گوناگون

خبرسازترین چهره های ۹۳!

خبرسازترین چهره های 93!

پارسینه: سال 93 همچون هزاران سال قبلش با همه خوبی‌ها و زشتی‌هایش رو به پایان است؛ سالی که خیلی‌ها در آن گریستند و در مقابل خیلی‌ها خندیدند، یک سال بر عمر همه ما افزوده شد و مثل همه سال‌های قبل عده‌ای آمدند و عده‌ای رفتند.

سال 93 همچون هزاران سال قبلش با همه خوبی‌ها و زشتی‌هایش رو به پایان است؛ سالی که خیلی‌ها در آن گریستند و در مقابل خیلی‌ها خندیدند، یک سال بر عمر همه ما افزوده شد و مثل همه سال‌های قبل عده‌ای آمدند و عده‌ای رفتند.


در سالی که اکنون در روزهای آخرش به‌سر می‌بریم، برخی از چهره‌ها و شخصیت‌های عمدتاً مشهور در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری، ورزشی و اقتصادی بواسطه چرخ روزگار و عملکردشان، در رسانه‌ها مورد توجه بیشتری قرار گرفتند.


در گزارش پیش رو فعلاً به معرفی پنج تن از شخصیت‌هایی از این جنس پرداخته‌ایم و در ادامه، از شما مخاطبان «ایسنا+» می‌پرسیم که به نظر شما چهره‌های مطرح سال در عرصه‌های مختلف چه کسانی بودند؟ این گزارش براساس نظرات شما تکمیل می‌شود.


محمدجواد ظریف


یکی از چهره‌هایی که امسال توجه افکار عمومی را بارها به خود جلب کرد، دیپلمات کهنه‌کار و خندان کشورمان، محمدجواد ظریف است که از زمان حضورش در کسوت رئیس دستگاه دیپلماسی در پایان هر سال از شانس بالایی برای انتخاب شدن به عنوان چهره سال برخوردار بوده است.

او از اولین روزهای سال جاری در عرصه دیپلماسی با چالش‌های زیادی مواجه بود. یکی از آن‌ها، ادامه تلاش و رایزنی‌ها برای آزادی پنج سرباز ایرانی بود که در سحرگاه روز هفدهم بهمن سال 92 در منطقه جکیگور استان سیستان و بلوچستان در نزدیکی مرزهای ایران با پاکستان توسط گروه تروریستی موسوم به جیش‌العدل ربوده شده بودند.


ظریف در سال جاری همچون سال گذشته بارها از سوی برخی از نمایندگان مجلس که برخی از آنها عملاً عنوان دلواپسان مذاکرات هسته‌ای را برای خود انتخاب کرده‌اند، برای پاسخگویی در ارتباط با برخی تحرکات دیپلماتیک کشور به مجلس و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس فراخوانده شد. در یکی از همین جلسات بود که خطاب به برخی از نمایندگان و در پاسخ به برخی انتقادات از مذاکرات هسته‌ای، گفت:‌ ما ملت «دلاوریم» نه دلواپس.



در سالی که در روزهای پایانی آن به‌سر می‌بریم، مانند سال 92، با توجه به شرایط کشور، اولویت اول دستگاه دیپلماسی به ریاست محمدجواد ظریف، پیگیری مذاکرات هسته‌ای با گروه 1+5 برای رسیدن به توافق جامع بود. یکی از مهمترین دورهای این مذاکرات، گفت‌وگوهای جامعی بود که در آستانه پایان ضرب‌الاجل یک‌ساله ایران و 1+5 در وین در قالب دهمین دور مذاکرات هسته‌ای برگزار شد. این مذاکرات سخت و فشرده از روز سه‌شنبه 27 آبان آغاز شد و تا دوشنبه سوم آذر ادامه پیدا کرد. در روزهای آخر این دور از گفت‌وگوها که با حضور وزرای خارجه کشورهای عضو گروه 1+5 همراه بود، حضور غیرمنتظره ظریف و عراقچی در بالکن اتاقشان در هتل «کوبورگ» برای خبرنگارانی که ساعت‌ها منتظر خبر یا نشانه‌ای از اتاق در بسته مذاکرات بودند، غنیمتی مهم بود تا بتوانند حتی در حد چند کلمه از ظریف حرف یا خبری درباره نتایج مذاکرات چندین ساعته بشنوند.


گرچه خود ظریف از نوع واکنش خبرنگاران و عکاسان غافلگیر شد و به اصرار عراقچی به حضور چند دقیقه‌ای خود در بالکن ادامه داد، اما عکس‌های این رویداد تا چند روز سوژه تحلیل رسانه‌ها شد. وزیر خارجه در پاسخ به خبرنگاری که با صدای بلند از وی پرسید «اوضاع خوب است؟» لبخند زد و گفت: ان‌شاءالله خوب می‌شود.


پس از پایان این دور از مذاکرات و توافق ایران و 1+5 بر تمدید مذاکرات تا 9 تیر 94، دو طرف اعلام کردند که دور جدید مذاکرات به‌زودی برای دستیابی به توافق جامع ادامه پیدا خواهد کرد.


در سال 93 وزرای خارجه ایران و آمریکا بارها در ارتباط با موضوع هسته‌ای با یکدیگر دیدارهای دو جانبه و گاه سه‌جانبه‌ای با حضور کاترین اشتون داشتند ولی ابتکار این دو وزیر خارجه در روز چهارشنبه 21 دی‌ماه در ژنو بار دیگر جان کری و ظریف را در صدر اخبار قرار داد. این دو وزیر خارجه در عصر روز چهارشنبه تصمیم گرفتند برای تغییر فضای تنش‌آلود مذاکرات، اتاق مذاکرات را ترک کنند و ادامه گفت‌وگوها را در حالی که در خیابان‌های اطراف هتل قدم می‌زنند، دنبال کنند. این پیاده‌روی دیپلماتیک با توجه به روابط بیش از سه دهه اخیر ایران و آمریکا، قابل توجه و بی‌سابقه بود.



پیاده‌روی ظریف و کری در ژنو


این اقدام و همچنین سفر ظریف به پاریس بعد از حمله به مجله «شارلی ابدو» موجب شد تا 21، سؤال از ظریف را تقدیم هیأت رئیسه مجلس کنند. وزیر امور خارجه کشورمان دوشنبه 30 دی‌ماه به مناسبت روز هوای پاک، با مترو به محل کار خود رفت. این اقدام، فرصتی به ظریف داد تا در جمع خبرنگاران توضیحاتی را در مورد این پیاده‌روی خود با کری ارائه کند.


او در این ارتباط گفت: به دلیل جلسه جدی و صریحی که داشتیم، شاید نیاز بود چند دقیقه‌ای بحث متوقف شود و به شکل دیگری ادامه یابد و این کارها در حوزه دیپلماسی خیلی طبیعی است.


وی با دفاع از این اقدام، ادامه داد: حرکتی آنجا شد بدون حاشیه‌سازی بود و صرفاً به این دلیل بود که مذاکرات از حالت تنش‌آلودی که پیدا کرده بود خارج شود و با استفاده از هوای پاک، مقداری فضای مذاکرات تغییر پیدا کند.


ظریف خطاب به منتقدانش بار دیگر تأکید کرد: از دوستان توقع دارم منافع ملی را فدای ملاحظات جناحی نکنند.


با شدت گرفتن انتقادات از ظریف و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای که مقام معظم رهبری از آنها به عنوان «فرزندان انقلاب» یاد کرده بودند، حسن روحانی رئیس‌جمهور کشورمان در هفتمین جشنواره بین‌المللی فارابی به دفاع تمام‌قد از رئیس دستگاه دیپلماسی کشور پرداخت و گفت: حالا ممکن است ایراد بگیرند و بگویند تند و کند راه رفته، کُتش کج بوده یا عینکش طوری بوده است. اینها حرف نشد. ما به دیپلمات‌های شجاعمان اعتماد می‌کنیم.


قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی در حال حاضر بی‌شک یکی از نمادهای قدرت ایران در منطقه محسوب می‌شود؛ چنانکه در برخی از رسانه‌های خاورمیانه از او به عنوان قهرمان مبارزه با داعش یاد شده است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله چهره‌هایی است که برخلاف سال‌های قبل، امسال بسیار رسانه‌ای شد و حتی برخی رسانه‌ها به ارائه تحلیل‌هایی در مورد چرایی رسانه‌ای شدن او پرداختند. برخی نیز این هشدار را دادند که ممکن است این رسانه‌ای شدن یکباره سردار ایرانی تبدیل به یک ضدتبلیغ شود.

سرلشکر سلیمانی هرقدر در داخل کشور آرام و بی‌سروصدا کار‌هایش را انجام می‌دهد، اما در بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی، در مورد او خیلی خبر‌ها بوده و هست. محور اصلی فعالیت این سردار که چندی پیش شبکه العرییه از او به عنوان «ژنرال نخبه و مرموز ایرانی» یاد کرده بود، در سال 93، عراق و تلاش برای آزادسازی مناطقی بود که تحت تصرف گروه تروریستی داعش قرار گرفته بود. پس از انتشار اخبار آزادسازی مناطقی از جمله «آمرلی»، «جرف الصخر»، «جلولا» از وجود گروه تروریستی داعش، بلافاصله تصاویر قاسم سلیمانی در کنار رزمندگان عراقی و فرماندهانی چون «هادی العامری» رئیس سازمان بدر عراق، قیس الخزعلی فرمانده عصائب اهل الحق، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی جانشین دبیرکل گروه عصائب اهل الحق و ... در این عملیات‌ها انتشار یافت در حالی که پیش از این، تصاویری از قاسم سلیمانی منتشر نمی‌شد و برخی در همان زمان تحلیل کردند که این پیامی برای غرب بود تا بداند ایران در عراق حضور دارد.


گستره انتشار تصاویر و تحلیل‌ها در مورد او در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های بین‌المللی به حدی بود که صداوسیما هم برای عقب نماندن از این قافله، در اقدامی نادر، تصویری از قاسم سلیمانی، در میان مبارزان پیشمرگه کُرد در عراق منتشر کرد.


در روزهای اخیر نیز برخی از رسانه‌های منطقه، اخباری از نقش‌آفرینی مؤثر او در عملیات آزادسازی «تکریت» منتشر کرده‌اند.



جهاد مغنیه و سردار قاسم سلیمانی

او امسال در کنار توفیقاتی که داشت، داغدار جوانی شد که همچون فرزندش او را دوست داشت؛ جوانی که در مراسم ختم مادر سردار، درست پشت سر ایستاده بود و سلیمانی او را به مهمانانی که نمی‌شناختندش، معرفی می‌کرد. «جهاد مغنیه» فرزند عماد مغنیه، معروف به حاج رضوان و یکی از دوستان قاسم سلیمانی، در روز یکشنبه 28 دی‌ماه در حمله هلیکوپترهای صهیونیستی به منطقه «مزارع الامل» در القنیطره (در بلندی‌های جولان) به شهادت رسید. چند روز بعد شبکه المیادین با انتشار تصاویری از قاسم سلیمانی در حال قرائت قرآن بر سر مزار جهاد مغنیه، اعلام کرد که این سردار در سفری یک‌روزه به لبنان با حضور در روضة‌الشهیدین در منطقه ضاحیه جنوبی بیروت، بر سر مزار جهاد مغنیه حضور پیدا کرده و سپس با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان دیدار کرده است.


اخبار مرتبط به این فرمانده دفاع مقدس، در سال جاری، به حضور او در خارج از مرزها و مبارزه با گروه‌های تروریستی منطقه محدود نشد. سلیمانی پس از تماشای فیلم «چ»، متنی را خطاب به ابراهیم حاتمی‌کیا - کارگردان این فیلم - نوشت. او در این متن، ضمن تجلیل از آخرین ساخته این کارگردان فیلم‌های حوزه دفاع مقدس، به او لقب «سردار هنر» داد.


محمدرضا رحیمی

یکی از شخصیت‌هایی که در اواخر سال 93 نامش در رسانه‌ها بارها تکرار و بحث‌ها و تحلیل‌های مختلفی در ارتباط او و آینده سیاسی‌اش مطرح شد، محمدرضا رحیمی معاون اول دولت دهم بود. بحث از آنجا آْغاز شد که در اول بهمن‌ماه شعبه 11 دیوان عالی کشور حکم رحیمی مبنی بر 5 سال و 91 روز حبس و پرداخت دو میلیارد و 850 میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی و همچنین انفصال دائم او از خدمات دولتی را اعلام کرد.


از مهر سال 88 نام محمدرضا رحیمی در پرونده بیمه ایران از سوی برخی از دیگر متهمین این پرونده مطرح شد. در این ارتباط قوه قضاییه اقدام به جمع‌آوری اسناد و مدارک کرد و با توجه به بررسی حساب‌ها، اسناد و مدارکی که به دست دادسرا رسیده بود اتهاماتی در این پرونده متوجه محمدرضا رحیمی شد.


در نیمه اول سال 1390 با وجود مخالفت‌های رئیس دولت وقت (محمود احمدی‌نژاد) رسماً از سوی قوه قضاییه، تحقیق از محمدرضا رحیمی آغاز شد و در 11 جلسه با حضور رحیمی و دو وکیلش بازرسی‌ها انجام گرفت. در اسفند 92 با صدور کیفرخواست پرونده وی به دادگاه ارسال شد. در این کیفرخواست، چهار مورد اتهامی از جمله اخذ رشوه به مبلغ یک میلیارد و 500 میلیون تومان از داوود سرخوش، پولشویی،‌ تحصیل مال از طریق نامشروع و شرکت در شبکه اختلاس موضوع ماده 4 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ‌ارتشا و کلاهبرداری بود.


جلسات دادگاه پرونده بیمه در سال 93 در این ارتباط برگزار شد و در مجموع با تصمیم دادگاه، رحیمی از اتهام پولشویی تبرئه شد. در مورد اتهامات اخذ رشوه، شرکت در شبکه اختلاس و تحصیل مال از طریق نامشروع، وی به 15 سال حبس و رد مال محکوم شد.


با ارائه درخواست تجدیدنظر از سوی رحیمی، پرونده وی در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی‌های دیوان، اتهام وی مبنی بر اینکه سرشبکه اختلاس بوده محرز نشد ولی حکم او در خصوص رشوه و تحصیل مال نامشروع قطعی شد. دیوان عالی کشور بر مبنای این اتهامات او را محکوم به پنج سال حبس در رابطه با ارتشا، سه ماه و یک روز حبس از جهت تحصیل مال از طریق نامشروع، انفصال دائم از خدمات دولتی و دو فقره رد مال جمعاً به مبلغ 28 میلیارد و 500 میلیون ریال در حق دولت و جزای نقدی معادل 10 میلیارد محکوم کرد.


زمانی که سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری خود به حکم رحیمی اشاره کرد، رحیمی در مصاحبه‌ای گفت: «من فقط محمدرضا رحیمی نیستم، من معاون اول این نظام هستم. بنده 34 سال سابقه خدمت در جمهوری اسلامی ایران را دارم؛ بنابراین نباید اینقدر ساده به موضوع نگاه کرد.»


در همان سال 90 که اخباری مبنی بر فسادهای مالی محمدرضا رحیمی منتشر می‌شد، احمدی‌نژاد در دیدار با برخی از اعضای ستادهای انتخاباتی‌اش در سال‌های 84 و 88 در مورد اتهامات محمدرضا رحیمی گفت: «دو سال است که رئیس قوه قضاییه معاون اول دولت را متهم به فساد اقتصادی کرده ولی نمی‌توانند این اتهام را ثابت کنند. من به رهبری هم گفتم که اگر ثابت شود که رحیمی حتی یک ریال هم اختلاس کرده، من به تلویزیون می‌آیم و ضمن عذرخواهی، اعلام می‌کنم که شایستگی این سمت را ندارم.»


بعد از قطعی شدن حکم محمدرضا رحیمی، برخی با استناد به این جملات، یادآوری کردند که احمدی‌نژاد باید به وعده‌اش در این ارتباط عمل کند. بسیاری نیز فکر می‌کردند واکنش احمدی‌نژاد در ارتباط با این حکم، در جهت دفاع از رحیمی باشد؛ چراکه او در همان سال 90، اعضای کابینه‌اش را «خط قرمز» خواند؛ اما احمدی‌نژاد به گونه دیگری عمل کرد و دفتر وی در پنجم بهمن‌ماه با انتشار اطلاعیه‌ای خطاب به مردم ایران ضمن تبیین اتهامات محمدرضا رحیمی، اعلام کرد که این اتهامات مربوط به زمان حضور رحیمی در دولت وی نبوده است.


در یکی از بندهای این اطلاعیه آمده بود: «تمام ماجرای آقای رحیمی با فرض صحت اتهامات و قبول رسیدگی قانونی و صحیح مربوط به سال 86 و قبل از آن و دوره ریاست ایشان بر دیوان محاسبات کشور و پیش از حضور در دولت نهم و دهم بوده، اصولاً این موضوع هیچ ارتباطی با دولت و حتی دوره خدمت ایشان در دولت‌های نهم و دهم ندارد و دلیل اصرار بر ارتباط دادن به دولت قبل بر همگان آشکار است.»


رحیمی که شاید انتظار چنین واکنشی را از سوی رئیس سابقش نداشت و احتمالاً فکر می‌کرد همان‌طور که احمدی‌نژاد از جوانفکر حمایت کرد، از او نیز دفاع خواهد کرد، دو روز بعد در نامه‌ای افشاگرانه خطاب به احمدی‌نژاد نوشت: «آیا بهتر نبود با اطلاعی که به صحت و سلامت زندگی من داشتید، گواهی و شهادت می‌دادید که من به بیت‌المال خیانت نکرده‌ام و زندگی‌ام به ریالی مال حرام آلوده نیست؟ آیا نباید می‌گفتید که رحیمی پس از عمری خدمت چون حقوق و مزایای بازنشستگی‌اش برقرار نشده برای گذران زندگی به سختی افتاده است؟»


اعطای مدال از سوی احمدی‌نژاد به رحیمی


او در بخش دیگری از این نامه، خطاب به رئیس پیشین خود نوشت: «چون دوست، دشمن است شکایت کجا برم؟ شاید شما فراموش کرده‌اید که رحیمی، محکوم امروز، چوب لجبازی‌ها و آبروبری‌های گاه و بی‌گاه شما را می‌خورد.»


محمدرضا رحیمی برای روز یکشنبه 26 بهمن جهت معرفی به زندان اوین احضار شده بود ولی وقتی از معرفی خود به زندان امتناع کرد، مأموران پلیس در همان روز با حضور در محل سکونت وی، پس از تفهیم موضوع اجرای حکم، نامبرده را جهت تحمل حبس، به زندان اوین معرفی کردند.


او که به گفته رئیس سازمان زندان‌ها، در بند محکومان مالی نگهداری می‌شود، 14 روز بعد از آغاز حبس، به مرخصی یک‌هفته‌ای آمد. در این ارتباط، دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد "با توجه به انتشار خبر مرخصی محکوم‌علیه محمدرضا رحیمی در برخی از رسانه‌ها، اعلام می‌گردد که پیرو درخواست کتبی نامبرده دائر بر استفاده از مرخصی به لحاظ بیماری لاعلاج و طولانی‌مدت همسرش که در بیمارستان بستری است، این دادستانی وفق مقررات قانونی، با درخواست یک هفته مرخصی نامبرده موافقت نمودند که البته این موضوع نیز با واکنش‌هایی در فضای مجازی مواجه شد، چراکه برخی معتقد بودند دستگاه قضا در مورد اجرای این قانون سلیقه‌ای عمل می‌کند و براساس عدالت رفتار نمی‌کند".


محمدرضا رحیمی در موعد مقرر یعنی یک هفته پس از آغاز مرخصی، به زندان اوین بازگشت تا دوران محکومیت پنج‌ساله خود را طی کند.


محمد مایلی‌کهن



در سال 93 در کنار تمام رخدادهای ورزشی همچون برگزاری جام جهانی فوتبال در برزیل، جام ملت‌های آسیا در استرالیا و موفقیت‌های تیم والیبال کشورمان، یکی از پرسروصداترین رخدادها، تقابلی بود که برخی از آن با عنوان قرار گرفتن استاد و شاگرد در برابر یکدیگر یاد کردند و برخی هم نظر متفاوتی درباره آن داشتند.





اختلاف محمد مایلی‌کهن و علی دایی ماجرای امروز و دیروز نیست. اولین باری که این دو با یکدیگر اختلاف پیدا کردند به 17 سال پیش بازمی‌گردد؛ زمانی که مایلی‌کهن مربی تیم ملی بود و دایی را در یکی از رقابت‌های مقدماتی جام جهانی 98 روی نیمکت نشاند. اما بعد از جام جهانی 2006 درگیری‌های طرفین بالا گرفت و به فایل صوتی و توهین علیه یکدیگر رسید. این اختلافات، بعد‌ها به بهانه‌های مختلف تکرار شد و در کُری‌خوانی‌های مرسوم فوتبالی نمود بیشتری پیدا کرد. علی دایی سه بار از دادگاه علیه مربی سابق خود حکم گرفت. اولین حکم، جریمه نقدی 350 هزار تومانی بود که از حقوق مایلی کهن کسر شد. بار دوم، دادگاه برای مایلی‌کهن سه ماه و 10 روز زندان در نظر گرفت که با وساطت برخی از اهالی فوتبال و اعتراض مایلی‌کهن، تبدیل به جریمه نقدی یک میلیون و 300 هزار تومانی شد، ولی نتیجه شکایت سوم با دیگر دفعات فرق داشت.


سومین شکایت علی دایی از مایلی کهن به بازی تیم‌های فوتبال پرسپولیس و صبا در 12 مهرماه سال 92 بازمی‌گردد؛ جایی که علی دایی و مایلی‌کهن کنار زمین با یکدیگر مجادله لفظی کردند و محمد مایلی‌کهن در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی صحبت‌های تندی را علیه دایی مطرح کرد.


علی دایی پس از شنیدن صحبت‌های مربی سابق خود اظهار کرد: متأسفانه این آقا آمده و حرف‌هایی زده؛ مطمئن باشید تا آخرین کلمه، حرف‌هایش را پیگیری می‌کنم و این دفعه مثل دفعه‌های قبل کوتاه نخواهم آمد. مطمئن باشید خودم اگر قرار است پیش رئیس قوه قضائیه و هر کسی که لازم باشد می‌روم و این بار تقاضای اشد مجازات برای این آقا را دارم. در دفعات گذشته از خیلی مسائل گذشتم اما این بار کوتاه نمی‌آیم.


در پی شکایت علی دایی، دادگاه بدوی در 28 مرداد 1393 مایلی کهن را به چهار ماه حبس تعزیری و پرداخت 100 هزار تومان جزای نقدی محکوم کرد و همین رأی در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد. بعد از انتشار این حکم، مایلی کهن در مصاحبه‌ای با استقبال از زندان رفتن خود، اظهار کرد: همان‌طور که قبلاً گفته‌ام، این بار هر اتفاقی که رخ دهد، به زندان می‌روم و نیاز به گذشت آقایان نیست زیرا حتی اگر آن‌ها از حکم دادگاه منصرف شوند من از این حکم نمی‌گذرم و به زندان خواهم رفت.


او حتی اعلام کرد که قصد دارد در مدت چهار ماهی که در زندان به‌سر می‌برد، کتاب خاطراتش را بنویسد و عواید حاصل فروشش را به خانه سالمندان رشت یا محک ارائه دهد.


در نهایت، روز سه‌شنبه (20 آبان) در حالی که خیلی‌ها تصور می‌کردند این دفعه نیز ماجرا مثل قبل ختم به خیر شود، مایلی کهن خود به کلانتری ارگ رفت و در حالی که مأموران نمی‌خواستند به سرمربی اسبق تیم ملی دستبند بزنند، او به اصرار خواست که به دستش دستبند فلزی بزنند و سپس از آنجا برای اجرای حکم به زندان اوین منتقل شد. بلافاصله بعد از انتقال مایلی کهن به زندان، محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان به معاونت حقوقی این وزارتخانه دستور پیگیری آزادی مایلی کهن را داد.


بعد از انتشار خبر زندانی شدن مایلی‌کهن و عکس‌های او در حالی که دست‌بند به دست داشت، بحث‌های مختلفی در فضای مجازی در دفاع یا نقد مایلی‌کهن مطرح شد؛ چنانکه برخی معتقد بودند مایلی‌کهن برای مظلوم‌نمایی و چهره شدن در رسانه‌ها اقدام به معرفی خود، آن هم با آن شکل، به زندان کرده است در حالی که علی دایی بعد از ابلاغ این حکم برای اجرا شدن آن تلاشی نکرده بود.



مایلی کهن در راه زندان اوین


در مقابل، برخی پیشکسوتان فوتبال از زندان رفتن مایلی‌کهن ابراز اظهار تأسف کردند و کمپین «نجات مایلی‌کهن از زندان» با امضای طیفی از ورزشکاران و هنرمندان به راه انداخته شد. برخی نیز در فضای مجازی با اشاره به علاقه مایلی‌کهن به داریوش اقبالی - خواننده - که در برنامه «تلویزیونی 90» نیز به وضوح آن را اعلام کرده بود، به طنز می‌گفتند که او حالا بیش از هر زمان دیگر می‌تواند با لذت ترانه «دنیای زندونی دیواره» را بخواند!


با توجه به فضای بوجود آمده در رسانه‌ها و اظهارنظرهای مختلف، روز چهارشنبه 21 آبان‌ماه علی دایی با انتشار بیانیه‌ای، مراتب گذشت خود نسبت به حکم صادره درباره مایلی‌کهن را اعلام کرد و در قسمتی از این بیانیه نوشت: «راضی نیستم غصه نوه‌ای را ببینم که چشم‌انتظار پدربزرگش است». اشاره علی دایی در این متن به نامه علیرضا و پارسا دو تن از نوه‌های مایلی کهن به علی دایی بود که در این نامه به پیشکسوت بودن محمد مایلی‌کهن و حق معلمی وی به علی دایی اشاره کرده بودند.


در نهایت، مایلی کهن 24 آبان 93 پس از تحمل پنج روز حبس، از زندان آزاد شد. در پی رضایت علی دایی و آزادی محمد مایلی‌کهن از زندان، محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان شکایتش را از علی دایی در همان روز پس گرفت.


