اختلاف بنیادین بین وبر و مارکس
پارسینه: «درآمدی بر نظریۀ فرهنگی معاصر»، میلنر و براویت، ترجمه جمال محمدی
اختلاف بنیادین بین وبر و مارکس، همانطور که آنتونی گیدنز می گوید، به طرز معماگونه ای بر سر این نکته است که آیا خود تاریخ واجد عقلانیت است: مارکس، به تبعیت از هگل، تصور می کرد که سیر تاریخ عقلانی است، وبر به پیروی از کانت بر آن بود که تاریخ فاقد عقلانیت است.
به همین دلیل، وبر معتقد بود که سوسیالیسم نه فقط مشکلاتِ ناشی از بوروکراتیزه شدن را حل نمی کند، بلکه بر وخامت آن می افزاید. این تعبیر از جهان مدرن، یعنی تعبیر آن به عنوان قفس آهنینِِ افسون زدوده، مثال دیگری است از ایدۀ فرهنگ گرایانۀ ضدیت فرهنگ و تمدن، یا، بر اساس مفاهیم خود وبر، ضدیت «دموکراتیزه شدن» و «بوروکراتیزه شدن».
ارسال نظر