محمدرضاگلزارعشق رانمی شناسد!
پارسینه: محمدرضا گلزار گفته: «علت جدایی من و تیم سازنده از این پروژه دور بودن متن اثر از سلیقه من بود...
اگر بخواهم در خصوص جزییات جدا شدن از پروژه خانگی «عشق تعطیل نیست» بگویم، همین کافی است که همه با هم انصراف دادیم. یعنی قبل از شروع قسمت 6 من به شخصه و به خاطر خواسته جمعی گروه، کارگردان را صدا کردم و از او خواستم متن را به خاطر عدم علاقه مردم به آن عوض کند و نویسنده جدیدی به گروه اضافه کند که کارگردان زیر بار چنین کاری نرفت و ترجیح داد که کار را متوقف کند. این شد که همه با هم انصراف دادیم و پروژه متوقف شد.»
این آخرین حرف ها درباره سریال پرهزینه و پرچهره ای است که متوقف شدنش خیلی ها را متعجب کرد. پیش از این بیژن بیرنگ کارگردان مجموعه درباره توقف آن توضیحاتی داده بود اما حالا با جملاتی که رضا گلزار به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است، بهتر می شود فهمید که موضوع از کجا آب می خورد.
رضا گلزار البته همیشه ملاحظه کار بوده و این که اینطور از اختلافش با کارگردان کار بگوید، عجیب است. در تماسی با بیژن بیرنگ از او خواستیم تا نظرش را درباره این حرف ها بگوید.
آقای بیرنگ، رضا گلزار گفته در پایان قسمت ششم «عشق تعطیل نیست» از کارگردان خواستیم یا فیلمنامه را عوض کنند یا شخص دیگری را به عنوان فیلمنامه نویس بیاورند، شما نپذیرفته اید و کار تعطیل شده.
- چی بگم؟ من کار را تعطیل نکردم.
از شما نخواستند که فیلمنامه عوض شود؟
- فکر نمی کنم وقتی یک کاری قرار است انجام شود این مسائل اصلا به بازیگر ربط داشته باشد. چه نوع کاری قرار است انجام شود، چه سبکی است و ... صحبت بیژن بیرنگ است و سبک و سیاقی که دارد. بازیگر نمی تواند بگوید کار باید چه شکلی باشد.
شاید شما هم از ابتدا در انتخاب بازیگر اشتباه کردید.
- ما هم در انتخاب بازیگر اشتباه کردیم. مسئله ای که وجود دارد این است که بعضی از دوستان درک نکردند چه کاری قرار است انجام بدهند. قرار بود ما کمدی سیتکام انجام بدهیم و یک کار نو، یک کاری که داشتیم راهش را پیدا می کردیم. منتها این سبک و سیاق احتیاج به زمان داشت و این زمان هم متاسفانه به خاطر سرمایه گذار و لطف دوستان ایجاد نشد. دوستانی که من در اینستاگرامم به یک شکلی از آنها گله کردم و در قسمت پنجم هم به یک شکلی کار را جمع کردم و گفتم با این دوستان نمی شود کار کرد.
این مشکل را فقط آقای گلزار داشتند یا خانم افشار، آقای حقیقت دوست و باقی دوستان هم داشتند؟
- نه، خانم افشار مشکلی نداشت. باقی دوستان هم همینطور. این مشکل را آقای گلزار به وجود آوردند و سرمایه گذار.
سرمایه گذار را ایشان آورده بودند؟
- نه، ایشان نیاورده بود ولی با او در ارتباط بود. به هر حال یکسری دخالت ها ارتباطی به بازیگر پیدا نمی کند.
این که بازیگر به کارگردان بگوید فیلمنامه را تغییر بده اتفاق عجیبی است.
- این اتفاقی است که با کمک آقای سرمایه گذار رخ داد. دخالت های بی موردی که ایشان کرد و ارتباطاتی که با هم داشتند. نمی دانم وقتی کاری هنوز بیرون نیامده و سبک و سیاقش مشخص نیست چطور ممکن است آقای گلزار بخواهند چنین داستانی راه بیندازند، بعد هم این جنسی صحبت کنند؟ کمدی با سبک و سیاق جدیدی که قبلا در ایران کار نشده...
یک مقدار فانتزی تر است؟
- اصلا کاری که در دکور اتفاق می افتد متفاوت است. مبنا، کلام است و فضای خارجی وجود ندارد. از روز اول هم صحبت این بود که با پنج متن کار را شروع کنیم و در ادامه متن ها را بنویسیم. مثل همان سبک و سیاقی که قبلا خودم در خانه سبز و همسران و باقی کارها داشته ام. به عقیده من آقای گلزار و هر کسی که از دوستان شان بوده، هیچ وقت کار را درک نکرده اند. ایشان از روز اول می توانستند تصمیم بگیرند وارد کار بشوند یا نشوند، می دانستند چه جنس کاری است و با چه کسی کار می کنند و با بیرنگ کار می کنند. انتظارم این بود که دوستان عزیز - منظورم آقای گلزار است - این سعه صدر را داشته باشند و خودشان را به کار بسپارند...
اگر خودش را به کار می سپرد، می توانست این نقش را بازی کند؟ خیلی از منتقدهای آقای گلزار می گویند این جنس کار برای بازی ایشان مناسب نیست.
- این هم یک ماجرایی داشت. ایشان از طرف سرمایه گذار به یک شکلی به من تحمیل شد. به این شکل که این سریال را در صورتی می توانیم بسازیم که آقای گلزار باشد. ایشان این سبک بازی را بلد نیست. در لحظات عاطفی مشکل دارد. در خنداندن مشکل دارد. جنس کمدی کار ما یک کمدی کلام است و احتیاج به یک مقدار کار تئاتری دارد و هر کلمه ای باعث می شود کلمه دیگر به وجود بیاید و این باید مخاطب را بخنداند و یک نوع بذله گویی خاص از بازیگر می خواهد که ایشان با این جنس کار مشکل دارد. البته این بذله گویی را به نظرم باقی دوستان مثل آقای حقیقت دوست و خانم افشار داشتند و شیرین و خیلی خوب بودند.
حتی زانیار خسروی، آقای خمسه، خانم مهرانه مهین ترابی و بازیگرهای جدیدی مثل حدیث میرامینی، خانمی که نقش دختر کوچک را بازی می کردند داشتند و به یک شکلی همراه کار بودند. مثلا خانم افشار از روز اول معتقد بود که این کار جدیدی است و تمام سعی مان را باید بکنیم که این اتفاق بیفتد.
آقای خمسه همینطور، خانم مهرانه مهین ترابی هم. تنها کسی که این میان مانع کار بود، به نظر من آقای گلزار بود. آقای گلزار به نظر من باید یاد بگیرد که با سوپراستار بودن و با طمطراق و یراق وارد صحنه شدن و گوش به حرف کارگردان نسپردن و اینکه من همین هستم و باید باشم چون از من در بیرون چنین انتظاری است، نمی تواند یک کار جدید را به وجود بیاورد. تلویحا چندین بار این اواخر به ایشان گفتم ما آدم هایی مثل خسرو شکیبایی یا فردوس کاویانی و باقی بازیگرهایی که در طول این سال ها با آنها کار کرده ام، داشته ایم و اینگونه نبودنده اند.
اصلا این اولین بار بود و برای من جای تعجب داشت که یک بازیگر خودش را به کارگردان و متن نسپرد و دائم با جملات و کلماتی که می گوید، عناد داشته باشد. اگر بخواهم خیلی روراست باشم شاید به این دلیل که ما صحبت از این کردیم که عشق و ارتباط باید چطور باشد و چطور باید سعی کنیم عشق تعطیل نشود و من فکر می کنم آقای گلزار با حدیث عشق خیلی فاصله داشت.
یعنی اصلا عشق را نمی شناخت؟
- به نظرم ایشان عشق را نمی شناسند و نمی خواهند بشناسند و عملکردشان در این کار به عنوان کسی که خودش را آدم حرفه ای می داند...
البته قبلا هم سابقه داشته که بازیگری با کارگردان اختلاف نظر داشته باشد.
- نتیجه کار ایشان نشان داد که برای چنین کاری ساخته نشده اند. ایشان یقینا نمی توانند آقای شکیبایی باشند. من همیشه این مورد را درباره آقای شکیبایی گفته ام که ایشان کسی بودند که کلمات و جملاتی را که به نظرشان شعار بود تبدیل به شعور می کردند ولی ما متاسفانه در این کار شاهد بودیم که کلماتی که در آن شعور بود تبدیل به شعار شد و این غیرقابل پذیرش است.
اگر شما یک سریالی مثل فرندز را ببینید متوجه می شوید من چه می گویم که آدم ها چقدر با هم چفت هستند و در ارتباط درست با هم هستند. به نظر من آقای گلزار کسی بود که به این تجربه صدمه زد و من اگر می توانستم سری دوم را بسازم با آدم های دیگری کار می کردم که اگر هم به اندازه ایشان شناخته شده نباشند ولی حداقل با اعتماد و عشق کار کنند. مگر می شود با بیرنگ کار کرد و به او اعتقاد نداشت و بعد هم بگوید نویسنده باید عوض می شد؟ اصلا ایشان در آن حدی است که بتواند بگوید نویسنده عوض کنید؟
کدام نویسنده ای در ایران می تواند در سبک و سیاق من بنویسد؟ من به دوستان نویسنده توهین نمی کنم ولی هر کس سبک خاص خودش را دارد و چطور یک آدم می تواند بعد از 36 سال که بیرنگ کار کرده، بگوید شما سبک و سیاقت را عوض کن و جور دیگر این سریال را بسازیم و ادامه دهیم؟ البته ایشان از طرف سرمایه گذار حمایت می شد و خب نتیجه اش همین شد که می بینید.
من قسمت اولشو دیدم واقعایه فیلم آبکی وخیلی لوسی است.مخصوصا حدیث میر امینی وعلیرضاخمسه ومهرانه مهین ترابی خیلی لوسند