من یکی از آن ۱۰۰۰ نفرم!
پارسینه: جنگ که شروع شد خرمشهر زندگی میکردیم. بمباران که شروع شد در کوچه فوتبال بازی میکردیم. همون ساعتهای اول شروع بمباران هر کس امکان گریز داشت و وسیلهای، شروع به بیرون رفتن از شهر کرد.
مقاومت در مقابل لشکرهای عراق که شروع شد 1000 نفر هم نمیشدیم که بهترین اسلحهمان «ژ3» بود. من یک تفنگ «M1» داشتم که خیلی از آن 1000 نفری که ماندیم و مقاومت کردیم آن را هم نداشتند. در کشور دعوا بود. دعوای قدرت و ما دلیلی برای امید نداشتیم ولی امید داشتیم. 34 روز مقاومت بود. بسیاری از آن 1000 نفر کشته شدند. بعضیهایمان مجروح و تعداد کمی مثل من سالم. شهر بعد 34 روز سقوط کرد ولی امروز که نگاه میکنم، اگر آن 1000 نفر نمیماندیم و در مقابل آن هجوم لشکرهای عراق مقاومت نمیکردیم حتما «صدام حسین» به اهداف خود رسیده بود. شک ندارم که امروز کشوری به نام ایران وجود نداشت. معتقدم و بر این اعتقاد پا میفشارم که آن 1000 نفر ایران را زنده نگه داشتند. امیدی که در دل آن 1000 نفر بود برای پیروزی نبود، برای زنده ماندن نبود ولی همچنان امید بود.
برای من که یکی از آن 1000 نفر بودم هنوز این امید زنده است. در دوم خرداد 76 هم این امید زنده بود.... و در خرداد 92 هم زنده بود. هنوز هم این امید زنده است. در این زمستانی که هوایش بهاری است من همچنان امیدوارم. میگویند امید تو شاعرانه است. بله هست و مگر میشود امید شاعرانه نباشد؟ مگر میشود شاعر نباشی و در مقابل آن همه سرباز و لشکر و تانک بایستی؟ اگر امید نداشته باشی پس چطور میخواهی ادامه بدهی؟ وقتی میدانی مرگ برای در آغوش کشیدنت ثانیه شماری میکند؟
من یکی از آن 1000 نفرم. یکی از آن 1000 نفری که اگر ایران همچنان هست به خاطر امید است. از من نخواهید امیدوار نباشم. از من نخواهید شاعر نباشم. من امید را بارها و بارها تجربه کردهام. بارها زمین خوردهام و بارها کشته شدن نزدیکترین یارانم را دیدهام. جاری شدن خونشان را بر آسفالت خیابان و خاک تشنه دیدهام اما معجزه امید را هم دیدهام. من یکی از آن 1000 نفرم و افتخارم این است که همیشه و تا ابد یکی از آن 1000 نفر میمانم.
من با همه امیدم به پای صندوق رای میروم اگر حتی باز 1000 نفر باشیم.
مهرداد احمدی شیخانی
برای من که یکی از آن 1000 نفر بودم هنوز این امید زنده است. در دوم خرداد 76 هم این امید زنده بود.... و در خرداد 92 هم زنده بود. هنوز هم این امید زنده است. در این زمستانی که هوایش بهاری است من همچنان امیدوارم. میگویند امید تو شاعرانه است. بله هست و مگر میشود امید شاعرانه نباشد؟ مگر میشود شاعر نباشی و در مقابل آن همه سرباز و لشکر و تانک بایستی؟ اگر امید نداشته باشی پس چطور میخواهی ادامه بدهی؟ وقتی میدانی مرگ برای در آغوش کشیدنت ثانیه شماری میکند؟
من یکی از آن 1000 نفرم. یکی از آن 1000 نفری که اگر ایران همچنان هست به خاطر امید است. از من نخواهید امیدوار نباشم. از من نخواهید شاعر نباشم. من امید را بارها و بارها تجربه کردهام. بارها زمین خوردهام و بارها کشته شدن نزدیکترین یارانم را دیدهام. جاری شدن خونشان را بر آسفالت خیابان و خاک تشنه دیدهام اما معجزه امید را هم دیدهام. من یکی از آن 1000 نفرم و افتخارم این است که همیشه و تا ابد یکی از آن 1000 نفر میمانم.
من با همه امیدم به پای صندوق رای میروم اگر حتی باز 1000 نفر باشیم.
مهرداد احمدی شیخانی
دمت گرم و سر تعظیم در مقابل این همه غیرت و شرف.
درود فراوان . بسيار زيبا و اميدبخش !
ياد متن طرفداراي جليلي در انتخابات 92 افتادم
اونا هم ميگفتن حادثه كربلا نشان داد اگر 72 نفر هم باشيم بايد بايستيم
باز خوبه كه شما ميگي ما 1000 نفريم.
پیش به سوی صندوقها با لیست امید
بیفایده است رای به نمایندگانی که شورای نگهبان تاییدشاان کرده.