گوناگون

چرا باید "لانتوری" را ببینیم

پارسینه: در این فیلم به درستی به نقش جامعه در شکل گیری بزه‌های اجتماعی اشاره می‌شود. به قول یکی از شخصیت‌های این فیلم " تو وجود هرکدوم از ما یه هیتلر هست یه ماندلا!... جامعه هست که باعث میشه، کدومو بیرون بیاریم!..."

لانتوری از معدود فیلم‌های ایرانی است که یک واقعه مهم اجتماعی را به نمایش گذاشته است. در این سال‌ها کمتر فیلم ایرانی سراغ داریم که روایتگر بحران‌های اجتماعی کشور باشد.

لانتوری به کارگردانی رضا درمیشیان که یک فیلم خوب توقیف شده به نام "عصبانی نیستم" نیز در کارنامه خود دارد بیانگر سه بحران اجتماعی مهم و چند نکته ظریف در کشور است.

اولین مسئله‌ای که این فیلم به آن اشاره می‌کند عصبانیت بخشی از جامعه از فاصله طبقاتی در کشور است. به هزار دلیل که در این نوشتار قصد ورود به آن را نداریم یک فاصله طبقاتی بزرگ میان طبقه ضعیف و متوسط با طبقه ثروتمند در ایران ایجاد شده است. همین فاصله طبقاتی باعث شده که عده‌ای تنها به دلیل آنچه حق خود می‌خوانند دست به زورگیری از این گروه بزنند و علیه آنها رفتار خشونت آمیز داشته باشند.

در این فیلم نیز ۴ جوان برای گرفتن آنچه حق خود می‌دانند که طبقه مرفه جامعه آن را خورده است دست به زورگیری می‌زند. یکی از این جوان‌ها به نام ملک با بازی مهدی کوشکی بعد از بازداشت می‌گوید صدای ویراژ ماشین اینا تو دوردوارشون رو مخ منه، من می دونم هر بوق اینا چه معنی ای داره.

امروز نگاه منفی یک طبقه به طبقه بالاتر خود در جامعه بسیار جدی است و نباید از آن به سادگی گذشت. به ویژه آنکه طبقات ضعیف‌تر بر این باور هستند که طبقه بالاتر حق آنها را خورده است.

نکته بعدی که اصلی‌ترین قسمت فیلم است بخش اسیدپاشی لانتوری است. پاشا رییس گروه( یا به قول یکی از اعضا، تیم) خلاف کار لانتوری با بازی نويد محمدزاده عاشق یک روزنامه نگار، عکاس و فعال اجتماعی با بازی مريم پاليزبان می‌شود. عشق ناهمگونی که انتهای آن به اسیدپاشی ختم شد. دلایل اسیدپاشی در کشور بسیار مهم است و باید به آن توجه کرد. عشق‌های ناهمگون بدون توجه به ویژگی‌های طرفین باعث می‌شود بحران‌های عاطفی و اجتماعی در روابط آنها شکل بگیرد. شایان ذکر است حتی بخشی از این عشق‌ها همچون عشق لانتوری یک طرفه است و طرف مقابل حتی نمی‌داند که کسی عاشق اوست.

همین بحران باعث می‌شود یکی از طرفین وقتی بحث جدایی یا خیانت یکی از طرفین پیش می‌اید با این استدلال که او حق ندارد به غیر از من به کسی فکر کند یا او تنها سهم من است یا اینکه نمی‌گذارم بعد از من از زندگی لذت ببرد، دست به اسید پاشی و یا حتی قتل می‌زنند. به دیالوگ‌های این فیلم توجه کنید تا پی به این معنا ببرید:

مریم (مریم پالیزبان ): من مال هیشکی نیستم، حتی مال خودمم نیستم

پاشا (نوید محمدزاده): چه بهتر پس، مال من باش!

پاشا (نوید محمدزاده): بهت بر نخوره ها ، من چیزی خاصی نمی گم، می گم تو باید مواظب باشی کسی عاشقت نشه

پاشا (نوید محمدزاده): من نباید عاشقش می شدم

پاشا (نوید محمدزاده) : یا مال منی یا هیشکی

این استدلال‌های پاشا منجر به ....

نکته سوم این فیلم توجه به استدلال همیشه ایرانی‌ها برای کارهای خودشان است. "من اگر این کار را نمی‌کردم فرد دیگری این کار را می‌کرد."

دوست "پاشا" می‌گوید اگر من برای او اسید نمی‎‌خریدم یکی دیگه براش می‌خرید و دکتری که قرار بود عملیات قصاص را انجام دهد نیز می‌گوید اگر من این کار را نکنم فرد دیگری این کار را می‌کند. این جمله برای توجیه رفتارماست و معمولا مورد پذیرش جامعه قرار می‌گیرد.

همه ما باید بدانیم این که اگر ما کاری انجام ندهیم فرد دیگری انجام می‌دهد توجیه عقلانی نیست. ما مسئول کارهای خود هستیم. اگر کاری اشتباه است نباید آن را انجام دهیم حالا چه فردی آن را انجام دهد و چه آن را انجام ندهد.

در کنار این سه نکته او به مسئله لذت بخشش در قبل قصاص و کنایه‌های سیاسی اشاره می‌کند. در لانتوری سعی شده است در عین دادن حق به کسانی که می‌خواهند قصاص کنند از بخشش بگوید.

در این فیلم برخی از مردم با شغل‌های مختلف نیز به عنوان ناظر حضور دارند. کسانی که سعی می‌کنند در مورد رفتار گروه لانتوری حرف بزنند و حتی آنها را قضاوت کنند به طور مثال در این فیلم سرگرد نیروی انتظامی به عنوان حافظ امنیت شهروندان سعی می‌کند بدون ریشه یابی علت‌ها، سعی می‌کند تکذیب کند و بگوید اتفاق خاصی نیفتاده است. یا میوه فروشی سعی می‌کند با بیان اینکه دلواپس است می‌گوید بهتر است این صحنه‌ها را پخش نکنیم چون شاید خارجی‌ها سواستفاده کنند.یا روانشانسی به دنبال نشان دادن علت‌ها و چرایی کارهای لانتوری و در نهایت ریشه یابی رفتار مریم است.

عدم توجه به فسادهای گسترده اقتصادی، رانت‌ها، اختلاس‌ها و نقش پررنگ یقه سفیدها نیز به خوبی در این فیلم به آن اشاره شده است. مردم از این فسادها دلخور هستند و می‌گویند چرا با اینها برخورد نمی‌کنند و با جرم‌های کوچک با خشونت و جدیت لازم برخورد می‌شود.

در این فیلم به درستی به نقش جامعه در شکل گیری بزه‌های اجتماعی اشاره می‌شود. به قول یکی از شخصیت‌های این فیلم " تو وجود هرکدوم از ما یه هیتلر هست یه ماندلا!... جامعه هست که باعث میشه، کدومو بیرون بیاریم!..."

لانتوری فیلم خوبی است که باید همه آن را ببیند. دیدن لانتوری به ویژه برای جوانان لازم است. چون کارگردان جوان این فیلم ناهنجاری های جامعه اش را به خوبی درک کرده و واقعیت ها را به طوری نشان داده است که یک گوشزد به حساب می آید.
منبع: عصر ایران

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار