گوناگون

درسهای هتل کوبورگ برای رسانه های ایرانی

پارسینه: سبک های خبرنویسی را فراموش کنید، حالا مهم است بلد باشید چگونه توئیت کنید. این را پوشش رسانه ای اخبار مربوط به مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 نشان داد، مذاکراتی که بصورت نفسگیر و فشرده در هتل کوبورگ برگزار شد و با بیم و امیدهای زیادی همراه بود.

حسین کرمانی: حالا که مذاکرات به سرانجام رسیده و سر و صداها خوابیده است می توان نگاه دقیقتری به ابعاد مختلف این رویداد داشت؛ آنچه که در این نوشته برای من مهم است درسهایی است که رسانه های ایرانی می توانند از این مذاکرات بگیرند.

روزی روزگاری با پیدایش نخستین مطبوعات چاپی تحول شگرفی در ارتباطات جمعی رخ داد. تکوین رسانه های چاپی و پیدایش مطبوعات یومیه و سپس دوره ای باعث شد تا اخبار بر بعد مکان غلبه کند، دیگر مهم نبود خبر کجا رخ داده است، دیر یا زود آن خبر در دسترس عموم قرار می گرفت. اختراع تلویزیون باعث شد نقیصه مطبوعات چاپی نیز رفع شده و خبر دیگر با محدودیت زمانی نیز مواجه نباشد؛ پخش زنده رویدادها نمونه بارز این امر است.

اما پیدایش اینترنت کلا زمین و قواعد بازی را عوض کرد و تغییرات ناشی از آن چنان سرعتی به خود گرفته که باید تحلیل ها در این مورد را روزانه ارائه داد. پس از اینترنت و در بستر آن وبلاگ ها و سپس سایت های شبکه اجتماعی و حالا اپ های پیام رسان ظاهر شدند که هر کدام عرصه خبر و روزنامه نگاری را از بیخ و بن دگرگون کردند.

هر چقدر که رسانه های مهم دنیا این تغییرات را در جهت افزایش مخاطب بکار گرفتند و آنها را در جهت اهداف خود قرار دارند رسانه های ایران با بی میلی و سرانجام از روی اجبار به سمت آنها رفتند. این مسئله را در ماجرای مذاکرات بخوبی می توان مشاهده کرد. رسانه های ایرانی تعداد کثیری خبرنگار به وین فرستادند اما منبع خبری اغلب آنها توئیت های امیر پایور بود!

امیر پایور در جریان مذاکرات جلوتر از رسانه ها و خبرنگاران ایرانی و حتی بین المللی اتفاقات را بصورت آنی پوشش می داد و اکانت او جای خبرگزاری ها را گرفته بود. شما برای دنبال کردن روند مذاکرات حتی حالا نیز میتوانید بروید و توئیت های او را بخوانید تا در همان حال و هوا قرار بگیرید. توییت هایی که بموقع و در عین سادگی و صراحت نوشته می شدند و نیاز خبری شما را رفع می کرد. این عوامل باعث شده بود تا حتی نیازی به رسانه های دیگر نداشته باشید.

رسانه های ایرانی: چیزی برای خالی نبودن عریضه

کارکرد بسیاری از نهادها و سازمان ها در این مرز پر گهر چیزی جز فراهم کردن موقعیت اشتغال برای عده ای از افراد نیست، چه با حذف آنها جز مشکل بیکاری مشکل دیگری بوجود نخواهد آمد. در عرصه های مربوط به رسانه و روابط عمومی این مسئله شدت بسیار بیشتری هم پیدا می کند. به جرات می گویم رسانه های ایرانی تنها چیزی برای خالی نبودن عریضه هستند. چیزی برای اینکه بگوییم ما هم رسانه داریم، جایی برای آنکه دوستان و آشنایان و معتمدان روسا و قدرتمندان پستی بگیرند و عده ای هم بعنوان خبرنگار و روزنامه نگار در آنجا شغلی پیدا کنند. نمونه بارز این مسئله را در مورد صدا و سیما ببینید، جایی که کارمندان آن خود را روزنامه نگار و خبرنگار می دانند:)) و این از طنزهای بسیار بی مزه روزگار ماست.

آسیب شناسی رسانه های ایرانی خیلی کار سختی نیست و چیزی جدا از وضعیت کلی سازمانهای داخل کشور نیست. در این رسانه ها بیشتر افراد کارمند هستند تا روزنامه نگار، باندبازی و رابطه بیداد می کند، مناصب نه بر اساس شایستگی که بر مبنای رابطه ها تقسیم می شود، جایی برای خلاقیت و نوآوری نیست و ... . تازه اینها اغلب ایرادات درون سازمانی هستند و اگر محدودیت ها و خط قرمزهای بیرونی را نیز اضافه کنیم وضعیت بسیار اسفناک تر خواهد بود.

اما پاسخ به یک پرسش: اگر اینگونه است چرا برخی رسانه های داخلی اعتبار منبع خوبی دارند؟ رسانه هایی مثل تابناک، مهر، ایرنا و ...؟ باید دقت کرد که مخاطب در هر صورت به خبر نیاز دارد و این دیگر جزو نیازهای اولیه بشر امروزی است. همانطور که هر فردی به غذا نیاز دارد. شما اگر گرسنه باشید و دو انتخاب بین مثلا جوجه کباب و بیسکویت داشته باشید به احتمال فراوان جوجه کباب را انتخاب می کنید اما اگر تنها گزینه تان بیسکویت باشد به همان قناعت خواهید کرد. در مورد رسانه های داخلی نیز همین وضعیت برقرار است. در غیاب رسانه های معتبر و حرفه ای چاره ای جز بسنده کردن به همین ها نیست. اما نکته اینجاست که این رسانه ها بدلیل حرفه ای بودن و مسایلی اینچنینی مطرح و معروف نشده اند. در پشت پرده هر کدام از آنها افراد و نهادهای قدرتمندی وجود دارند که سرمایه زیادی را بکار گرفته اند تا تریبونی برای خود دست و پا کنند. خرج کردن پول باعث شده تا میزان تولید خبر آنها بالا برود و در بلبشوی رسانه ای ایران که سایت های بی در و پیکر رشد قارچ گونه دارند آنها به تواتر جایگاه منبع خبر را بدست آورند.

تمام اینها باعث می شود تا این رسانه های فربه و کرخت در جریان مذاکرات جا بمانند، هر چند خبرنگار هم در محل مذاکرات داشته باشند. تازه اغلب آنها مجبورند در چنین رویدادهایی مواضع رسمی را گزارش کنند که دیگر خبر نیست و تنها وسیله امرار معاش آنها می شود. اینگونه می شود که حساب کاربری اغلب این رسانه ها در توییتر به محض ارسال توئیت های پایور همان را عینا برداشته، نام رسانه خود را زده و با یک خط تیره - وین را قرار داده و منتشر می کنند! همین ها باعث شده تا رسانه ها ما منفعل و دنباله رو باشند و هیچ خلاقیت و نوآوری ای در سابقه فعالیتشان دیده نشود.

دقت کنید که من دارم در مورد رسانه هایی که در افکار عمومی معتبرند صحبت می کنم. روزنامه هایی مثل اعتماد، شرق، کیهان، آرمان و ... و خبرگزاریهایی مثل فارس، ایرنا، ایلنا، تسنیم، و ... وگرنه آن دسته از رسانه ها که جزو اینها هم نیستند که والفاتحه!

چرخ بر همین منوال خواهد چرخید

پیش بینی من این است که حالا حالاها اوضاع رسانه های ایرانی همین خواهد بود. باید دقت کرد که اگر این رسانه ها برای ما آب ندارند برای خیلی ها نان دارند و عامل بقایشان هم همین است و گرنه در یک فضای رقابتی آزاد به طرفه العینی به زباله دان تاریخ خواهند پیوست.

سال گذشته و پس از مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی با برخی از سردبیران مطبوعات صحبت کردم و به آنها گفتم آیا نمیخواهند برای چنین مراسمی خبرنگار بفرستند تا توئیت آنلاین داشته باشد یا در اپ هایی مثل وایبر و تلگرام اطلاع رسانی لحظه ای کند و عکس و فیلم بفرستد؟ آنها در پاسخ به من یادآوری کردند که روز تشییع رسانه شان تعطیل بوده است! همچنین گفتند کار آنها چنین موارد سخیفی نیست بلکه آنها مشغول تهیه شماره های ویژه و حرفه ای برای بررسی این رویداد هستند!:)) در نظر بگیرید که حدود 8 ماه بعد همین موارد اینچنینی باعث شد امیر پایور منبع خبری همه آنها باشد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار