو رای تعیینکننده وزرای علوم و بهداشت در هیات امنای این دانشگاه از سال1389 کاری کرده که حاشیه امنیت ریاست بر دانشگاه آزاد اسلامی چهارساله باشد. میرزاده به شرق میگوید: «قصد داریم، در چهارسال، به اندازه هشتسال کار کنیم»سال1386، آیتالله هاشمیرفسنجانی، رییس هیات موسس دانشگاه آزاد به فکر تغییر در ریاست جاسبی و پایان ریاست 30ساله او بر دانشگاه آزاد افتاد و
میرزاده از گزینههای ریاست بود. در همان سال میرزاده که مورد وثوق هاشمیرفسنجانی بود به پیشنهاد رییس هیات موسس وارد هیات امنای دانشگاه آزاد و هیات موسس شد و ماموریت خود برای تدوین برنامهها و اسناد بالادستی توسعه هرچهبیشتر دانشگاه آزاد را آغاز کرد. اما این تحرک در هیات موسس و هیات امنا با توجه به آغاز پروژه دولتیشدن دانشگاه آزاد اسلامی در دولت نهم و تشدید آن در دولت دهم، تا حد زیادی رنگ باخت. در آخر هم با تغییر ریاست جاسبی و جایگزینی فرهاد دانشجو از سوی دولتیها - به تعبیر هاشمی «غصب دانشگاه آزاد»- همراه شد. این دوره ششساله یعنی از سال1386 تا 1392 را میتوان مثلثی از خروج تحمیلی جاسبی از دانشگاه آزاد، ورود تحمیلی فرهاد دانشجو به دانشگاه آزاد و تاخیر تحمیلی در ورود میرزاده به دانشگاه آزاد خواند. پس از آن میرزاده خیلی زودتر از آنکه دولت تدبیر و امید روی کار سوار شود، با ابتکار عمل و تعجیل آیتالله هاشمیرفسنجانی در شهریورماه1392 با دو رای تعیینکننده قاضیزادههاشمی و جعفر توفیقی - وزیر بهداشت و سرپرست وزارت علوم در دولت تدبیر و امید - رییس دانشگاه آزاد اسلامی شد.
حالا میرزاده در گفتوگو با «شرق» از مهمترین اقدامات خود طی یکسال گذشته و مهمترین برنامههایش برای سالهای آینده سخن گفته. در این مصاحبه به شکل صریح برخی ابهامات پیرامون دانشگاه آزاد و مدیریت آن طی یکسال اخیر با او در میان گذاشته شد.
رزومه علمی و اجرایی شما، رزومه قابلتوجهی است، اما تجربه نشان داده مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به گستردگی آن شرایط خاص خود را میطلبد و علاوهبر ویژگیهای اجرایی نیاز به توانمندیهای علمی نیز دارد، در حال حاضر پس از یکسال ریاست بر این مجموعه چقدر ذهنیت شما نسبت به این دانشگاه تغییر کرده است؟
وقتی وارد دانشگاه شدم اطلاعات دانشگاه را از طریق هیات موسس در اختیار و تسلط کافیای روی فعالیتهای دانشگاه آزاداسلامی داشتم. من وضعیت دانشگاه را از سال۱۳۸۶ بهطور مستمر پایش میکردم و حتی برنامه پنجساله دانشگاه آزاداسلامی را بنده خودم نوشتم. بنابراین اطلاعاتم نسبت به دانشگاه جامع بود. اما وقتی بالاخره وارد فاز اجرایی میشویم، جزییات بیشتری دستمان میآید.
مهمترین چالشهایی که در دانشگاه با آنها برخورد داشتید چه بود؟
مهمترین چالش دانشگاه آزاد یکی بحثهای مالی است که مشکلات زیادی در این رابطه احساس میشود. روزی که من وارد دانشگاه شدم تعداد واحدهای زیانده بسیار زیاد بودند البته حالا کاهش پیدا کردهاند و دیگر اینکه مساله کیفیت و توسعه کیفی در دانشگاه آزاد یکی از مهمترین چالشها بود و حالا توسعه کیفی دانشگاه آزاد اسلامی به یکی از مهمترین برنامههای ما تبدیل شده است. در دانشگاه آزاد من چهارکار اصلی را بهعنوان محور برنامه شروع کردم، یکی توسعه کیفی دانشگاه در تمامی زمینهها که تنها مربوط به مسایل آموزشی نیست. پس از آن توسعه تحصیلاتتکمیلی دیگر برنامه مهم ما در دانشگاه آزاد اسلامی است چراکه توسعه تحصیلاتتکمیلی در ذات خودش کیفیت دارد و به عبارت دیگر وقتی تحصیلاتتکمیلی را توسعه میدهیم و این توسعه منجر به تولید علم میشود میتوان گفت حرکتی به سمت کیفیتسازی است. پایه سوم کار ما اجرای طرحهای اقتصادی دانشبنیان است و چهارمین پایه فعالیت ما در دانشگاه آزاد اسلامی اجرای طرحهای فرهنگی ماندگار در دانشگاه آزاد اسلامی است. این موارد محورهای اصلی فعالیت ماست که در هر محوری جزییاتی وجود دارد که در حال حاضر مبنای فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفته است.
سازوکار اجرایی شما برای اجرای این طرحها چیست؟
من برای اجرای این طرحها به این نتیجه رسیدهام که از خردجمعی و از مشورت با صاحبنظران که در امور علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تجربه دارند استفاده کنم و امروز که با شما صحبت میکنم در تمامی اموری که مربوط به دانشگاه آزاد میشود نزدیک به ۱۴شورای راهبردی و ۳۱هیات امنای استانی داریم. نکته مهم دیگر این است که در شوراهایی که در مرکز تشکیل شده است، به همان صورت در استانها هم شوراهایی با همین تشکیلات و ماموریتها تشکیل شده است. برای مثال هماکنون در تمامی استانها اقتصاد دانشبنیان تشکیل شده است و بیش از هزارو200نفر صاحبنظر علمی و اقتصادی با ما همکاری میکنند و همین حالت را در مسایل آموزشی، پژوهشی و فرهنگی نیز داریم. این شوراها در حقیقت نقش کمیسیونهای تخصصی شوراهای دانشگاه را دارند و شورای دانشگاه یکی از ارکان اصلی دانشگاه است که برنامههای دانشگاه را تصویب میکنند و بعد از تصویب این موارد ارجاع میشود به شوراهای بالادستی و پس از آن در دانشگاهها اجرایی میشود.
اگر بخواهیم مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی را به دو دوره تقسیم کنیم، میتوان گفت دوره دکتر جاسبی دورهای بود که زیرساختهای زیادی برای دانشگاه آزاد اسلامی ایجاد شد و این دانشگاه شاهد رشد کمی کمنظیری بود، حالا شما تاکید زیادی بر توسعه کیفی دارید، این تاکیدات زیاد از چه عاملی نشات میگیرد؟
آقایدکترجاسبی هر کاری لازم بود برای توسعه کمیوکیفی دانشگاه آزاد اسلامی انجام دادند ولی ما الان بهدنبال توسعه کمی نیستیم. رسالت اصلی ما در حال حاضر این است که روشها و منشها را برای توسعه کیفی مشخص کنیم و دیگر اصلا بهدنبال توسعه کمی نیستیم. همچنین یکی از دلایل تاکید ما بر توسعه تحصیلاتتکمیلی، بحث توسعه کیفی است چراکه توسعه تحصیلاتتکمیلی در ذات خود دارای کیفیت است و در حال حاضر یکی از ضروریات کشور به حساب میآید. البته آن موقع که دانشگاه توسعه کمی پیدا کرد هم بسیار شایان تقدیر است، چراکه آن موقع تقاضای اجتماعی و افزایش جمعیت جوانان میطلبید که دانشگاه آزاد اسلامی در این راه قدم بردارد و در کنار این مساله رقبای دانشگاه آزاد نیز افزایش پیدا کرده بودند.
در دوران مدیریت آقایدکترجاسبی بحثهایی بهصورت غیرمستقیم از جانب او مطرح میشد که جاسبی بهدنبال ایجاد«دانشگاه آکسفورد اسلامی» است. برخی هم میگویند اگر دوران جاسبی در دانشگاه آزاد ادامه پیدا میکرد او نمیتوانست به این هدف بلندپروازانه برسد، شما حالا در دوران جدید این دانشگاه از این قبیل اهداف بلندپروازانه در دانشگاه آزاد اسلامی دارید؟
فکر میکنم اگر کسی برنامه هدفمند داشته باشد و اهداف کلان کمیوکیفی مشخص شده باشد و تواناییهای دانشگاه با امکانات دانشگاه سنجیده شود، میتواند به اهداف خود برسد. من نه از مشکلات تخمین حداقلی دارم و نه از توان خودم و همکارانم تخمین حداکثری. بدترین مدیر کسی است که از مشکلات تخمین حداقلی داشته باشد و از توان خود و همکارانش تخمین حداکثری، و این آفتی بود که در دودولت قبل روی داد و اوضاع آشفته اقتصادی امروز حاصل و نتیجه همین رویکرد و منش در هشتسال گذشته بود. مسوولان وقت تصورشان این بود که مشکلات کوچک است و توان آنان بسیار زیاد و نتیجه آن شد که کشوری که بیش از ۸۰۰میلیاردتومان ذخیره ارزی داشت، الان همه شاخصهای اقتصادیاش افت کرده است. ما دوست نداریم که حرفهای نشدنی بزنیم برای هر کاری تواناییها و امکانات معینی است و در آن ظرف باید برنامهریزی کرد و حرکت ما بهسمت جلوست. بنا داریم در این چهارسال به اندازه هشتسال کار کنیم و فکر میکنم، میشود ظرف چهارسال دانشگاه آزاد را جزو برندهای معتبر و برتر ملی و منطقهای بالا برد و این خیلی بلندپروازانه نیست.
یکی از مهمترین چهرههایی که از دانشگاه آزاد اسلامی طی سالهای اخیر دیده میشود، سازمانی با نظم اداری پایین است. شما بینظمی اداری در دانشگاه آزاداسلامی را قبول دارید و آن را چالشی بر سر راه خود میدانید؟
دانشگاه آزاداسلامی جمع اضداد است؛ یعنی دانشگاه آزاد هم در آن دستاوردهای بسیار غرورآفرین سطحبالاست و در عین حال شاهد نارساییهای غیرقابلقبول هستیم.
خب علت چیست؟
یکی از علتها این است که این دانشگاه بیش از حد بزرگ است. واقعیت این است که این مدل دانشگاه در دنیا بینظیر است؛ این بهعنوان تعریف نیست، این مدل در دنیا وجود ندارد. کنترل یک مجموعه بزرگ با این همه زیرمجموعه کار بسیار سختی است. بخش مهمی از این سختی این است که مدیر دانشگاه باید در تمامی زمینههای علمی، آموزشی، پژوهشی و اداری و مالی، افراد و مدیران همراه و همگام و همفکر داشته باشد و این کار بسیار سختی است. این دانشگاه 30سال با یک روش خاصی کار خود را پیش برده و موفقیتهایی نیز داشته است، حالا اگر بخواهد رویکرد تحولخواهانه را پیش بگیرد، ممکن است روشها و منشهای جدیدی را بطلبد و آن مدیران قبلی با این روشها و منشها تفاهمی نداشته باشند. این مهمترین چالش ماست.
