«مشايی» بازداشتش را تكذيب نمی كند
پارسینه: روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: شايد دهمين بار بود كه شماره تلفن همراهش را ميگرفتم. شماره كسي را كه شايعه بازداشتش يك ماهي است دهان به دهان در شبكههاي اجتماعي و رسانهها ميچرخيد.
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: شايد دهمين بار بود كه شماره تلفن همراهش را ميگرفتم. شماره كسي را كه شايعه بازداشتش يك ماهي است دهان به دهان در شبكههاي اجتماعي و رسانهها ميچرخيد.
بالاخره جواب داد: سلام آقاي مشايي ار روزنامه اعتماد تماس ميگيرم. آن سوي خط مردي به گرمي حال و احوال ميكند و ميگويد «آقاي مشايي نيستند، فردا تماس بگيريد». ميگويم مگر اين شماره موبايل آقاي مشايي نيست؟ ميگويد: «چرا ولي الان در دسترس نيستند.» از او ميپرسم «چطور تلفن همراهشان پيششان نيست؟» وسط حرفم ميپرد و ميگويد: «با آقاي مشايي چه كار داريد؟» به او توضيح ميدهم كه شايعه بازداشت ايشان را شنيدم و براي تاييد يا تكذيب خبر تماس گرفتم. مرد در حالي كه ميخندد، ميگويد ايشان صحيح و سالم هستند و بازداشت نشدهاند و شماره دفتري را به من ميدهد تا با آن شماره تماس بگيرم و تاكيد ميكند آقاي مشايي الان در دفتر حضور دارد.
پيششماره دفتر نشان ميدهد جايي در غرب تهران است. با شماره تلفن دفتر تماس ميگيرم و همان فرد گوشي را برميدارد و وانمود ميكند كه مرا نميشناسد و ميگويد آقاي مشايي در يك جلسه مهم است و نميتواند پاسخگو باشد. تاكيد ميكنم كه تنها ميخواهم خبر بازداشتش را تكذيب كند و او ميگويد وقتي درون جلسه است پس در بازداشت نيست.
از او ميخواهم خود را معرفي كند بگويد چه سمتي در دفتر رحيم مشايي دارد و او خود را «باقري» رييس دفتر اسفنديار رحيم مشايي معرفي ميكند و وقتي از او ميخواهم به نقل از خودش خبر بازداشت را تكذيب كند، قبول نميكند و ميگويد: نيمساعت ديگر تماس بگير تا من از خود آقاي مشايي كسب تكليف كنم. اما نيم ساعت ديگر هيچيك از شمارههاي همراه و دفتر رحيممشايي پاسخگو نبودند.
در تماس خبرنگار ما با ملكزاده شخصي تلفن را پاسخ داد و گفت: «آقاي ملكزاده الان در دسترس نيستند و نميتوانند پاسخگو باشند و يك ساعت بعد تماس بگيريد». اما يك ساعت بعد تلفن از دسترس خارج شده بود. سوي ديگر ماجرا يكي از نزديكان احمدينژاد كه نميخواست نامش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» گفت: «نهتنها آقاي مشايي و ملكزاده بازداشت نشدهاند بلكه در هفته آينده بقايي هم آزاد خواهد شد».
بازي جديد احمدينژاديها
تمام هشت سالي كه او رييس دولت بود، نشان داد كه علاقه و تبحر خاصي در بازيهاي رسانهاي دارد و اين روزها به نظر ميرسد احمدينژاد و يارانش بازي جديدي را طراحي و اجرا ميكنند. بازياي كه زمين اصلياش رسانهها هستند. احمدينژاديها ميخواهند به هر قيمتي شده در فضاي خبري اين روزهاي ايرانيان باقي بمانند حتي به قيمت اينكه خبر بازداشتشان يا شايعه زندان رفتنشان دهان به دهان در محافل و فضاي رسانهاي بچرخد در حالي كه به راحتي ميتوانستند در تماس خبرنگاران خبر بازداشتشان را تكذيب كنند اما آنها خودشان هستند كه با چنين رفتارها و پاسخهايي به شايعات اين روزها دامن ميزنند.
واقعيت اين است كه فضاي رسانهاي اين روزها بسيار گسترده شده است و ديگر محدود به روزنامه و خبرگزاريها نيست و خبرها در كسري از ثانيه از طريق شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود و مانند بمبي صدا ميكند و براي چنين بازيهايي فضاي ايدهآلي را فراهم ميسازد و در پايان فقط يك سوال است كه فكرم را مشغول خود ساخته است اينكه احمدينژاد و يارانش در اين بازيها به دنبال چه هستند؟
بالاخره جواب داد: سلام آقاي مشايي ار روزنامه اعتماد تماس ميگيرم. آن سوي خط مردي به گرمي حال و احوال ميكند و ميگويد «آقاي مشايي نيستند، فردا تماس بگيريد». ميگويم مگر اين شماره موبايل آقاي مشايي نيست؟ ميگويد: «چرا ولي الان در دسترس نيستند.» از او ميپرسم «چطور تلفن همراهشان پيششان نيست؟» وسط حرفم ميپرد و ميگويد: «با آقاي مشايي چه كار داريد؟» به او توضيح ميدهم كه شايعه بازداشت ايشان را شنيدم و براي تاييد يا تكذيب خبر تماس گرفتم. مرد در حالي كه ميخندد، ميگويد ايشان صحيح و سالم هستند و بازداشت نشدهاند و شماره دفتري را به من ميدهد تا با آن شماره تماس بگيرم و تاكيد ميكند آقاي مشايي الان در دفتر حضور دارد.
پيششماره دفتر نشان ميدهد جايي در غرب تهران است. با شماره تلفن دفتر تماس ميگيرم و همان فرد گوشي را برميدارد و وانمود ميكند كه مرا نميشناسد و ميگويد آقاي مشايي در يك جلسه مهم است و نميتواند پاسخگو باشد. تاكيد ميكنم كه تنها ميخواهم خبر بازداشتش را تكذيب كند و او ميگويد وقتي درون جلسه است پس در بازداشت نيست.
از او ميخواهم خود را معرفي كند بگويد چه سمتي در دفتر رحيم مشايي دارد و او خود را «باقري» رييس دفتر اسفنديار رحيم مشايي معرفي ميكند و وقتي از او ميخواهم به نقل از خودش خبر بازداشت را تكذيب كند، قبول نميكند و ميگويد: نيمساعت ديگر تماس بگير تا من از خود آقاي مشايي كسب تكليف كنم. اما نيم ساعت ديگر هيچيك از شمارههاي همراه و دفتر رحيممشايي پاسخگو نبودند.
در تماس خبرنگار ما با ملكزاده شخصي تلفن را پاسخ داد و گفت: «آقاي ملكزاده الان در دسترس نيستند و نميتوانند پاسخگو باشند و يك ساعت بعد تماس بگيريد». اما يك ساعت بعد تلفن از دسترس خارج شده بود. سوي ديگر ماجرا يكي از نزديكان احمدينژاد كه نميخواست نامش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» گفت: «نهتنها آقاي مشايي و ملكزاده بازداشت نشدهاند بلكه در هفته آينده بقايي هم آزاد خواهد شد».
بازي جديد احمدينژاديها
تمام هشت سالي كه او رييس دولت بود، نشان داد كه علاقه و تبحر خاصي در بازيهاي رسانهاي دارد و اين روزها به نظر ميرسد احمدينژاد و يارانش بازي جديدي را طراحي و اجرا ميكنند. بازياي كه زمين اصلياش رسانهها هستند. احمدينژاديها ميخواهند به هر قيمتي شده در فضاي خبري اين روزهاي ايرانيان باقي بمانند حتي به قيمت اينكه خبر بازداشتشان يا شايعه زندان رفتنشان دهان به دهان در محافل و فضاي رسانهاي بچرخد در حالي كه به راحتي ميتوانستند در تماس خبرنگاران خبر بازداشتشان را تكذيب كنند اما آنها خودشان هستند كه با چنين رفتارها و پاسخهايي به شايعات اين روزها دامن ميزنند.
واقعيت اين است كه فضاي رسانهاي اين روزها بسيار گسترده شده است و ديگر محدود به روزنامه و خبرگزاريها نيست و خبرها در كسري از ثانيه از طريق شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود و مانند بمبي صدا ميكند و براي چنين بازيهايي فضاي ايدهآلي را فراهم ميسازد و در پايان فقط يك سوال است كه فكرم را مشغول خود ساخته است اينكه احمدينژاد و يارانش در اين بازيها به دنبال چه هستند؟
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: شايد دهمين بار بود كه شماره تلفن همراهش را ميگرفتم. شماره كسي را كه شايعه بازداشتش يك ماهي است دهان به دهان در شبكههاي اجتماعي و رسانهها ميچرخيد.
بالاخره جواب داد: سلام آقاي مشايي ار روزنامه اعتماد تماس ميگيرم. آن سوي خط مردي به گرمي حال و احوال ميكند و ميگويد «آقاي مشايي نيستند، فردا تماس بگيريد». ميگويم مگر اين شماره موبايل آقاي مشايي نيست؟ ميگويد: «چرا ولي الان در دسترس نيستند.» از او ميپرسم «چطور تلفن همراهشان پيششان نيست؟» وسط حرفم ميپرد و ميگويد: «با آقاي مشايي چه كار داريد؟» به او توضيح ميدهم كه شايعه بازداشت ايشان را شنيدم و براي تاييد يا تكذيب خبر تماس گرفتم. مرد در حالي كه ميخندد، ميگويد ايشان صحيح و سالم هستند و بازداشت نشدهاند و شماره دفتري را به من ميدهد تا با آن شماره تماس بگيرم و تاكيد ميكند آقاي مشايي الان در دفتر حضور دارد.
پيششماره دفتر نشان ميدهد جايي در غرب تهران است. با شماره تلفن دفتر تماس ميگيرم و همان فرد گوشي را برميدارد و وانمود ميكند كه مرا نميشناسد و ميگويد آقاي مشايي در يك جلسه مهم است و نميتواند پاسخگو باشد. تاكيد ميكنم كه تنها ميخواهم خبر بازداشتش را تكذيب كند و او ميگويد وقتي درون جلسه است پس در بازداشت نيست.
از او ميخواهم خود را معرفي كند بگويد چه سمتي در دفتر رحيم مشايي دارد و او خود را «باقري» رييس دفتر اسفنديار رحيم مشايي معرفي ميكند و وقتي از او ميخواهم به نقل از خودش خبر بازداشت را تكذيب كند، قبول نميكند و ميگويد: نيمساعت ديگر تماس بگير تا من از خود آقاي مشايي كسب تكليف كنم. اما نيم ساعت ديگر هيچيك از شمارههاي همراه و دفتر رحيممشايي پاسخگو نبودند.
در تماس خبرنگار ما با ملكزاده شخصي تلفن را پاسخ داد و گفت: «آقاي ملكزاده الان در دسترس نيستند و نميتوانند پاسخگو باشند و يك ساعت بعد تماس بگيريد». اما يك ساعت بعد تلفن از دسترس خارج شده بود. سوي ديگر ماجرا يكي از نزديكان احمدينژاد كه نميخواست نامش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» گفت: «نهتنها آقاي مشايي و ملكزاده بازداشت نشدهاند بلكه در هفته آينده بقايي هم آزاد خواهد شد».
بازي جديد احمدينژاديها
تمام هشت سالي كه او رييس دولت بود، نشان داد كه علاقه و تبحر خاصي در بازيهاي رسانهاي دارد و اين روزها به نظر ميرسد احمدينژاد و يارانش بازي جديدي را طراحي و اجرا ميكنند. بازياي كه زمين اصلياش رسانهها هستند. احمدينژاديها ميخواهند به هر قيمتي شده در فضاي خبري اين روزهاي ايرانيان باقي بمانند حتي به قيمت اينكه خبر بازداشتشان يا شايعه زندان رفتنشان دهان به دهان در محافل و فضاي رسانهاي بچرخد در حالي كه به راحتي ميتوانستند در تماس خبرنگاران خبر بازداشتشان را تكذيب كنند اما آنها خودشان هستند كه با چنين رفتارها و پاسخهايي به شايعات اين روزها دامن ميزنند.
واقعيت اين است كه فضاي رسانهاي اين روزها بسيار گسترده شده است و ديگر محدود به روزنامه و خبرگزاريها نيست و خبرها در كسري از ثانيه از طريق شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود و مانند بمبي صدا ميكند و براي چنين بازيهايي فضاي ايدهآلي را فراهم ميسازد و در پايان فقط يك سوال است كه فكرم را مشغول خود ساخته است اينكه احمدينژاد و يارانش در اين بازيها به دنبال چه هستند؟
بالاخره جواب داد: سلام آقاي مشايي ار روزنامه اعتماد تماس ميگيرم. آن سوي خط مردي به گرمي حال و احوال ميكند و ميگويد «آقاي مشايي نيستند، فردا تماس بگيريد». ميگويم مگر اين شماره موبايل آقاي مشايي نيست؟ ميگويد: «چرا ولي الان در دسترس نيستند.» از او ميپرسم «چطور تلفن همراهشان پيششان نيست؟» وسط حرفم ميپرد و ميگويد: «با آقاي مشايي چه كار داريد؟» به او توضيح ميدهم كه شايعه بازداشت ايشان را شنيدم و براي تاييد يا تكذيب خبر تماس گرفتم. مرد در حالي كه ميخندد، ميگويد ايشان صحيح و سالم هستند و بازداشت نشدهاند و شماره دفتري را به من ميدهد تا با آن شماره تماس بگيرم و تاكيد ميكند آقاي مشايي الان در دفتر حضور دارد.
پيششماره دفتر نشان ميدهد جايي در غرب تهران است. با شماره تلفن دفتر تماس ميگيرم و همان فرد گوشي را برميدارد و وانمود ميكند كه مرا نميشناسد و ميگويد آقاي مشايي در يك جلسه مهم است و نميتواند پاسخگو باشد. تاكيد ميكنم كه تنها ميخواهم خبر بازداشتش را تكذيب كند و او ميگويد وقتي درون جلسه است پس در بازداشت نيست.
از او ميخواهم خود را معرفي كند بگويد چه سمتي در دفتر رحيم مشايي دارد و او خود را «باقري» رييس دفتر اسفنديار رحيم مشايي معرفي ميكند و وقتي از او ميخواهم به نقل از خودش خبر بازداشت را تكذيب كند، قبول نميكند و ميگويد: نيمساعت ديگر تماس بگير تا من از خود آقاي مشايي كسب تكليف كنم. اما نيم ساعت ديگر هيچيك از شمارههاي همراه و دفتر رحيممشايي پاسخگو نبودند.
در تماس خبرنگار ما با ملكزاده شخصي تلفن را پاسخ داد و گفت: «آقاي ملكزاده الان در دسترس نيستند و نميتوانند پاسخگو باشند و يك ساعت بعد تماس بگيريد». اما يك ساعت بعد تلفن از دسترس خارج شده بود. سوي ديگر ماجرا يكي از نزديكان احمدينژاد كه نميخواست نامش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» گفت: «نهتنها آقاي مشايي و ملكزاده بازداشت نشدهاند بلكه در هفته آينده بقايي هم آزاد خواهد شد».
بازي جديد احمدينژاديها
تمام هشت سالي كه او رييس دولت بود، نشان داد كه علاقه و تبحر خاصي در بازيهاي رسانهاي دارد و اين روزها به نظر ميرسد احمدينژاد و يارانش بازي جديدي را طراحي و اجرا ميكنند. بازياي كه زمين اصلياش رسانهها هستند. احمدينژاديها ميخواهند به هر قيمتي شده در فضاي خبري اين روزهاي ايرانيان باقي بمانند حتي به قيمت اينكه خبر بازداشتشان يا شايعه زندان رفتنشان دهان به دهان در محافل و فضاي رسانهاي بچرخد در حالي كه به راحتي ميتوانستند در تماس خبرنگاران خبر بازداشتشان را تكذيب كنند اما آنها خودشان هستند كه با چنين رفتارها و پاسخهايي به شايعات اين روزها دامن ميزنند.
واقعيت اين است كه فضاي رسانهاي اين روزها بسيار گسترده شده است و ديگر محدود به روزنامه و خبرگزاريها نيست و خبرها در كسري از ثانيه از طريق شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود و مانند بمبي صدا ميكند و براي چنين بازيهايي فضاي ايدهآلي را فراهم ميسازد و در پايان فقط يك سوال است كه فكرم را مشغول خود ساخته است اينكه احمدينژاد و يارانش در اين بازيها به دنبال چه هستند؟
استاد مغلطه و بازی دادن مردم.
داره از سیصد سالهه اجازه میگیره