مرتضی پاشایی

سال 93، سال پرحاشیه و سختی برای اهالی موسیقی بود؛ چنانکه بسیاری از کنسرت‌های موسیقی با وجود داشتن مجوز، بخاطر برخی از فشارها و ضعف وزارت ارشاد در دفاع از مجوزهای صادر شده، لغو شد و بسیاری از نوازندگان و همخوانان زن اجازه حضور بر روی سن پیدا نکردند. در کنار همه این وقایع، فوت مرتضی پاشایی خواننده پاپ کشور در سال 93 و حواشی بوجود آمده در این ارتباط منجر شد که اسم او در زمره چهره‌های سال 93 قرار بگیرد.



پاشایی که در سال 89 با قراردادن ترانه‌هایش در اینترنت به شهرت رسید، نخستین آلبوم رسمی خود به نام «یکی هست» را در سال 1391 منتشر کرد. آلبوم‌های «گل بیتا» و «اسمش عشقه» دو آلبوم دیگر او هستند که تا پیش از درگذشتش به صورت رسمی منتشر نشده بودند.


در آذر 1392 پزشکان اعلام کردند که او به سرطان معده مبتلاست. پاشایی در سال‌های 92 و 93 در کنار مبارزه با این بیماری سخت، چندین بار برای اجرای کنسرت بر روی سن رفت. اجرای ترانه «نگران منی» به عنوان تیتراژ برنامه تلویزیونی «ماه عسل» در سال 93 و حضور او در این برنامه بر میزان محبوبیتش در بین طرفداران موسیقی پاپ و مخاطبان این موسیقی افزود. در طول این دو سال چندین بار در فضای مجازی خبر شایعه فوت پاشایی منتشر و بلافاصله این اخبار از سوی خانواده وی و دوستانش تکذیب شد ولی در نهایت او در روز جمعه 23 آبان 1393 در سن 30 سالگی درگذشت.


ساعاتی بعد از اعلام خبر فوت وی در رسانه‌ها طرفداران پاشایی در برابر بیمارستان بهمن تهران تجمع کردند و به یاد او برخی از ترانه‌های او را با یکدیگر خواندند. در همان شب در چندین پارک تهران از جمله پارک‌های لاله یا آب و آتش، مردم به یاد او شمع روشن کردند و مراسم مشابهی در برخی شهرهای دیگر مثل اصفهان، مشهد، شیراز و ... برگزار شد که البته در برخی از آنها درگیری‌های پراکنده‌ای نیز بوجود آمد.



انتشار عکس و فیلم‌هایی از لحظات پایانی عمر وی در فضای مجازی با گلایه شدید خانواده‌اش مواجه شد و برخی از شبکه‌ها که اقدام به انتشار این فیلم کرده بودند، آن را از روی خروجی خود حذف کردند.


مراسم تشییع پاشایی، یکشنبه 25 آبان از مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد و با وجود اینکه تهران در وضعیت بحرانی ناشی از پدیده وارونگی هوا قرار داشت، جمعیت کثیری از مردم در این مراسم حضور پیدا کردند. در آن روز ایسنا در گزارشی از حاشیه‌های این مراسم نوشت: «از همان نخستین ساعت‌های امروز، گروه‌هایی چند نفری از دوستداران مرتضی پاشایی از مناطق گوناگون تهران و حتی استان‌های نزدیک مانند استان البرز با استفاده از نمادهایی به رنگ سیاه به ایستگاه‌های مترو و خیابان‌ها آمدند تا برای حضور در مراسم تشییع این خواننده به مرکز شهر تهران بیایند. خط 4 مترو تهران و به خصوص ایستگاه‌های فردوسی و ولیعصر که منتهی به خیابان حافظ و تالار وحدت بودند، با استقبال بی‌سابقه مردم مواجه شدند، به طوری که خروج مردم از این ایستگاه‌ها حتی از پله‌های اضطراری هم با مشکل روبرو بود.»




تشییع پیکر مرتضی پاشایی



این ازدحام جمعیت در حالی صورت گرفته بود که مسئولان مربوطه انتظار حضور چنین جمعیتی را نداشتند و برای آن برنامه‌ریزی نکرده بودند. این حضور به نحوی بود که حتی برخی از رسانه‌های خارجی نیز به پوشش آن پرداختند و آن را اجتماعی بزرگ توصیف کردند.


ازدحام جمعیت و به‌هم ریخته شدن نظم عمومی، در بهشت زهرا هم نمود یافت و موجب بروز اختلال در مراسم تدفین این خواننده پاپ شد تا در نهایت، در ساعات پایانی شب، او را به خاک بسپارند. یک روز بعد از خاکسپاری، در فضای مجازی، با استناد به اطلاعات سایت بهشت زهرا شایعه‌ای مبنی بر دفن پنهانی وی قبل از برگزاری مراسم تشییع او منتشر شد. محمدحسین توتونچیان کنسرت‌گذار مرتضی پاشایی با رد این موضوع به ایسنا گفت:‌ برای هرچه بهتر و باشکوه‌تر برگزار شدن برنامه و استفاده بهینه از وقت مردم عزیز، پیکر مرتضی پاشایی در روز شنبه برای غسل و کفن و تطهیر و همچنین طی مراحل اداری و قانونی به بهشت زهرا منتقل شد و همه این‌ها برای جلو انداختن مراسم خاکسپاری بود.


وی ادامه داد: نکته اینجاست که سیستم سایت بهشت زهرا هنگامی که جایگاه، قطعه و ردیف را برای فرد متوفی صادر می‌کند، بطور خودکار نام و تاریخ دفن را در تاریخ روز ثبت می‌کند و عموماً کمتر کسی است که بعد از ابطال شناسنامه، شستشو و پرداخت‌های قانونی در روز بعد خاکسپاری شود؛ مگر افراد مشهور و معروف.


مراسم ختم مرتضی پاشایی در 27 آبان با حضور انبوه طرفداران او در مسجد امیرالمومنین (ع) برگزار شد به نحوی که مراسم از طریق سیستم‌های صوتی و تصویری برای کسانی که در بیرون از مسجد حضور داشتند نیز پخش شد. یکی از حاشیه‌ها، حضور حبیب محبیان یکی از خوانندگان قدیمی پاپ در مجلس ترحیم پاشایی بود و هرگاه چهره او روی ال‌سی‌دی‌های نصب شده در اطراف مسجد به نمایش درمی‌آمد با واکنش‌هایی از سوی مردم روبرو می‌شد.



گستردگی حضور مردم در مراسم تشییع و ختم مرتضی پاشایی با واکنش و شگفتی متفاوت صاحبنظران روبرو شد و عده‌ای آن را نشانه فاصله داشتن جامعه روشنفکری با تفکر عرصه عمومی عنوان کردند. اما در 18 آذر 93 جلسه‌ای با عنوان «پدیدارشناسی فرهنگ یک مرگ؛ بررسی جامعه‌شناختی پدیده درگذشت مرتضی پاشایی» با حضور تعدادی از جامعه‌شناسان در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این جلسه یوسف اباذری جنجالی‌ترین سخنان را در مورد این پدیده بیان کرد.

او که موسیقی پاشایی را مبتذل و فالش توصیف می‌کرد، در بخشی از سخنرانی خود گفت: «این آقایی که عکسش را اینجا زده‌اند و نور چراغ‌ها را کم کرده‌اند، یک خواننده پاپ بود. پاپ در سیر موسیقی، مبتذل‌ترین نوع موسیقی است. من داده‌ام یک موسیقی‌دان، موسیقی او را تحلیل کرده؛ مبتذل محض است. ما پاپی داریم که پیچیده است اما این ساده‌ترین،‌ مسخره‌ترین، احمقانه‌ترین و بدترین نوع موسیقی است. صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخره‌تر. بنابراین من چطور می‌توانم چنین چیزی را تحلیل نکنم؟ برای من خیلی جالب است که یک ملتی، یعنی 200، 300، یک میلیون نفر می‌افتند به این ابتذال، می‌افتند به ابتذالی که می‌روند در مجلس ترحیم یک همچنین خواننده مسخره‌ای شرکت می‌کنند، گریه می‌کنند، توی سرشان می‌زنند و یک نفر در فیس‌بوک می‌نویسد که من تا ابد می‌سوزم!»


این سخنان صریح و بی‌پرده اباذری در همان تالار ابن خلدون، با اعتراض برخی حاضران همراه بود. بعد از انتشار فایل صوتی صحبت‌های اباذری، واکنش‌ها به سخنان وی جدی‌تر شد. عده‌ای به لحن تند و همراه با عصبانیت اباذری انتقاد می‌کردند و معتقد بودند که او می‌توانست همین تحلیل را با لحنی آکادمیک و محترمانه مطرح کند. بخشی دیگر از مخالفت‌ها نیز به محتوای صحبت‌های اباذری و قضاوتی که او در مورد سطح سلیقه بخشی از مردم انجام داده بود، برمی‌گشت. در مقابل نیز عده‌ای صحبت‌های این استاد دانشگاه را تحلیل درست او مبتنی بر واقعیت حال حاضر جامعه ایران می‌دانستند. چند روز بعد نیز منصور پاشایی، عموی مرتضی پاشایی، در یادداشتی، به صحبت‌های اباذری واکنش نشان داد.


منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

  • ناشناس

    علی مطهری که جاش خالیه اینجا ...!

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار