نویسنده «قصههای مجید» در ccu
پارسینه: هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده «قصههای مجید» تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت.
بیژن مرادی کرمانی فرزند هوشنگ مرادی کرمانی پیرامون وضعیت پدرش اظهار داشت: روز پنجشنبه پدرم تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت.
وی در مورد شرایط کنونی نویسنده قصههای مجید عنوان کرد: در حال حاضر ایشان در بخش ccu بیمارستان مهر بستری هستند و البته شرایط ملاقات ممنوع حاکم است تا روند بهبودی طی شود.
بیژن مرادی کرمانی در ادامه ضمن بیان اینکه از روز گذشته حال عمومی پدرم بهتر شده، خاطر نشان کرد: سه روز دیگر احتمالا پدرم به بخش عمومی منتقل میشود.
وی پیرامون سابقه بیماری در این نویسنده توضیح داد: 8 سال پیش به دلیل گرفتگی رگ و تپش قلب یک بار عملی انجام شده بود و این برای مرتبه دوم بود.
گفتنی است، هوشنگ مرادی کرمانی از سال 1339 در کرمان و همکاری با رادیو محلی کرمان نویسندگی را آغاز کرد، و در سال 1347 با چاپ داستان در مطبوعات فعالیت مطبوعاتی اش را گسترش داد.
اولین داستان وی به نام «کوچه ما خوشبختها» در مجله خوشه (به سردبیری ادبی شاملو) منتشر شد که حال و هوای طنز آلود داشت. در سال 1349 یا 1350 اولین کتاب داستان وی «معصومه» حاوی چند قصه متفاوت و کتاب دیگری به نام «من غزال ترسیدهای هستم» به چاپ رسیدند.
در سال 1353 داستان «قصههای مجید» را خلق میکند، داستان پسر نوجوانی که همراه با «بی بی» پیر زن مهربان، زندگی میکند. همین قصهها، جایزه مخصوص «کتاب برگزیده سال1364» را نصیب وی ساخت.
اما اولین جایزه نویسندگی اش به خاطر «بچههای قالیبافخانه» بود که در سال 1359 جایزه نقدی شورای کتاب کودک و جایزه جهانی اندرسن در سال 1986 را به او اختصاص داد. این داستان سرگذشت کودکانی را بیان میکند که به خاطر وضع نابسامان زندگی خانواده مجبور بودند در سنین کودکی به قالیبافخانهها بروند و در بدترین شرایط به کار بپردازند. در مورد نوشتن این داستان میگوید: «برای نوشتن این داستان ماهها به کرمان رفتم و در کنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آنها را به خوبی درک کنم». درک و لمس آنچه که مینویسد از خصوصیات نویسندگی کرمانی است که در تمام داستانهای او می توان احساس کرد. میتوان گفت مرادی با تمام وجود مینویسد.
آثار او به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شده است. اما اولین اثری که از او به زبان انگلیسی ترجمه شده بود داستان «سماور» از «قصههای مجید» بود که برای یونیسف فرستاده شد.
امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشه ، یادش بخیر قصه های مجید ، یه لحظه رفتم به ایام خوش کودکی و نوجوانی