اگر با کمبود ایده مواجه شدهاید بخوانید
پارسینه: آیا تا به حال در یافتن یک ایده جدید دچار مشکل شدهاید یا به اصطلاح گیر کردهاید؟ شاید به ایدهای در زمینهی کسبوکار نیاز دارید یا ایدهی نوشتن یک مقاله یا هر ایدهای که به شما کمک کند تا مشکلتان را حل کنید، اما احساس میکنید که ایدهای به ذهنتان نمیرسد. اگر این موضوع برایتان آشناست و قبلا با آن مواجه شدهاید، مطمئن باشید که تنها نیستید. ایدهها نوعی نیروی حیاتبخش در حوزهی کارآفرینی هستند. شما را قادر می سازند تا مشکلاتتان را بخوبی حل کنید، با مخاطبان خود در تعامل باشید و همچنین دستاوردهای جدیدی به همراه دارند.
هرگونه احساس ترس و تهدید به هنگام فکر کردن به ایدههای جدید، مانند این است که کار و تجارت موردنظرتان را به خطر میاندازید. اما نگران نباشید، چند نکته وجود دارد که با رعایت آنها می توانید اطمینان حاصل کنید که ایدههایتان پایان نمیپذیرند.
این ۵ ترفند که شما را به یک ماشین ایده ساز تبدیل میکند را امتحان کنید:
۱- عضلات ایدهپردازی خود را انعطاف پذیر کنید.
توانایی شما در ایدهپردازی میتواند تقویت شود. مانند یک ماهیچهی دوسر یا چهارسر، هر چقدر بیشتر از عضلات ایدهپردازی خود استفاده کنید، قویتر میشوند. در کتابِ " خودتان را انتخاب کنید!" ، جیمز آلتوسر پیشنهاد میدهد که روزانه ۱۰ ایده بنویسید. لزوما نیاز نیست که ایدههایتان خوب و استاندارد باشد. فقط لازم است که ایده باشند. اینکه ایدهها در مورد حل مشکلات کوچک در خانه، ایدههای مربوط به کسبوکار و یا ایدههای یک پروژه باشند، فرقی نمیکند، فقط هر روز ۱۰ ایده بنویسید. در طول یک دورهی یکساله، شما ۳۶۵۰ ایده نوشتهاید و ماهیچهی ایدهپردازی خود را تقویت کردهاید.
"ایدهها میتوانند از هر چیزی منتج شوند." آلفرد هیچکاک
۲- سوال بپرسید.
این موضوع نکته جالبیست که بسیاری از ما هرگز به آن توجه نشان ندادهایم. تعداد و قدرت ایدههای ما به حوزهی تجربیات و دانشمان محدود میشود. برای مثال، داشتن ایده برای حل مشکلی که نمیدانید اصلا وجود دارد یا نه، کشف یک راه حل خلاقانه که هرگز امکانپذیر نیست یا دیدگاهی که هرگز حتی تصورش را نکردهاید، بسیار سخت است.
حال چگونه حوزهی تجربیات و دانش خود را گسترش دهید؟ با قرض گرفتن تجربیات و دانش دیگران. اگر از دیگران سوالات معنیدار بپرسید، از طریق داستانها و مشکلات و راهحل های دیگران میتوانید به افزایش تجربیات و دانش خود کمک کنید.
دفعهی بعد که غریبهای را ملاقات کردید، بجای پرسشهایی چون "چه کار میکنید؟" یا "حالتون چطوره؟" ، بپرسید "بهترین چیزی که امروز براتون اتفاق افتاده چیه؟" یا "اولین راه حلی که دوست داشتید همین حالا داشته باشید چیه؟" ممکن است کمی عجیب بنظر برسد اما این موضوع به شما کمک زیادی میکند.
۳- آسودگی و راحتطلبی را کنار بگذارید.
ایدهپردازی پروسهای خلاقانه است. زمانیکه در حال ایدهپردازی هستید در واقع راهحلهایی خلاقانه برای حل مشکلات ارائه میدهید. بنابراین منطقی است برای اینکه ایدههای خلاقانهتری داشته باشید، باید ظرفیت خلاقیت خود را گسترش دهید و بهترین راه این است که آسودگی و راحتطلبی را کنار بگذارید.
سفر کردن، خارج شدن از فضایی که در آن قرار دارید و انجام دادن کارهایی خارج از روتین کمک میکند تا خلاقتر شوید و در نتیجه ایدههای جدیدی تولید کنید. بنابراین کارهایی انجام دهید که معمولا انجام نمیدهید. ایدههایی که به سراغتان میآید ممکن است شما را شگفتزده کند.
۴- از تلاش کردن بیش از حد اجتناب کنید.
آیا تا به حال متوجه شدهاید بهترین ایده زمانی به سراغتان میآید که در حال انجام کاری پیش پا افتاده هستید؟ در حال دوش گرفتن، رانندگی، قدم زدن و ناگهان … یافتم! با خطورِ ناگهانی یک ایده به ذهنتان مشعوف میشوید. با این حال، در زمانهایی که سخت تلاش میکنید تا به یک ایده دست یابید این کار واقعا دشوار میشود. شاید در تلاش هستید تا مسئلهای را حل کنید یا نام یک محصول یا موضوع یک مقاله را ارائه دهید و خودتان را در سکوتی گنگ، با مکان نمایی چشمک زن یا یک صفحهی خالی در مقابلتان مییابید. مغزتان خالی است. دلیلش این است که شما در حال تلاش بیش از حد هستید.
مانند روابط، ایدهها هم به سراغ آنهایی که برای دستیابی به آن سخت تلاش میکنند و اصرار میورزند، نمیآید، سراغ آنهایی میرود که به طور جدی دنبالش نیستند. بنابراین به جای تلاش بیش از حد برای دستیابی و ارائهی یک ایده، اجازه دهید ذهنتان بیهدف پرسه بزند. در فعالیتهای روزمره و معمول زندگی شرکت کنید تا به مغزتان فضا و زمان لازم را بدهید که با ایدههای بزرگ دیگری روبرو شود.
"هیچ ارتشی نمیتواند در برابر ایدهای که زمان حضورش رسیده است، ایستادگی کند." ویکتور هوگو
۵- خود را غرق در اطلاعات کنید.
ایده ها به تنهایی وجود ندارند. آنها از جایی میآیند. احتمالا آخرین ایدهی شما متاثر از اخبار و اطلاعاتی بوده که جذبش شده بودید یا چیزهایی که از شخصی شنیدید. بدون اطلاعات دریافتی، مبنایی نخواهیم داشت که بتوانیم براساس آن ایده تولید کنیم.
اینجا جاییست که واژهی غرق شدن پا به صحنه میگذارد. اگر میخواهید ایدههای زیادی تولید کنید، باید غرق در اطلاعات شوید، زندگینامهها را بخوانید. خود را غرقِ خواندن مقالات، کتابها و پادکستها کنید. رادیو گوش کنید، فیلمهای سینمایی یا مستند ببینید. با دیگران صحبت کنید.
ایدهها اغلب از میان ارتباطات غیرمنتظره، از مشکلی که در تلاشید تا راه حلی برایش بیابید و چیزهایی به ظاهر نامرتبط، جرقه میزنند. با غرق شدن در اطلاعاتی که موجب تحریکِ ایده در شما میشود، میتوانید ارتباطات بیشتری ایجاد کنید و به ایدههای خلاقانه و راهحلهای موثرتری دست پیدا کنید.
بنابراین بیرون بروید و شروع به تولید ایده کنید. همین حالا بنظر میرسد که هرگز دوباره نمیتوانید به ایدههای خوبی دست پیدا کنید. اما همچنان که شروع به منعطف کردن ماهیچه ایدهپردازی خود میکنید، سوال میپرسید، آسودگی و راحتطلبی را کنار میگذارید، (بدون تلاش بیش از حد) غرق در اطلاعات میشوید، متوجه خواهید شد که ایدهها بطور طبیعی مجددا به سمت شما سرازیر میشوند و اگر این فعالیتها را ادامه دهید، جریان ایده به سمت شما تداوم خواهد داشت.
منبع: سایت پونیشا
ارسال نظر