عامل شکست دموکراسی، احزاب دولت ساخت و محفل های قدرت هستند
پارسینه: احزاب ما مستقل نیستند و ناشی از قدرت و نفوذ یک فرد یا یک محفل هستند
به گزارش پارسینه ؛ دکتر محسن رهامی چهره آشنای اصلاح طلبان در انتخاباتهای اخیر است. هر لحظه که به تاریخ انتخابات مجلس نزدیک میشویم دوباره نقش محسن رهامی در رسانهها پررنگ میشود. همه منتظرند تا محسن رهامی چیزی راجع به انتخابات بگوید و رسانهها آن را استراتژی اصلاح طلبان در انتخابات بدانند و هر کدام با توجه به شرایط خود به تصویر بکشند. اما رهامی به عنوان یک فعال سیاسی دغدغه دیگری هم دارد «تحزب» دغدغه هر فعال سیاسی است چرا که در ایران شکل نگرفته است واقعیت این است که محفلهای دولت ساخت و کوتاه مدت یا زیر زمینی سرنوشت سیاست را رقم میزنند از کجا معلوم دوباره اتفاق شورای شهر دو سال گذشته بر سر انتخاب شهردار تکرار نشود، معیار انتخاب افراد بر حضور در لیست انتخاباتی چیست؟ تا چه میزان افرادی که در لیست قرار میگیرند، متخصص با تجربه، وفادار و کار آزمودهاند. رهامی در خصوص وضعیت احزاب فعلی ایران میگوید «در شرایطی که احزابی هستند که به برکت رئیس جمهور شدن یک فرد، به وجود میآیند، قدرت میگیرند و اگر در انتخابات پیروز نشوند به طبع آن ضعیف میشوند. برخی از احزابی که در کشور ما بعد از انقلاب قدرت گرفتند، بیشتر ناشی از نفوذ و قدرت یک شخص یا یک محفل بوده است و اینها احزابی هستند که با بالا آمدن یک نفریا چند نفر قدرت میگیرند و با خروج آن فرد، از قدرت سیاسی افول پیدا میکنند. چنین وضعیتی درنظام حزبی ما، خیلی تاثیرگذار است؛ واضحتر بگویم تحزب در ایران تحت تاثیر باندهای قدرت و احزاب دولت ساخت است»
نظامی که اکنون بر کشور ما حکومت میکند، یک نظام جمهوری است. اما سوال اینجاست چرا در ایران با وجود تاکید قانون اساسی بر دموکراسی رکن حافظ دموکراسی است شکل نگرفته است؟
تحزب در ایران فراز و نشیب بسیار زیادی داشته است. واقعیت مهم این است که دولتها احزاب رقیب سیاسی خود تصور میکنند بنابراین در طول تاریخ سیاسی ایران مانع از رشد تحزب شدهاند. از سوی دیگر در قوانین ما جایگاه مناسبی برای این رکن دموکراسی در نظر گرفته نشده است. به طور مثال ساختار انتخابات در ایران هیچگاه حزبی نبوده است. به همین دلیل در تمام طول تاریخ احزاب باند و محفل قدرت بودهاند. در هر نظام دموکراتیکی حزب یکی از مهمترین بخشهایی است که میتواند با دارا بودن تشکیلات قوی، بر حکومت تاثیر بگذارد. به عقیده بسیاری از کارشناسان سیاسی، نظام پارلمانی با ساختار حزبی موفقتر عمل میکند و این در صورتی است که احزاب مشخص با داشتن برنامه ریزی و نظم بتوانند به مجلس راه پیدا کنند. پس از آن نیز، وقتی حزب به وسیله اعضایش در مجلس موفق شود، رهبر حزب همزمان به عنوان رهبر اعضای گروه در مجلس به اجرای اهداف حزب بپردازد؛ در واقع، نمایندگان در مشارکتی همه جانبه اهداف و آرمانهای حزب خود را در موضوعات پیگیری کنند، موضوعی که در حال حاضر در ایران بسیار کم رنگ است. در حال حاضر، نه احزاب به صورت قدرتمند در انتخابات حاضر میشوند و نه نمایندگانی که از لیستهای مختلف به مجلس راه پیدا میکنند به دنبال اجرای اهداف حزب موردنظر خود هستند.
چرا احزاب در نظام پارلمانی که پذیرفتهایم جایگاهی ندارند؟ به نظر شما نبود احزاب باعث تقویت محفلها و باند بازیها نمیشود؟
چرا به همین دلیل در حال حاضر، قدرت محفلها و باندهای سیاسی از قدرت احزاب بیشتر میشود. ذیرش جایگاه احزاب در نظامهای مختلف به میزان توسعه یافتگی جامعه و مدیران ارشد آن مربوط میشود. همین موضوع محلی برای خرد جمعی و تضارب آرا، احزاب، تشکلها و انجمن هاست. در جوامعی مانند آمریکا و جوامع اروپایی که از توسعه یافتگی و سوابق سیاسی بیشتری برخوردارند و مدیرانشان براساس پیشرفت و توسعه جامعه، قدرت تحمل و پذیرش برای آراء عمومی و تضارب آراء انتخاب میشوند، احزاب توسعه یافتهاند. بنابراین، این احزاب هستند که مدیران ارشد جامعه و رهبران جامعه را تعیین میکنند اما در جوامع توسعه نیافته و جهان سومی که مدیران ارشد جامعه در اثر روشهای غیرساختاری به قدرت میرسند یا در آنها نظامهای پادشاهی وجود دارد که از طریق سلسه مراتب پادشاهی و جایگزینی حکومت به صورت موروثی منتقل میشود، چندان برای احزاب و گروههای سیاسی و خرد جمعی جایگاهی قائل نیستند. در نظام جمهوری اسلامی که نظامی مبتنی بر جمهوریت و آراء مردم است، هنوز آن طور که باید و شاید برخی به دخالت احزاب و گروهها تن ندادهاند و احزاب سیاسی ما نوعاً سابقه فعالیت کوتاه مدت دارند. از سوی دیگر، در دوره رژیم گذشته میدان چندانی به احزاب داده نشد و احزاب بیشتر جنبه تشریفاتی و صوری داشتند. بعد از انقلاب هم به دلیل مشکلات پیش آمده و اینکه بعضیها احزاب را نوعی نهادهای غربی میپنداشتند و این در حالی بود که اصل نظام جمهوریت را مردم و مسؤلان پذیرفتند ولی آنچنان که لازم بود، به لوازم جمهوریت از جمله احزاب و دخالت احزاب در اداره حکومت توجه نشد. سیستمی حزبی قوی، نقیصهای است که وجود دارد. اصولا اداره یک نظام براساس جمهوریت بدون التزام به لوازم آنکه وجود احزاب قدرتمند و باسابقه طولانی و برآمده از آراء تودههای مردم است، چندان ممکن نیست؛ بنابراین باید تلاش کنیم این نقیصه به تدریج تکمیل شود.
شرایط تشکیل احزاب در ایران به گونهای بوده است که احزابی پدید آمدهاند که معمولا رابطه نزدیکی با دولتهای وقت داشتهاند. چرا بعد از رفتن دولتها دوره چنین احزابی به پایان میرسد؟
احزاب دولت ساخت، مهمترین ویژگی تحزب در ایران هستند. در واقع احزاب دولت ساخت نه تنها به دلیل ناتوانی در جذب بدنه اجتماعی، مردم را از تحزب گریزان کردند بلکه روند حرکت دموکراسی را در ایران با چالشهای تاریخی روبرو کردند. از حزب دموکرات، قوام تا احزابی چون رستاخیز تا پیش از انقلاب و احزاب متعددی پس از انقلاب فعالیت کردند که به نظر من هیچ کدام موفق نبودند چرا که بدنه و استراتژی آنها بستگی زیادی به دولتهای بر سر کار داشت. در دولت آیت ا.. هاشمی، دولت اصلاحات و دولت احمدینژاد احزاب دولت ساخت با کمترین تکیه بر خواستههای طبقه اجتماعی هر کدام به یک شکل مفهوم تحزب را وارونه کردند.
از موضوعات مهم، عدم تعهد نمایندگان احزاب به حزب مورد نظر خود بعد از انتخابات است. خیلی از نمایندگانی که به مجلس راه پیدا میکنند، قبل از انتخابات مجلس با یک شناسنامه وارد میشوند اما بعد از ورود به مجلس این نظر تغییر میکند و براساس فرآیند حزبی عمل نمیکنند. دلیل این را چه میدانید؟
از آنجایی که این احزاب نیستند که نمایندگان را انتخاب کنند و به مجلس بفرستند، به همین دلیل اشخاص تعهد چندانی به حزب خودشان ندارند. بنابراین احزاب باید فعالیت کنند، قدرت بگیرند و بعد به عنوان کاندیدای یک حزب از طرف شورای حزب معرفی شوند. هزینهها را هم حزب تامین کند و تعهدات به مردم را حزب بدهد؛ اما متأسفانه ما چنین چیزی را نداریم. چون اشخاصی هستند که خود را منتصب به برخی از احزاب میکنند ولی هزینه انتخابات را خودشان میپردازند و در تلاشهایی که برای این سمت میکنند، حزب نقش کمتری دارد؛ به همین دلیل ادای دین و تعهدی به حزب ندارند. شاید یکی از موفقترین تجربههای کار حزبی در ایران، انتخابات دور چهارم شوراهای اسلامی شهر تهران بود. چون اصلاح طلبها در تهران یک تشکیلاتی راه انداختند و افرادی که التزام حزبی داشتند را از درون احزاب خودشان شناسایی کردند و براساس پیمان و منشور اخلاقی در برابر قرآن مجید و خداوند سوگند یاد کردند که پایبند به اهداف و تشکیلات مربوط به خودشان یعنی شورای هماهنگی اصلاحات باشند و تا به حال هم به غیر از یک مورد، تقریبا میتوان گفت بقیه افراد پایبند بودند.
آینده تحزب در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ امیدی به تشکیل احزاب با بدنه اجتماعی در شرایط فعلی است؟
در شرایطی که احزابی هستند که به برکت رئیس جمهور شدن یک فرد، به وجود میآیند، قدرت میگیرند و اگر در انتخابات پیروز نشوند به طبع آن ضعیف میشوند. برخی از احزابی که در کشور ما بعد از انقلاب قدرت گرفتند، بیشتر ناشی از نفوذ و قدرت یک شخص یا یک محفل بوده است و اینها احزابی هستند که با بالا آمدن یک نفریا چند نفر قدرت میگیرند و با خروج آن فرد یا گروه دوستان اش، از قدرت سیاسی افول پیدا میکنند. چنین وضعیتی درنظام حزبی ما، خیلی تاثیرگذار است؛ واضحتر بگویم تحزب در ایران تحت تاثیر باندهای قدرت و احزاب دولت ساخت است. به معنای بهتر احزاب دولت ساخت و محفلهای قدرت تحزب را در ایران به شکست میکشانند. بنابراین باید از درون جامعه روی تربیت سیاسی مردم کار کرد تا بتوانیم برای آینده نیروی سیاسی و اجرایی تربیت کنیم تا سمت و سوی حرکت ما به درستی و براساس اهدافمان صورت گیرد.
ندای ایرانیان
سلام ای گفتی گل گفتی