بهنظر من آییننامهها تا حد زیادی برای ایجاد نظم کافی است اما مشکل ما مدیریتی است. بینظمی وقتی حاصل میشود که مدیری جزییات بخشنامه را متوجه نشود یا با آن سلیقهای رفتار کند و من همیشه میگویم کارکردن با مدیرانی که همگام، همفکر و همراه شما نیستند، مانند شناکردن در «قیر» است. به عبارت دیگر دانشگاه آزاد اسلامی به اندازه کافی برنامه و بخشنامه برای اجرای اهدافش دارد، اما مشکل مفاهمه مدیریتی است. بینظمی و بوروکراسی بیش از حد یکی از امراض در دانشگاه آزاد اسلامی و بهطور اعم در آموزشعالی ایران است و ما در حال تمرکززدایی هستیم و از روزی که آمدیم این کار را شروع کردهایم.
این تمرکزگرایی چگونه صورت میگیرد؟
واگذاری اختیارات از مرکز به استانها و اصلاح آییننامهها برای واگذاری ماموریتها به استان را به این خاطر انجام دادیم که فعالیتها بیشتر در استانها صورت گیرد و این یکی از برنامههای اصلی ماست که خوشبختانه در هراستانی هیاتامناها شکل گرفته و این یک تحول مدیریتی در دانشگاه آزاد اسلامی است که خداراشکر شکل گرفته است.
طی ماههای اخیر اقلیتی سیاسی در مجلس و سایر بخشها انتقادات زیادی به افزایش سطح تحصیلاتتکمیلی به دانشگاه آزاد وارد کردند، اما همزمان شما اصرار بر افزایش سطح تحصیلاتتکمیلی دارید و عقبنشینی نکردهاید؟ دلیل این اصرار و کوتاهنیامدن چیست؟
ایران تنها کشوری است که اقلیت آن تمامیتخواه هستند. حالا منتقدان تحصیلاتتکمیلی جوابگوی تقاضای اجتماعی نیستند. طبق قانوناساسی کسی نمیتواند کشور را از ادامه تحصیل منع کند. چون قانوناساسی براساس سیر کمال انسانها نوشته شده و اصولا انسانها میل به تکامل دارند. اما در حال حاضر برخیها میگویند حالا چرا اینقدر کارشناسیارشد و دکترا تربیت شود، مگر ما دنبال این مساله هستیم؟ نه مردم این تقاضا را دارند و دانشگاه وظیفه دارد ظرفیت ایجاد کند. الان در کاردانی به کارشناسی دانشگاه ظرفیت دارد اما تقاضا وجود ندارد در حالی که در زمان دکترجاسبی هریکمیلیون ظرفیت کارشناسی پر میشد چونکه ظرفیت وجود داشت اما الان این تقاضا با توجه به کاهش جمعیت جوانان در سن کارشناسی وجود ندارد و ما در کارشناسی ۵۰۰هزارظرفیت خالی داریم و رقبای ما هم زیاد شدهاند. بالاخره منتقدان دانشگاه آزاد برای تقاضای مردم چه راهحلی دارند؟ چون دانشگاههای آزاد و دولتی هشتدرصد متقاضیان دکترا و ۲۸درصد متقاضیان کارشناسیارشد را سالانه میتوانند پاسخگو باشند و باقی تقاضاها چه میشود؟ باید به خارج از کشور برود؟ اگر به خارج از کشور برود تبعات فرهنگی و اقتصادی ناشی از خروج جوانان به خارج از کشور را منتقدان میپذیرند؟ اتفاقا آن جناح فکری و سیاسی مخالف افزایش تحصیلاتتکمیلی در دانشگاه آزاد، کسانی هستند که معتقد به تعامل علمی و فرهنگی ایران با خارج از کشور هم نیستند. وقتی این دانشجو از کشور خارج میشود و چون اقتصاد ایران طی هشتسال اخیر بسیار آسیب دید و ریال افت کرد، دیگر دانشجویان ایرانی به کشورهای توسعهیافته نمیتوانند بروند و معمولا به کشورهای درجهدو و سه میروند که کیفیت این دانشگاهها از دانشگاههای داخل بهمراتب بدتر است. واقعیت دردناک دیگر این است که به ازای هردانشجویی که از کشور خارج میشود، سالانه بین ۲۰تا۴۰هزاردلار ارز از کشور خارج میشود و اگر به کشور برنگردد نیز بهمراتب بدتر است چراکه شما یکفرد را از هفتسالگی تا ۲۵سالگی در کشور تربیت و از هزینههای ملی برای او خرج کردهاید و بهدلیل سیاستهای غلط، او را تحویل کشورهای خارجی دادهاید. آمریکاییها برنامه جذب پنجسالهای داشتند که تا سال۲۰۱۵ به پایان میرسد که براساس آن، صدهزاردانشجوی phd از کشورهای جهانسوم جذب میکنند. چرا؟ به دلیل اینکه اگر آنها بخواهند یک دانشجوی phd را از مدرسه تا بالاترین سطح آموزشعالی تربیت کنند، باید پنجمیلیوندلار هزینه کنند اما وقتی یک دانشجوی phd را از کشوری دیگری بگیرند که تربیتشده باشد و آماده تحویل بگیرند، پنجمیلیوندلار در اقتصاد آمریکا ذخیره شده است. بنابراین اگر کسی کارشناسیارشد در ایران بگیرد و پس از آن به آمریکا برود، آن هزینهای که از کودکستان تا کارشناسیارشدش از اقتصاد ملی ما هزینه شده است، دیگر در ایران ذخیره نمیشود و آمریکا آن را ذخیره میکند.
و چرا این اتفاق در ایران رخ نمیدهد؟
در ایران هماکنون سیاستگذاران با پولهای مردم ایران از اقتصاد ملی افراد را از کودکستان تا کارشناسیارشد تربیت میکنند اما به دلیل نبود زیرساختهای مناسب تحصیلاتتکمیلی دانشگاههای اطراف ایران آباد میشود. مانند اتفاقی که در دوبی افتاد، آدمهای تنگنظر نگذاشتند بنادری مانند بندرعباس و... آباد شود و پولهای ایرانیها رفت و دوبی آباد شد.
شما در دانشگاه آزاد زیرساختهای کافی برای توسعه تحصیلاتتکمیلی را دارید؟
ما امسال ۱۲هزاردانشجوی دکترا گرفتهایم که نسبت به سال گذشته 1/7برابر شده و همین ۱۲هزارنفر اگر به خارج از کشور مهاجرت میکردند، دومیلیارددلار ارز از کشور خارج میشد. ممکن است کسی ایراد بگیرد اینهمه فارغالتحصیل کارشناسیارشد و دکترا را میخواهیم چهکار کنیم؟ بله اولا دانشگاههای مسوول اشتغال دانشجویان نیستند، دانشگاه موظف به ظرفیتسازی است اما این فارغالتحصیل اگر شد دکترا، میتواند مانند کشورهای چین و ژاپن خدمات علمی و مهندسی را صادر کنند و اتفاقا یکی از بهترین زمینههای صدور تجربههای علمی به کشورهای دنیاست و میتواند برای کشور ما تا حد زیادی نیز ارزآوری داشته باشد. الان بسیاری از کشورهای پرجمعیت استراتژیشان این است که شروع به تربیت نیروهای متخصص میکنند و توان آنان را به کشورهای دیگر صادر میکنند. حالا بحث دیگر این است که ما برای تحصیلاتتکمیلی چه ضرورتهایی داریم. در بحث تحصیلاتتکمیلی دوعامل خیلی مهم است. نخست اینکه داشتن استاد و داشتن فضای آموزشی کافی است. ما با توجه به برنامه چهارسالهای که تدوین کردیم و یکسال از اجرای آن گذشته است، قصد داریم سالی پنجهزارعضو هیات علمی به دانشگاه آزاد اسلامی معرفی کنیم. الان ما ۱۲هزارعضو هیات علمی داریم که امسال پنجهزارنفر به آنان اضافه میشود و به رقمی حدود ۱۷هزارنفر میرسد و هفتهزارنفر مربی داریم که در حال تحصیل در دوره دکترا هستند و طی سهسال اخیر به این ۱۷هزارنفر اضافه میشوند و در مجموع میتوان گفت تا پایان برنامه چهارساله ما، بیش از ۴۰هزارنفر استادیار به بالا جذب دانشگاه آزاد میشود.
شاخص استاد به دانشجوی شما هماکنون چگونه است؟
شاخص ما هماکنون ۴۳دانشجو به یک استاد است که به ۳۵دانشجو یک استاد میرسد. اگر ما بخواهیم بحث کیفی کنیم، از نظر اعضای هیاتعلمی در وضعیت خوبی هستیم و روبهارتقاست. همچنین از نظر فضای آموزشی نیز ما هماکنون در مقاطع کارشناسی فضاهای آموزشی خالی زیادی داشته و سعی در تجهیز آنان داریم. بنابراین برای توسعه تحصیلاتتکمیلی در دانشگاه آزاد اسلامی ما طبق یک برنامه چهارساله تا پایان سال۱۳۹۶ به نرم معادل با دانشگاههای دولتی میرسیم.
در مورد تحصیلاتتکمیلی باید گفت یک ضرورت ملی برای کشور است و در برنامهپنجم هم نوشته شده تا پایان برنامه ۲۰درصد دانشجویان باید تحصیلاتتکمیلی باشند که الان زیر ۲۰درصد و کمتر از ۱۵درصد است. اما خوشحالم که اعلام کنم هماکنون دانشگاه آزاد اسلامی پرچمدار تحصیلاتتکمیلی است و ما و همه دولتیها و غیرانتفاعیها سهم برابری داریم.
در حالحاضر تمامی بودجه دانشگاه آزاداسلامی به شهریه دانشجویان این دانشگاه وابسته است و این وابستگی را صراحتا میتوان دور از شأن یک محیط آکادمیک دانست. شما برنامهای برای کاهش وابستگی به شهریهها دارید اما هنوز سازوکار اجرایی آن مشخص نشده است. سازوکار اجرایی شما در این رابطه چیست؟
ما از ابتدای ورودمان دانشگاه آزادی که تحویل گرفتهایم، صددرصد بودجهاش وابسته به شهریه است. ما از سال گذشته کارهایی انجام دادیم که سهم بودجه از شهریههای دانشجویان کاهش پیدا کند. این نیاز به فعالیتهای اقتصادی دارد و کارهایی را آغاز کردیم که با روح حاکم بر دانشگاه سنخیت داشته باشد. ما طی یکبرنامه چهارساله سعی داریم دانشگاه را به جایی برسانیم که وابستگی آن به شهریه به ۶۰درصد برسد. هماکنون دانشگاههای برتر دنیا تا ۲۵درصد به شهریهها وابستگی دارند و ما الان روی حدود ۹۲درصد هستیم و طی یکسالی که ما آمدیم هفتدرصد وابستگیهایمان را به شهریه کاهش دادیم. این برنامه ما برای کاهش ۴۰درصدی وابستگی بودجه به شهریههای دریافتی دانشجویان مستلزم اجرای برنامههای تدوینشده ماست. مهمترین برنامههای ما در این حوزه فعالیتهای اقتصادی دانشبنیان از طریق راهاندازی و فعالکردن پارکهای علموفناوری و مراکز رشد و فعالیتهای اقتصادی دانشگاه است که از طریق تبدیل به احسنکردن فضاهای دانشگاه است. برای مثال ما ساختمانهایی را داریم که اینها فرسوده شدهاند اما محل وقوعشان از نظر تغییر کاربری از آموزشی به تجاری خیلی مناسب است و میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم.
تجمیع واحدها در تهران نیز با این هدف صورت میگیرد؟
تهران مرکز ما ۵۵هزار دانشجو دارد و آنقدر پراکنده است که دیده نمیشود و سعی در تجمیع آن داریم ما از شهریه این واحدها را تجمیع نمیکنیم بلکه از محل تبدیل به احسن کردن اموال این اقدامات را انجام میدهیم. البته دانشگاه یکسری اموال مازاد دارد که میتواند آنها را بفروشد. اینها جزو برنامههایی است که میتواند بودجه دانشگاه را از وابستگی صددرصدی به شهریههای دانشجویان به ۶۰درصد کاهش دهد.
درآمد دانشگاه آزاد در حال حاضر چقدر است؟
درآمد دانشگاه آزاد در بودجه سال۱۳۹۳، چهارهزارو۴۰۰میلیاردتومان برآورد شده است.
این درآمد نسبت به سال قبل چقدر افزایش پیدا کرده است؟
حدود ۳۰درصد، اما به همان اندازه هزینههای ما افزایش پیدا کرده است.
شما گزینه وزارت علوم هستید؟
حالا میرزاده در گفتوگو با «شرق» از مهمترین اقدامات خود طی یکسال گذشته و مهمترین برنامههایش برای سالهای آینده سخن گفته. در این مصاحبه به شکل صریح برخی ابهامات پیرامون دانشگاه آزاد و مدیریت آن طی یکسال اخیر با او در میان گذاشته شد.
رزومه علمی و اجرایی شما، رزومه قابلتوجهی است، اما تجربه نشان داده مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به گستردگی آن شرایط خاص خود را میطلبد و علاوهبر ویژگیهای اجرایی نیاز به توانمندیهای علمی نیز دارد، در حال حاضر پس از یکسال ریاست بر این مجموعه چقدر ذهنیت شما نسبت به این دانشگاه تغییر کرده است؟
وقتی وارد دانشگاه شدم اطلاعات دانشگاه را از طریق هیات موسس در اختیار و تسلط کافیای روی فعالیتهای دانشگاه آزاداسلامی داشتم. من وضعیت دانشگاه را از سال۱۳۸۶ بهطور مستمر پایش میکردم و حتی برنامه پنجساله دانشگاه آزاداسلامی را بنده خودم نوشتم. بنابراین اطلاعاتم نسبت به دانشگاه جامع بود. اما وقتی بالاخره وارد فاز اجرایی میشویم، جزییات بیشتری دستمان میآید.
مهمترین چالشهایی که در دانشگاه با آنها برخورد داشتید چه بود؟
مهمترین چالش دانشگاه آزاد یکی بحثهای مالی است که مشکلات زیادی در این رابطه احساس میشود. روزی که من وارد دانشگاه شدم تعداد واحدهای زیانده بسیار زیاد بودند البته حالا کاهش پیدا کردهاند و دیگر اینکه مساله کیفیت و توسعه کیفی در دانشگاه آزاد یکی از مهمترین چالشها بود و حالا توسعه کیفی دانشگاه آزاد اسلامی به یکی از مهمترین برنامههای ما تبدیل شده است. در دانشگاه آزاد من چهارکار اصلی را بهعنوان محور برنامه شروع کردم، یکی توسعه کیفی دانشگاه در تمامی زمینهها که تنها مربوط به مسایل آموزشی نیست. پس از آن توسعه تحصیلاتتکمیلی دیگر برنامه مهم ما در دانشگاه آزاد اسلامی است چراکه توسعه تحصیلاتتکمیلی در ذات خودش کیفیت دارد و به عبارت دیگر وقتی تحصیلاتتکمیلی را توسعه میدهیم و این توسعه منجر به تولید علم میشود میتوان گفت حرکتی به سمت کیفیتسازی است. پایه سوم کار ما اجرای طرحهای اقتصادی دانشبنیان است و چهارمین پایه فعالیت ما در دانشگاه آزاد اسلامی اجرای طرحهای فرهنگی ماندگار در دانشگاه آزاد اسلامی است. این موارد محورهای اصلی فعالیت ماست که در هر محوری جزییاتی وجود دارد که در حال حاضر مبنای فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفته است.
سازوکار اجرایی شما برای اجرای این طرحها چیست؟
من برای اجرای این طرحها به این نتیجه رسیدهام که از خردجمعی و از مشورت با صاحبنظران که در امور علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تجربه دارند استفاده کنم و امروز که با شما صحبت میکنم در تمامی اموری که مربوط به دانشگاه آزاد میشود نزدیک به ۱۴شورای راهبردی و ۳۱هیات امنای استانی داریم. نکته مهم دیگر این است که در شوراهایی که در مرکز تشکیل شده است، به همان صورت در استانها هم شوراهایی با همین تشکیلات و ماموریتها تشکیل شده است. برای مثال هماکنون در تمامی استانها اقتصاد دانشبنیان تشکیل شده است و بیش از هزارو200نفر صاحبنظر علمی و اقتصادی با ما همکاری میکنند و همین حالت را در مسایل آموزشی، پژوهشی و فرهنگی نیز داریم. این شوراها در حقیقت نقش کمیسیونهای تخصصی شوراهای دانشگاه را دارند و شورای دانشگاه یکی از ارکان اصلی دانشگاه است که برنامههای دانشگاه را تصویب میکنند و بعد از تصویب این موارد ارجاع میشود به شوراهای بالادستی و پس از آن در دانشگاهها اجرایی میشود.
اگر بخواهیم مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی را به دو دوره تقسیم کنیم، میتوان گفت دوره دکتر جاسبی دورهای بود که زیرساختهای زیادی برای دانشگاه آزاد اسلامی ایجاد شد و این دانشگاه شاهد رشد کمی کمنظیری بود، حالا شما تاکید زیادی بر توسعه کیفی دارید، این تاکیدات زیاد از چه عاملی نشات میگیرد؟
آقایدکترجاسبی هر کاری لازم بود برای توسعه کمیوکیفی دانشگاه آزاد اسلامی انجام دادند ولی ما الان بهدنبال توسعه کمی نیستیم. رسالت اصلی ما در حال حاضر این است که روشها و منشها را برای توسعه کیفی مشخص کنیم و دیگر اصلا بهدنبال توسعه کمی نیستیم. همچنین یکی از دلایل تاکید ما بر توسعه تحصیلاتتکمیلی، بحث توسعه کیفی است چراکه توسعه تحصیلاتتکمیلی در ذات خود دارای کیفیت است و در حال حاضر یکی از ضروریات کشور به حساب میآید. البته آن موقع که دانشگاه توسعه کمی پیدا کرد هم بسیار شایان تقدیر است، چراکه آن موقع تقاضای اجتماعی و افزایش جمعیت جوانان میطلبید که دانشگاه آزاد اسلامی در این راه قدم بردارد و در کنار این مساله رقبای دانشگاه آزاد نیز افزایش پیدا کرده بودند.
در دوران مدیریت آقایدکترجاسبی بحثهایی بهصورت غیرمستقیم از جانب او مطرح میشد که جاسبی بهدنبال ایجاد«دانشگاه آکسفورد اسلامی» است. برخی هم میگویند اگر دوران جاسبی در دانشگاه آزاد ادامه پیدا میکرد او نمیتوانست به این هدف بلندپروازانه برسد، شما حالا در دوران جدید این دانشگاه از این قبیل اهداف بلندپروازانه در دانشگاه آزاد اسلامی دارید؟
فکر میکنم اگر کسی برنامه هدفمند داشته باشد و اهداف کلان کمیوکیفی مشخص شده باشد و تواناییهای دانشگاه با امکانات دانشگاه سنجیده شود، میتواند به اهداف خود برسد. من نه از مشکلات تخمین حداقلی دارم و نه از توان خودم و همکارانم تخمین حداکثری. بدترین مدیر کسی است که از مشکلات تخمین حداقلی داشته باشد و از توان خود و همکارانش تخمین حداکثری، و این آفتی بود که در دودولت قبل روی داد و اوضاع آشفته اقتصادی امروز حاصل و نتیجه همین رویکرد و منش در هشتسال گذشته بود. مسوولان وقت تصورشان این بود که مشکلات کوچک است و توان آنان بسیار زیاد و نتیجه آن شد که کشوری که بیش از ۸۰۰میلیاردتومان ذخیره ارزی داشت، الان همه شاخصهای اقتصادیاش افت کرده است. ما دوست نداریم که حرفهای نشدنی بزنیم برای هر کاری تواناییها و امکانات معینی است و در آن ظرف باید برنامهریزی کرد و حرکت ما بهسمت جلوست. بنا داریم در این چهارسال به اندازه هشتسال کار کنیم و فکر میکنم، میشود ظرف چهارسال دانشگاه آزاد را جزو برندهای معتبر و برتر ملی و منطقهای بالا برد و این خیلی بلندپروازانه نیست.
یکی از مهمترین چهرههایی که از دانشگاه آزاد اسلامی طی سالهای اخیر دیده میشود، سازمانی با نظم اداری پایین است. شما بینظمی اداری در دانشگاه آزاداسلامی را قبول دارید و آن را چالشی بر سر راه خود میدانید؟
دانشگاه آزاداسلامی جمع اضداد است؛ یعنی دانشگاه آزاد هم در آن دستاوردهای بسیار غرورآفرین سطحبالاست و در عین حال شاهد نارساییهای غیرقابلقبول هستیم.
خب علت چیست؟
یکی از علتها این است که این دانشگاه بیش از حد بزرگ است. واقعیت این است که این مدل دانشگاه در دنیا بینظیر است؛ این بهعنوان تعریف نیست، این مدل در دنیا وجود ندارد. کنترل یک مجموعه بزرگ با این همه زیرمجموعه کار بسیار سختی است. بخش مهمی از این سختی این است که مدیر دانشگاه باید در تمامی زمینههای علمی، آموزشی، پژوهشی و اداری و مالی، افراد و مدیران همراه و همگام و همفکر داشته باشد و این کار بسیار سختی است. این دانشگاه 30سال با یک روش خاصی کار خود را پیش برده و موفقیتهایی نیز داشته است، حالا اگر بخواهد رویکرد تحولخواهانه را پیش بگیرد، ممکن است روشها و منشهای جدیدی را بطلبد و آن مدیران قبلی با این روشها و منشها تفاهمی نداشته باشند. این مهمترین چالش ماست.
بهنظر من آییننامهها تا حد زیادی برای ایجاد نظم کافی است اما مشکل ما مدیریتی است. بینظمی وقتی حاصل میشود که مدیری جزییات بخشنامه را متوجه نشود یا با آن سلیقهای رفتار کند و من همیشه میگویم کارکردن با مدیرانی که همگام، همفکر و همراه شما نیستند، مانند شناکردن در «قیر» است. به عبارت دیگر دانشگاه آزاد اسلامی به اندازه کافی برنامه و بخشنامه برای اجرای اهدافش دارد، اما مشکل مفاهمه مدیریتی است. بینظمی و بوروکراسی بیش از حد یکی از امراض در دانشگاه آزاد اسلامی و بهطور اعم در آموزشعالی ایران است و ما در حال تمرکززدایی هستیم و از روزی که آمدیم این کار را شروع کردهایم.
این تمرکزگرایی چگونه صورت میگیرد؟
واگذاری اختیارات از مرکز به استانها و اصلاح آییننامهها برای واگذاری ماموریتها به استان را به این خاطر انجام دادیم که فعالیتها بیشتر در استانها صورت گیرد و این یکی از برنامههای اصلی ماست که خوشبختانه در هراستانی هیاتامناها شکل گرفته و این یک تحول مدیریتی در دانشگاه آزاد اسلامی است که خداراشکر شکل گرفته است.
طی ماههای اخیر اقلیتی سیاسی در مجلس و سایر بخشها انتقادات زیادی به افزایش سطح تحصیلاتتکمیلی به دانشگاه آزاد وارد کردند، اما همزمان شما اصرار بر افزایش سطح تحصیلاتتکمیلی دارید و عقبنشینی نکردهاید؟ دلیل این اصرار و کوتاهنیامدن چیست؟
ایران تنها کشوری است که اقلیت آن تمامیتخواه هستند. حالا منتقدان تحصیلاتتکمیلی جوابگوی تقاضای اجتماعی نیستند. طبق قانوناساسی کسی نمیتواند کشور را از ادامه تحصیل منع کند. چون قانوناساسی براساس سیر کمال انسانها نوشته شده و اصولا انسانها میل به تکامل دارند. اما در حال حاضر برخیها میگویند حالا چرا اینقدر کارشناسیارشد و دکترا تربیت شود، مگر ما دنبال این مساله هستیم؟ نه مردم این تقاضا را دارند و دانشگاه وظیفه دارد ظرفیت ایجاد کند. الان در کاردانی به کارشناسی دانشگاه ظرفیت دارد اما تقاضا وجود ندارد در حالی که در زمان دکترجاسبی هریکمیلیون ظرفیت کارشناسی پر میشد چونکه ظرفیت وجود داشت اما الان این تقاضا با توجه به کاهش جمعیت جوانان در سن کارشناسی وجود ندارد و ما در کارشناسی ۵۰۰هزارظرفیت خالی داریم و رقبای ما هم زیاد شدهاند. بالاخره منتقدان دانشگاه آزاد برای تقاضای مردم چه راهحلی دارند؟ چون دانشگاههای آزاد و دولتی هشتدرصد متقاضیان دکترا و ۲۸درصد متقاضیان کارشناسیارشد را سالانه میتوانند پاسخگو باشند و باقی تقاضاها چه میشود؟ باید به خارج از کشور برود؟ اگر به خارج از کشور برود تبعات فرهنگی و اقتصادی ناشی از خروج جوانان به خارج از کشور را منتقدان میپذیرند؟ اتفاقا آن جناح فکری و سیاسی مخالف افزایش تحصیلاتتکمیلی در دانشگاه آزاد، کسانی هستند که معتقد به تعامل علمی و فرهنگی ایران با خارج از کشور هم نیستند. وقتی این دانشجو از کشور خارج میشود و چون اقتصاد ایران طی هشتسال اخیر بسیار آسیب دید و ریال افت کرد، دیگر دانشجویان ایرانی به کشورهای توسعهیافته نمیتوانند بروند و معمولا به کشورهای درجهدو و سه میروند که کیفیت این دانشگاهها از دانشگاههای داخل بهمراتب بدتر است. واقعیت دردناک دیگر این است که به ازای هردانشجویی که از کشور خارج میشود، سالانه بین ۲۰تا۴۰هزاردلار ارز از کشور خارج میشود و اگر به کشور برنگردد نیز بهمراتب بدتر است چراکه شما یکفرد را از هفتسالگی تا ۲۵سالگی در کشور تربیت و از هزینههای ملی برای او خرج کردهاید و بهدلیل سیاستهای غلط، او را تحویل کشورهای خارجی دادهاید. آمریکاییها برنامه جذب پنجسالهای داشتند که تا سال۲۰۱۵ به پایان میرسد که براساس آن، صدهزاردانشجوی phd از کشورهای جهانسوم جذب میکنند. چرا؟ به دلیل اینکه اگر آنها بخواهند یک دانشجوی phd را از مدرسه تا بالاترین سطح آموزشعالی تربیت کنند، باید پنجمیلیوندلار هزینه کنند اما وقتی یک دانشجوی phd را از کشوری دیگری بگیرند که تربیتشده باشد و آماده تحویل بگیرند، پنجمیلیوندلار در اقتصاد آمریکا ذخیره شده است. بنابراین اگر کسی کارشناسیارشد در ایران بگیرد و پس از آن به آمریکا برود، آن هزینهای که از کودکستان تا کارشناسیارشدش از اقتصاد ملی ما هزینه شده است، دیگر در ایران ذخیره نمیشود و آمریکا آن را ذخیره میکند.
و چرا این اتفاق در ایران رخ نمیدهد؟
در ایران هماکنون سیاستگذاران با پولهای مردم ایران از اقتصاد ملی افراد را از کودکستان تا کارشناسیارشد تربیت میکنند اما به دلیل نبود زیرساختهای مناسب تحصیلاتتکمیلی دانشگاههای اطراف ایران آباد میشود. مانند اتفاقی که در دوبی افتاد، آدمهای تنگنظر نگذاشتند بنادری مانند بندرعباس و... آباد شود و پولهای ایرانیها رفت و دوبی آباد شد.
شما در دانشگاه آزاد زیرساختهای کافی برای توسعه تحصیلاتتکمیلی را دارید؟
ما امسال ۱۲هزاردانشجوی دکترا گرفتهایم که نسبت به سال گذشته 1/7برابر شده و همین ۱۲هزارنفر اگر به خارج از کشور مهاجرت میکردند، دومیلیارددلار ارز از کشور خارج میشد. ممکن است کسی ایراد بگیرد اینهمه فارغالتحصیل کارشناسیارشد و دکترا را میخواهیم چهکار کنیم؟ بله اولا دانشگاههای مسوول اشتغال دانشجویان نیستند، دانشگاه موظف به ظرفیتسازی است اما این فارغالتحصیل اگر شد دکترا، میتواند مانند کشورهای چین و ژاپن خدمات علمی و مهندسی را صادر کنند و اتفاقا یکی از بهترین زمینههای صدور تجربههای علمی به کشورهای دنیاست و میتواند برای کشور ما تا حد زیادی نیز ارزآوری داشته باشد. الان بسیاری از کشورهای پرجمعیت استراتژیشان این است که شروع به تربیت نیروهای متخصص میکنند و توان آنان را به کشورهای دیگر صادر میکنند. حالا بحث دیگر این است که ما برای تحصیلاتتکمیلی چه ضرورتهایی داریم. در بحث تحصیلاتتکمیلی دوعامل خیلی مهم است. نخست اینکه داشتن استاد و داشتن فضای آموزشی کافی است. ما با توجه به برنامه چهارسالهای که تدوین کردیم و یکسال از اجرای آن گذشته است، قصد داریم سالی پنجهزارعضو هیات علمی به دانشگاه آزاد اسلامی معرفی کنیم. الان ما ۱۲هزارعضو هیات علمی داریم که امسال پنجهزارنفر به آنان اضافه میشود و به رقمی حدود ۱۷هزارنفر میرسد و هفتهزارنفر مربی داریم که در حال تحصیل در دوره دکترا هستند و طی سهسال اخیر به این ۱۷هزارنفر اضافه میشوند و در مجموع میتوان گفت تا پایان برنامه چهارساله ما، بیش از ۴۰هزارنفر استادیار به بالا جذب دانشگاه آزاد میشود.
شاخص استاد به دانشجوی شما هماکنون چگونه است؟
شاخص ما هماکنون ۴۳دانشجو به یک استاد است که به ۳۵دانشجو یک استاد میرسد. اگر ما بخواهیم بحث کیفی کنیم، از نظر اعضای هیاتعلمی در وضعیت خوبی هستیم و روبهارتقاست. همچنین از نظر فضای آموزشی نیز ما هماکنون در مقاطع کارشناسی فضاهای آموزشی خالی زیادی داشته و سعی در تجهیز آنان داریم. بنابراین برای توسعه تحصیلاتتکمیلی در دانشگاه آزاد اسلامی ما طبق یک برنامه چهارساله تا پایان سال۱۳۹۶ به نرم معادل با دانشگاههای دولتی میرسیم.
در مورد تحصیلاتتکمیلی باید گفت یک ضرورت ملی برای کشور است و در برنامهپنجم هم نوشته شده تا پایان برنامه ۲۰درصد دانشجویان باید تحصیلاتتکمیلی باشند که الان زیر ۲۰درصد و کمتر از ۱۵درصد است. اما خوشحالم که اعلام کنم هماکنون دانشگاه آزاد اسلامی پرچمدار تحصیلاتتکمیلی است و ما و همه دولتیها و غیرانتفاعیها سهم برابری داریم.
در حالحاضر تمامی بودجه دانشگاه آزاداسلامی به شهریه دانشجویان این دانشگاه وابسته است و این وابستگی را صراحتا میتوان دور از شأن یک محیط آکادمیک دانست. شما برنامهای برای کاهش وابستگی به شهریهها دارید اما هنوز سازوکار اجرایی آن مشخص نشده است. سازوکار اجرایی شما در این رابطه چیست؟
ما از ابتدای ورودمان دانشگاه آزادی که تحویل گرفتهایم، صددرصد بودجهاش وابسته به شهریه است. ما از سال گذشته کارهایی انجام دادیم که سهم بودجه از شهریههای دانشجویان کاهش پیدا کند. این نیاز به فعالیتهای اقتصادی دارد و کارهایی را آغاز کردیم که با روح حاکم بر دانشگاه سنخیت داشته باشد. ما طی یکبرنامه چهارساله سعی داریم دانشگاه را به جایی برسانیم که وابستگی آن به شهریه به ۶۰درصد برسد. هماکنون دانشگاههای برتر دنیا تا ۲۵درصد به شهریهها وابستگی دارند و ما الان روی حدود ۹۲درصد هستیم و طی یکسالی که ما آمدیم هفتدرصد وابستگیهایمان را به شهریه کاهش دادیم. این برنامه ما برای کاهش ۴۰درصدی وابستگی بودجه به شهریههای دریافتی دانشجویان مستلزم اجرای برنامههای تدوینشده ماست. مهمترین برنامههای ما در این حوزه فعالیتهای اقتصادی دانشبنیان از طریق راهاندازی و فعالکردن پارکهای علموفناوری و مراکز رشد و فعالیتهای اقتصادی دانشگاه است که از طریق تبدیل به احسنکردن فضاهای دانشگاه است. برای مثال ما ساختمانهایی را داریم که اینها فرسوده شدهاند اما محل وقوعشان از نظر تغییر کاربری از آموزشی به تجاری خیلی مناسب است و میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم.
تجمیع واحدها در تهران نیز با این هدف صورت میگیرد؟
تهران مرکز ما ۵۵هزار دانشجو دارد و آنقدر پراکنده است که دیده نمیشود و سعی در تجمیع آن داریم ما از شهریه این واحدها را تجمیع نمیکنیم بلکه از محل تبدیل به احسن کردن اموال این اقدامات را انجام میدهیم. البته دانشگاه یکسری اموال مازاد دارد که میتواند آنها را بفروشد. اینها جزو برنامههایی است که میتواند بودجه دانشگاه را از وابستگی صددرصدی به شهریههای دانشجویان به ۶۰درصد کاهش دهد.
درآمد دانشگاه آزاد در حال حاضر چقدر است؟
درآمد دانشگاه آزاد در بودجه سال۱۳۹۳، چهارهزارو۴۰۰میلیاردتومان برآورد شده است.
این درآمد نسبت به سال قبل چقدر افزایش پیدا کرده است؟
حدود ۳۰درصد، اما به همان اندازه هزینههای ما افزایش پیدا کرده است.
شما گزینه وزارت علوم هستید؟
نه، من گزینه وزارت علوم نیستم.
حتی به شما پیشنهاد نشده است؟
خیر، اما اگر هم پیشنهاد شود من دانشگاه آزاد اسلامی را به وزارت علوم ترجیح میدهم.
ارسال نظر