یادداشت/گفتگوی عجیب محمد قائد درباره محمدعلی کلی
پارسینه: پهلوان سوپرشارژ هشتسیلندر ٤×٤
ارزیابی شما از شخصیت محمدعلی کلی چیست؛ او را ورزشکار میبینید یا اسطوره؟ سیاستمدار یا فردی عامی که با تصمیماتش توانسته نام خود را بهنوعی در تاریخ ماندگار کند؟
همکلاس دبیرستان با اعجاب پرسید خبر دارم هوک چپ محمدعلی ٩٠ کیلوست؟ صادقانه اما نه خالی از قدری بدجنسی گفتم هوک چپ چیست و ٩٠ کیلو کم است یا زیاد؟ با دلخوری نگاهی ملامتبار کرد و حرفی نزد، یعنی برو بابا تو هم.
پهلوان نیازی به پسوند و توصیف ندارد: مظهر قدرت ماهیچه و خداوندگار واردآوردن ضربه ٩٠کیلویی آن هم با دست چپ. حالا حساب کنید با بازوی راست چه میکرد. خدا نصیب نکند که فک انسان با چنان هوکی پیاده شود.
به نظر میرسد شناخت ایرانیها از محمدعلی کلی بیشتر بهخاطر تغییر دین و گرویدن او به اسلام بوده است، اما در دنیا نیز بیشتر شخصیتی سیاسی شناخته میشود تا بوکسور.
چندسال بعد از آن گفتوگوی کوتاه با همکلاسم، دم بازار وکیل پارچه کتوشلواری میخریدم. بزاز مثل شصتتیر حرف میزد. صبح همان روز محمدعلی در مسابقهای باخته بود و پارچهفروش شیرازی دردمندانه مشتزن سنگینوزن را سرزنش میکرد: اگه او دفه به جوی ای که هی بیگی منمن گفته بودی خواس خدا، حالو نمیباختی. مسلمون که اقد نمیگه منمن، میگه خداخدا.
کسانی در مغربزمین از روی اعتقاد یا به هر دلیلی مسلمان میشوند اما وقتی نودین، گرویدنش را با بوقوکرنا اعلام میکند چهبسا قصدش آزردن دیگران باشد، مانند روژه گارودی فرانسوی یا ادواردو آنیـلی از خانواده صاحبان کمپانی فیات. محمدعلی هم پنهان نمیکرد مشتاق است از هر راهی که شده، به صورت سفید مسیحی آنگلوساکسون تف کند.
خودداریاش از شرکت در جنگ ویتنام همزمان با دورهای است که بسیاری از روشنفکران اروپایی و آمریکایی هم شرکت در آن جنگ را محکوم میکردند. آیا میتوان کلی را یک ورزشکار هوشمند و دارای درک تازه از موقعیت تاریخی خود دانست؟
تنها او نبود که حاضر نشد به جنگ برود؛ برخی جوانان آمریکایی برای سربازینرفتن حتی به کانادا پناهنده شدند. اگر هم میرفت بعید بود مانند پنجاهوچندهزار نفری که کشته شدند، به میدان جنگ بفرستندش. از آدمهای مشهوری مانند او و الویس پریسلی برای بالابردن روحیه در سربازخانهها و کمپهای نظامی استفاده میکردند. درهرحال، وقایع ویتنام هر شب در تلویزیون خانه دههامیلیون آمریکایی بود و بسیاری از آنها میپرسیدند این اعمال شنیع و فجیع برای چیست. بیزاری از پاشیدن سم ضدبرگ و شخمزدن مزارع یک مشت کشاورز فقیر با میلیونها تن بمب احساسی بود همهگیر و نیاز چندانی به هوشمندی و درک موقعیت تاریخی نداشت.
کلی در ایران شخصیتی محبوب بوده، چه قبل از انقلاب که برخی کافهها و قهوهخانهها در زمان مسابقات او سرو رایگان داشتهاند و چه بعد از انقلاب که یکبار از اماکن مذهبی ایران (حرم امامرضا(ع)) دیدن کرد و حتی در نماز جمعه حضور یافت.
مختصری کنجکاوم وقتی اسمی را که با بیزاری و دادوفریاد دور انداخته بود همچنان در ایران به او میچسباندند، چه فکر میکرد و اگر احساسی داشت چه بود. کاش یکی که استثنائا و تصادفا توی باغ بود برایش توضیح میداد محمدعلی در خاورمیانه معمولا اسم کوچک است (شاه، پاشا، جناح، جمالزاده، فروغی، فردین) و جماعت چون عادت ندارند اسم کسی محمد و نام خانوادگیاش علی باشد یک کِلِی هم میچسبانند پشت آن.
درهرحال، چه کلـی و چه جزئی، دستکاری اسم اشخاص، بدون قصد مطایبه، کار درستی نیست. به این میماند که کسی اسمش را از قلی به کامبیز تغییر دهد اما به او بگویند کامبیزقلی. بابایی روی گردنش غده بود و جماعت به او میگفتند «اسمال غده». پس از عمل جراحی، اسمش را گذاشتند «اسمال بیغده».
در یک پانویس کتاب «ظلم، جهل و برزخیان زمین» به اسلامآوردن افرادی از قبیل مالکوم اکس، عالیجاه محمد و «کاسیوس (محمدعلی) کلی» اشاره کردهام و در پاسخ به ایراد خوانندهای برایش توضیح دادم اسم جدید را همراه اسم قبلی آوردهام و این کار به نظرم اشتباه نیست؛ اشتباه این است که اسم جدید را برای پیش از تغییر آیینش هم به کار ببریم یا اسم قبلی را همچنان به او بچسبانیم.
به نظر میرسد کلی فقط اسطوره ورزشی نیست؛ اسطوره مردمی بوده که به تغییر جایگاه و طبقه خود در نظام سرمایهداری جهان امیدوار بودهاند. در دورهای به اسطوره بدل میشود که سیاهپوستان جهان اجازه ورود به بسیاری از محیطهای اجتماعی را ندارند.
اگر منظورتان تغییر جایگاه و طبقه سیاهپوستان است، این با برندهشدن در مسابقه مشتزنی حاصل نمیشود. یکی میلیونر میشود، بقیه ماست خودشان را میخورند. در آمریکا بالارفتن یک سیاه از پلکان ترفیع اجتماعی به معنی بورژواشدن یک خانواده است. آن کشور بالاترین نسبت زندانی به جمعیت را دارد و بیشتر زندانیها سیاهپوستند. نمیتوان کودک و نوجوان سیاهپوست را از خانواده و محیطش جدا کرد و در آکواریوم پرورش داد.
مثلا نوکزبانی حرفزدن و سین فسدار و شین کشدار (به قول خودمان چهارنقطه) مورگان فریمن، بازیگر سینما، سوکسه دارد و فروش میکند. حتی در فیلمی علمی درباره پیدایش کهکشان حرف میزند. این فقط یعنی یک آدم و خانوادهاش میتوانند ساکن محله سفیدهای شدیدا محترم شوند. بابایی استرالیایی گفت در آمریکا از سریال تلویزیونی «داونتون ابی» استقبال کردهاند چون سیاهمیاه در آن نیست. سازندههای سریال نهتنها تکذیب نکردند که باید با این حرف حال کرده باشند.
دنیا به سیرت و صورت مدام در حال تغییر است. اسم وسط رئیسجمهور محبوب و مقتول (ایرلندیتبار) ابرقدرت آمریکا فیتزجرالد بود و اسم وسط رئیسجمهور (کنیاییتبار) کنونیاش حسین است. در این هیروویر، محمدعلی خودمان هم چهار تا آپرکات و هوک میپراند و میلیونها دالر جایزه میگیرد و به ارث میگذارد.
اسطورهپُسطوره مال توی کتاب است. جامعه و دنیا به طرز غمانگیزی واقعیتر و جدیتر از آن است که بوکسور پهلوان رجزخوان سوپرشارژ هشتسیلندر ٤×٤ بتواند دست به ترکیبش بزند حتی اگر هوک چپش ٩٠ کیلو باشد.
منبع:شرق
چقدر آدم عقده ای داریم توی این کشور!!
این چرت و پرتهای بی سر و ته چیه نوشتی؟ خودتم فهمیدی چی خواستی بگی و چه نتیجه ای بگیری؟
دمت گرم! اوس ممقائد.
شاید یک جورهایی حقیقت همین باشد،هر چند ما همان محمدعلی کلی توی رویاهایمان را بیشتر دوست داریم.
کجاش عجیبه ؟ همه باید از یک قهرمان بوکس تعریف و تمجید کنند ؟ اصلا بوکس خودش یه ورزش وحشیانه ست چطور قهرمانش می تونه نماد بشر دوستی باشه ؟ همین توهین و تحقیرهایی که محمد علی نسبت به رقیبانش می کرد آیا در حالت عادی کار انسانی ای هست؟! بعد البته پارکینسون گرفت و سر به زیر و آرام و با وقار شد .