روايت يك دادگاه جنايي باورنكردني اما واقعي
پارسینه: مردي كه متهم است پس از برقراري ارتباط نامشروع با يك زن، شوهر او را به قتل رساند، در جلسه دادگاه اتهامات خود را انكار كرد.
مهرزاد٤٧ ساله تنها متهم پرونده نيست. او در روز حادثه، پودري مسموم را به زن مورد علاقهاش داد تا در غذاي شوهرش بريزد و او را به كام مرگ بكشاند. هر دوي آنها چند روز پس از وقوع قتل دستگير شدند و به زندان افتادند.
روز گذشته رسيدگي به پرونده آنها در شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قربانزاده برگزار شد. در همان ابتدا با قرائت چند خط ابتدايي متن كيفرخواست از سوي منشي دادگاه، پرده از ارتباط نامشروع مهرزاد و سوسن برداشته شد. آنها كه مقتول را سد راه ازدواج خود ميدانستند او را كشتند و با حلقآويزكردنش سعي كردند مرگ او را خودكشي جلوه دهند اما ١٥ روز پس از حادثه، سوسن، ارتباط نامشروع با مهرزاد را پذيرفت و او را قاتل همسرش معرفي كرد تا كارآگاهان پليس، پرونده را براي صدور حكم به دادگاه كيفري ارسال كنند.
پس از قرائت كيفرخواست، پدر مقتول پشت جايگاه ايستاد. پيرمرد با لهجه غليظ آذري از دادگاه قصاص متهمان را خواستار شد. او گفت: «عروسم، پسرم احمد را با همدستي مهرزاد كشته است. احمد تا حالا به كسي بدي نكرده بود. متهمان بايد قصاص شوند.» پسر او به شيشه و ترياك اعتياد داشت و تحقيقات پليس نشان ميداد او با شلاقي از كابل برق، همسرش را كتك ميزد.
نيمساعت پس از آغاز جلسه، نوبت به مهرزاد، متهم به قتل رسيد. رييس دادگاه، همزمان با ايستادن او پشت جايگاه از مامور زندان خواست تا سوسن را از اتاق بيرون ببرند. قرار بود يك بار ديگر روايت ارتباط نامشروع متهمان، سوزانده شدن بدن مهرزاد به دست مقتول و عملي شدن نقشه قتل براي همه زنده شود. مهرزاد كه در هيچ كدام از مراحل تحقيقات به قتل و داشتن ارتباط نامشروع اعتراف نكرده است اينبار نيز همه اتهامات خود را انكار كرد و گفت: «من مدتها قبل از وقوع قتل با احمد - مقتول - قطع رابطه كرده بودم. با اين حال زن او - سوسن - مدام مزاحم من ميشد و ميخواست با من دوست شود اما من اعتنايي به او نميكردم. تا اينكه آنها يك روز من را به خانه خود كشاندند و گفتند كه ميخواهند مساله را با حرف حل كنند اما وقتي پيششان رفتم، احمد با چاقو تهديدم كرد و گفت بايد ٣٠ ميليون تومان به او بدهم تا دست از سرم بردارد. من زير بار نرفتم. او عصباني شد و از سوسن خواست يك سيخ كباب را داغ كند. آنها من را با تهديد چاقو برهنه كردند و سوسن با همان سيخ، دو قسمت بدنم را سوزاند.» مهرزاد كه براساس اعترافات سوسن و مدارك پليسي به قتل متهم شده است تمام حرفهاي سوسن
را «دروغ» خواند و ادامه داد: «من هيچكسي را نكشتهام. خودشان سر احمد بلا آوردهاند.»
پس از او نوبت به سوسن رسيد. نخستينبار دو سال پيش، با اعترافات او پرده از قتل احمد برداشته شد اما زن ٣٤ ساله اينبار حرفهايش را با رد اتهام ارتباط نامشروع آغاز كرد و گفت: «شوهرم از من خواسته بود با مهرزاد ارتباط داشته باشم. او من را طعمه قرار داده بود تا از مهرزاد اخاذي كند. آن روز هم كه بدن مهرزاد را سوزاند براي پول بود.»
متهم درباره روز حادثه گفت: «آن روز طرفهاي ساعت شش صبح از خواب بيدار شدم و به اتاق همسرم رفتم. ناگهان ديدم او خودش را با طناب از پنجره حلقآويز كرده. سريع پايين آوردمش و همسايهها را خبر كردم اما وقتي اورژانس آمد او مرده بود.»
اعترافات سوسن در حالي بود كه او نخستينبار ١٥ روز پس از دستگيري به داشتن ارتباط نامشروع با مهرزاد و همكاري در قتل همسرش اعتراف كرده و گفته بود همسرش را به خاطر اينكه سد راه ازدواج آنها شده بود به قتل رساندهاند. اين تناقض باعث شد تا قاضي قربانزاده، رييس دادگاه از روي پرونده بخواند. سوسن در آن نوشته بود: «من از سال ٩٠ با مهرزاد ارتباط نامشروع داشتم. شوهرم وقتي از اين موضوع باخبر شد با نقشه قبلي مهرزاد را به خانه كشاند. آنجا با تهديد چاقو برهنهاش كرد و بدنش را با سيخ كباب سوزاند و از اين كارش فيلم گرفت. يك هفته بعد من پيش مهرزاد رفتم و گفتم شوهرم ميخواهد طلاقم بدهد. او پيشنهاد داد حميد را بكشيم تا بتوانيم با هم ازدواج كنيم. روز حادثه يك پودر سفيدرنگ به من داد و گفت در غذاي حميد بريزم. همين كار را هم كردم. حميد با خوردن آن صورتش كبود شد و با حالت بدي به خواب رفت. چند ساعت بعد، مهرزاد آمد و رفت در اتاقي كه حميد آنجا افتاده بود. از ترس نفهميدم چه شد. صبح كه از خواب بيدار شدم و به اتاق شوهرم رفتم، جنازه آويزان او از پنجره را ديدم. مهرزاد او را كشته بود.»
قاضي از بالاي عينك نگاهي به متهم انداخت اما او بار ديگر اتهامات خود را انكار كرد و گفت: «من اين حرفها را به اجبار برادرشوهرم زدم. او ١٥ روز پس از قتل به بازداشتگاه آمد و گفت: فيلم سوزانده شدن مهرزاد را ديده و من بايد قتل را گردن مهرزاد بيندازم تا او را اعدام كنند. بعد وكيل ميگيرند و من را نجات ميدهند. من حرفشان را به بازجو گفتم اما آنها زير قولشان زدند. من نه كسي را كشتهام و نه با كسي ارتباط نامشروع داشتم. حميد خودكشي كرد، درست مثل دو سال پيش كه اين كار را انجام داد و من جانش را نجات دادم.»
با ثبت حرفهاي دو متهم، نوبت به عليرضا، پسر ١١ ساله سوسن رسيد. مادرش او را ١١ سال پيش به دنيا آورد و حالا امكان دارد سرنوشت پرونده با شهادت او به مرگ همان مادر ختم شود. عليرضا گفت: «روز حادثه ميخواستم از غذاي بابايم بخورم كه مادرم نگذاشت. طرفهاي ساعت ٣-٤ نصف شب هم از خواب بيدار شدم بروم پيش بابايم بخوابم كه باز هم مادرم نگذاشت. او مدام در پذيرايي راه ميرفت و دستانش را ميماليد.» پسر ١١ ساله تاييد كرد كه مهرزاد پيش از اين بارها به خانه آنها رفت و آمد داشت و خودش يك بار از لاي در ديده بود كه او با مادرش ارتباط نامشروع برقرار كرده است. اين حرف او با واكنش مادرش روبهرو شد. او با چشماني پر از اشك گفت: «اين حرفها همه دروغ است. پسرم در اين دو سال پيش خانواده شوهرم بزرگ شده و اين حرفها را آنها در دهان او انداختهاند.»
جلسه دادگاه به پايان خود نزديك ميشد كه وكيل سوسن پشت جايگاه ايستاد. او تقاضاي برائت موكل خود از همكاري در قتل و ارتباط نامشروع را درخواست كرد و گفت: «براساس اعلام نظريه پزشكي قانوني، مرگ به دليل خفگي ناشي از انسداد مجاري تنفسي بوده و هيچ آثاري از سم در بدن مرحوم ديده نشده است. اين موضوع خودكشي احمد را محتمل ميسازد.» وكيل مهرزاد نيز او را بيگناه خواند و تقاضاي برائت از قتل را تكرار كرد. پس از آن قضات وارد شور شدند تا حكم نهايي را صادر كنند. يكي از آنها ميگفت مجرمان حرفهاي همهچيز را انكار ميكنند.
منبع: اعتماد
مقتول اعتیاد به شیشه ومواد مخدرویگر داشته همسر بینوای او قربانی یک اجتماع فاسدوشوم است مادری را باکابل وشلاق کتک ردن عاقبت سوئی دارد
البته بنده حق قضاوت ندارم ولی مجرم حرفه ای کسی است که قبل از این هم مرتکب قتل شده باشد. آیا این گونه است؟