گوناگون

استدلال مدرس در مجلس به عنوان موافق اولین دولت رضاخان

پارسینه: ۲۹ شهریور ماه ۱۳۰۵ ،مستوفی الممالک اولین ریس الوزرای رضاشاه، برنامه و اعضای کابینه خود را به نمایندگان ششمین دوره مجلس معرفی میکند.

در لیست کابینه نام محمدعلی فروغی به عنوان وزیر جنگ و وثوق الدوله به عنوان وزیر عدلیه به چشم می‌خورد. مصدق علی رغم نزدیکی خویشاوندی با مستوفی الممالک، مخالف برنامه و کابینه عموزاده خود است. به عقیده او فروغی و وثوق الدوله بصیرت و صلاحیت لازم را جهت تصدی وزراتین ندارند.

او فروغی را عامل برقراری کاپیتولاسیون و مصونیت حقوقی روس ها در ایران می‌نامد. همچنین از مکاتبه‌ای پرده بر می دارد که بدون اطلاع مجلس شورای ملی میان فروغی با سفارت انگلیس صورت گرفته و در ازای آن پولی هم دریافت کرده است. وثوق الدوله را نیز به جهت قراردهای ننگین 1907 و 1919 شدیدا" به نقد می‌کشد به گونه ای که برخی نمایندگان در حین نطق او فریاد میزدند که وثوق الدوله و فروغی باید محاکمه شوند.

اما سید حسن مدرس که پیش از آن همچون مصدق مخالف تشکیل حکومت پهلوی بود این بار به عنوان یکی از موافقان دولت جدید پهلوی، ضمن احترام به مصدق به دفاع از کابینه و دو وزیر عدلیه و جنگ می پردازد.

او می گوید آن بخش از فرمایشات آقای مصدق که جنبه شخصی دارد مثل جزئیات پول یا قرارداد و معاهده كه بنده هیچ اطلاع ندارم خودشان از خودشان دفاع خواهند کرد. مدرس استدلال عجیبی میکند و آن اینکه اگر هم معاهده یا قراردادی صورت گرفته این معامله یا قرارداد، بیعی "فضولی" است . یعنی صاحب مال کس دیگری بوده و به هر حال تحقق پیدا نکرده است. می گوید"شما میفرمایید فلان كار را كرده؟ یا چه كرده بكند فایده اش چیست.

صاحب مال من هستم. خوب دختر من را یك كسی برود توی خانه اش برای خودش عقد كند فایده اش چیست؟ صاحب مال آنجا نشسته است." مقصودش این بود که بالاخره صاحب مملکت مجلس بوده و او و دیگر نمایندگان ملت نگذاشتند قرارداد تحقق پیدا کند و معامله جاری شود. پس کار وثوق الدوله و فروغی اثری به دنبال نداشته است و بعد می گوید این از جنبه حقوقی قابل بحث نیست. یعنی اگر کسی نیتی کرد به واسطه نیتش محاکمه نمی شود. می گوید "(به طور مثال) یكی خواست عبای مرا ببرد من زدم توی گوشش و نبرد حالا چه كارش كنم؟.. میخواست ببرد - "میخواست" در جنایات مجازات دارد نه در حقوق - من میخواهم تمام جواهرات دنیا مال ما باشد حتی انگشتر دست شما را بگیرم اما شما به من ندادید. آن وقت باید بنده را مجازات كنند؟! بنده حقوقی صحبت میكنم " او با این استدلالها میخواست بگوید قرارداد وثوق الدوله اگر تحقق پیدا میکرد و آثاری عینی به دنبال داشت باید محاکمه می شد اما این دست معاهدات یا قرادادها از جنس معامله های فضولی است.

مدرس به نکته مهم دیگری نیز اشاره کرد و گفت پیش این من با "جمهوری" مخالف بودم، یك دسته معتقد بودند یك دسته معتقد نبودند به هر حال دعوا پایان یافت "حالا من هر جا بنشینم آقا را تنقید(انتقاد) كنم كه آقا طرفدار جمهوری بود.؟ خیر آقا اینها نظریات سیاسی است آنجا اختلاف داشتیم گذشت و رفت. اینجا اتفاق داریم و با هر كار میكنیم حالا اگر چهارتاشان آن روز دارای آن عقیده بودند هر روز ما برای خدمت به مملكت و خدمت به دیانت همه را ول كنیم برای این ‌كه آن روز صاحب این عقیده بودند خیر آدم باید عقیده داشته باشد بلی تقصیر و مقصر اگر ثابت شد آن وقت حق شما و آقای مصدق السلطنه است كه ریشه اش را بردارد اما به مجرد اعتقاد سیاسی و اختلاف نظر در عقیده سیاسی من نمیتوانم فحش بدهم من نمیتوانم تنقید كنم - من نمیتوانم بگویم آقای رئیس الوزراء چون بعضی از وزراء شما یك عملیاتی كرده اند كه عقیده سیاسی من بر خلاف آنها بود خوب است توبه كنند......"

البته این بدان معنی نیست که مدرس موافق حکومت رضاخان بوده است.

جواد نظری

ارسال نظر

  • ناشناس

    مستوفی بعد از فروغی دومین نخست وزیر رضا خان بوده

  • کامران

    مگه علما نمیگن الاعمال ب نیتها
    پس حرف مدرس رو چطور توجیح کنیم؟

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار