اول دسامبر (برابر ۱۰ آذر) هر سال را روز جهانی ایدز نامیده اند و هر ساله برای این روز شعار خاصی نیز در نظر گرفته میشود. روز جهانی ایدز در گرو خدماتی است از جمله مسئولیت پذیری در سیاست کشور، نقش رسانه ها و اقتصاد و جامعه است. دراین روز به سراسر جهان همچنین اروپا وآلمان یاد آوری می شود که ویروس اچ آی وی هنوز به مدت دراز و نامعلومی چیره نشدنی و باقی مانده است. همچنین لازمست که در همه جا تمامی افزار و منابع برای پیشگیری ، آموزش و درمان و نیز کمک به مبتلایان در دسترس قرار گرفته شود، تا بیماران به زندگی واقعی شان تمرکز داشته و آن را ادامه دهند.
هنوز تنها 37 درصد از این مبتلایان در سراسر جهان دسترسی به داروهای ضد ویروس اچ آی وی دارند.
در سراسر جهان نزدیک به 35 میلیون انسان با اچ آی وی زندگی می کنند و هرسال بیش از 2 میلیون انسان جدید نیز به تعداد مبتلایان افزوده می شوند که از این تعداد جدید نزدیک به 240000 نفر آنها کودکان هستند.
تاکنون از سالهای 80 میلادی تا سال 2013 میلادی نزدیک به 78 میلیون انسان به اچ آی وی مبتلا شده اند که از این تعداد همچنین 39 میلیون آنان جان خود را از دست داده اند.
70 درصد از مبتلایان جدید از صحرای آفریقای شمالی و در اروپا بیشترین تعداد به مردم اروپای شرقی مربوط می شود که تنها در سال 2013 صد و ده هزار 110000 نفر می باشد. در آلمان نیز تعداد رسمی مبتلایان به بیش از 80 میلیون نفر ثبت شده است که از این تعداد نیز نزدیک به 30000 سی هزار نفر جان خود را از دست داده اند.
در آلمان وزارت بهداشت، مرکز آموزش بهداشت و همچنین بنیاد ایدز آلمان، یک کمپین مشترک برای این موضوع اجتماعی را مربوط داده است تحت شعار " مثبت باهم زندگی کنیم". تاکید موضوع اصلی امسال به نکته "مسائل وجدانی" هر شخص متمرکز شده است و همه را به روشنفکری و همبستگی دعوت می کند.
بسیاری از مردم بشرطی که درست در باره اچ آی وی و ایدز آموزش یافته باشند، می دانند که در زندگی روزمره بخوبی در برابر اچ آی وی محفوظ هستند. اما هنگامی که به نقطه "دانستن" که می رسند به دانستنی های خود تردید می کنند، اعتماد به خود ندارند و در نتیجه ترس قوی بر آنها چیره می شود.
به همین دلیل کمپین ایدز آلمان می گوید:
چه خواهد شد وقتی انسانی که در برابر تو قرار گرفته است "اچ آی وی" داشته باشد؟
چه دوست داری انجام بدی؟
گرچه در این چند سال اخیر آموزش و اقدامات مفیدی از سوی مسئولین و وزارت بهداشت برای پیشگیری و درمان مبتلایان به اچ آی وی و ایدز در ایران در حال انجام است، ولی این روند با رشد و ازدیاد مبتلایان جدید در جامعه ما هنوز به کندی پیش می رود.
متاسفانه بسیاری از سایت های آموزشی و آگاهی رسانی همچنین مراکز مشاوره رفتاری در ایران در باره بیماریهای آمیزشی و بویژه اچ آی وی و ایدز آگاهی یشان کم، نارسا و برخی نیز غیر استاندارد و نادرست هستند. (نشانه های آن را از ارسال ایمیل ها و پرسشهای شما خوانندگان و علاقمندانی که برای من می فرستید در بخش پرسش و پاسخ این وبسایت می توان به روشنی دریافت. بسیاری از ایرانیان در داخل ایران وقتی که برای من در مورد مسائل آمیزشی و بیماریهای جنسی ایمیل می فرستند در آن ها مرتب واژه های ترس، اضطراب، خودکشی و افسردگی را می خوانم. با تاسف بسیار با کوچکترین مورد و یا بیماری جنسی که برایشان تازگی پیدا می کند، فوری ترس و اضطراب شدید تا حد افسردگی و خودکشی وجودشون را فرا می گیرد.
یکی از دلایل آن فقدان یا ضعف بسیار در نقش آموزش و رسانه ها در شناخت اعضای تناسلی و جنسی بدن، جنسیت و بیماریهای جنسی غیرآمیزشی از جمله کلامیدیا و همچنین از نوع آمیزشی آنها می باشد. نقش مهم دیگر چاره اندیشی در زدودن تابو های اجتماعی که در میان فرهنگ ما ریشه دوانده است را می توان نام برد. ناآگاهی و ترس موجب نگرانی جدی سلامت و برهم ریختن بهداشت جامعه را فراهم آورده است. ترس و نگرانی نشان خصلت و واکنش مردم نا آگاه از پدیده های طبیعی است.
از دیگر دلایل مهره ای و کارسازی که می بایست به آن اشاره کرد: نقش رسانه ها و بویژه مبارزه با استیگما (انگ و توهین) که سرچشمه آن در تمامی جوامع بدلیل نداشتن شناخت و آگاهی از پدیده های طبیعی است. از جمله فقدان آگاهی برای پیشگیری و درمان بیماری و یا آمیختن عقاید شخصی هر یک از ما می باشد که زندگی انسانها را زیر ذره بین گرفته یا تفتیش کرده و بر آنها قضاوت می کنیم.
حضور استیگما موجب رشد تبعیض بین انسان ها و همچنین در بیماران می شود. آنها را بدلیل نوع بیماری از هم تفکیک کرده و با ناسزا گفتن و رفتارهای تبعیض آمیز ناروا در محل کار، محیط های آموزشی و حتی در محیط خانه به کسی که تا چند روز پیش یکی عزیزان ما بود بدلیل ترسی که ناشی از آگاهی و کم بینی در خود ما ریشه دوانده است، اینک با خشنونت های ناهنجار، رفتارمان را با آنان تغییر می دهیم. انگ و تبعیض این دو پدیده رابطه وابسته به هم و کلیدی دارند که در راستای آموزش و یاد گیری تمامی گروها ی مردم جامعه و از سوی دیگر در برخورد زندگی روزمره هر یک از ما با این دسته از مبتلایان نقش بویژه حیاتی را ایفا می کند. زیرا با نا آگاهی و رفتارهای ناروا می توان زندگی بیماران را از نظر روحی و جسمی بسیار به خطر انداخت.
به اعتقاد من سرنوشت شخصی هر انسانی را آن چنان که هست با روشنفکری بپذیریم. با همبستگی هر بیماری را پشتیبانی کنیم و بکوشیم مثبت با هم زندگی کنیم.
منبع:humanreflection
ارسال نظر