زندگی بسیار سخت، کمی آنطرف تر از تهران+تصاویر
پارسینه: ۴۰خانوار ۴۰ کیلومتر آنسوتر چسبیده به پایتخت روز را شب میکنند تا ۴۰ سالی، چندسالی کمتر یا بیشتر، زندگی کرده باشند اما همین چندسال از بیآبی سخت گذشته. تنها چشمه روستای اسماعیلآباد زاویه هم خشک شده، آنقدر خشک که وقتی میخواستند کانالکشی کنند و آب را پای درختها ببرند، منصرف شدند
پارسینه ؛ ۴۰خانوار ۴۰ کیلومتر آنسوتر چسبیده به پایتخت روز را شب میکنند تا ۴۰ سالی، چندسالی کمتر یا بیشتر، زندگی کرده باشند اما همین چندسال از بیآبی سخت گذشته. تنها چشمه روستای اسماعیلآباد زاویه هم خشک شده، آنقدر خشک که وقتی میخواستند کانالکشی کنند و آب را پای درختها ببرند، منصرف شدند و عطایش را به لقایش بخشیدند. از بیآبی، بیماری هم به جانشان افتاده زنها و بچههاشان دچار بیماریهای عفونی شدهاند.
آب که ندارند گاز پیشکش، برای حمام، باید دیگ را از آب تانکری که هفتهای یکبار پر میشود و به روستا میآید، پر کنند، با آتش نفت بشکههایی که حالا خالیاند، گرم کنند و... . گاهی اگر کسی یا کسانی به آنها سری بزنند و حالی از آنها بپرسند، حالی از روستائیانی که روستایشان آغاز بیابان است، آغاز بیابان، «بیتابلو»، «بیجاده»، همین چندوقت پیش، زن جوانی که چند قدم بیشتر تا مادر شدن نداشت، به خاطر همین «بیچیز»ها مُرد و نوزاد به زاد نرسیدهاش هم از خیر دیدن دنیا گذشت. ۴۰ خانوار ۴۰ کیلومتر آنسوتر چسبیده به پایتخت روز را شب میکنند...
فقط بیروت و بیت المقدس...
همش فتو شاپه...
بازم دم بسیجیای اردوهای جهادی گرم که رفتن اونجا ...
مگر مهمه؟ اقایان بادی گارد و هواپیما اختصاصی و غیره دارند بسه دیگه
دین ابزاریست برای حکومت کردن به نحو احسن
این آبادی دیگه نقسای آخرشو میزنه آب که نباشه حیات هم از بین میره باید نوسازیش کنند آب لوله کشی بهشون بدهند یا اینکه اهالی رو در شهر اسکان دهند
الهی بمیرم، سهم این مردم صبور، از دنیا ، از روزگار چیست؟!