گوناگون

دلایل ممنوع‌الکاری ۴ بازیگر در دهه ۶۰

پارسینه: مدیر بخش فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی در دهه شصت دلایل ممنوع‌الکاری برخی بازیگران در دهه شصت را اعلام کرد.

عبدالله اسفندیاری که از سال ۶۲ تا ۷۲ مدیر بخش فرهنگی فارابی به مدت ۱۰ سال بود با اشاره به عملکرد خود در فارابی گفت: ۹۰ درصد عملکرد خود را در دوره مدیریت تایید و ۱۰ درصد رد می‌کنم و این ۱۰ درصد مربوط به بخشی است که از اراده مدیران سینمایی خارج بود. مثلا ممنوع‌الکاری برخی از چهره‌های سینمایی که قبل از انقلاب مشهور بودند در توان مدیران نبود که این ممنوع‌الکاری را بردارند.

وی که در سایت فیلم نت و با فریدون جیرانی گفتگو می‌کرد؛ ادامه داد: البته برای برخی اقداماتی شد تا به سینما بازگردند. مثلا در هنگام ساخت فیلم عقاب‌ها سعید راد در این فیلم بازی کرد و فارابی نیز از این مساله حمایت کرد و من فقط به آقای مزینانی؛ تهیه‌کننده فیلم؛ گفتم که سعید راد برای سینمای ایران مهم است و حیف است که وی را از دست بدهیم. کاری نکنید که بدخواهان سینما به این فیلم حساس شوند و تبلیغات خود را روی سعید راد متمرکز نکنید اما متاسفانه تبلیغات وسیعی که مزینانی انجام داد باعث شد گروه‌هایی که از آن زمان سینما را قبول نداشتند و امروز نیز همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهند؛ به مساله حساس شوند.

اسفندیاری افزود: به دنبال فشار گروه‌های تندرو کسی دیگر جرأت نکرد بعد از فیلم عقاب‌ها با سعید راد همکاری کند و این عدم همکاری به ممنوع‌الکاری تشبیه شد درحالیکه ما هیچ هنرمندی را ممنوع‌الکار نکردیم زیرا مثلا یکی از کسانی که از بازی سعید راد تقدیر می‌کرد و وی را بازیگر خوبی می‌دانست؛ سیف‌الله داد بود.

وی ادامه داد: تا سال ۶۱ به دلیل شرایط انقلاب و شلوغی‌های آن زمان زیاد به سینما توجه نمی‌شد و شاهد بودیم که مثلا سعید راد در فیلم‌هایی همچون طوفان و دادشاه بازی کرد و هیچ مشکلی به وجود نیاورد اما از اواخر سال ۶۱ از زمان ساخت فیلم برزخی‌ها گروهی از تندرو‌ها شروع به فشار آوردن بر سینمای ایران کردند و مدعی شدند که دوباره طاغوت درحال برگشتن به سینما است. کسانی در آن زمان علیه سینما در روزنامه‌هایی همچون کیهان مطلب می‌نوشتند که امروز در خارج از کشور هستند.

اسفندیاری ادامه داد: جوسازی‌هایی که این گروه ایجاد می‌کرد ترس‌ها و نگرانی‌هایی را در بین مقامات سیاسی به وجود می‌آورد و در تصمیم‌گیری‌ها تاثیر می‌گذاشت درحالیکه مدیران فرهنگی شناخت کافی نسبت به سینما و سینماگران داشتند و سعی داشتند از اساس سینما محافظت کنند.

مدیر فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی در دهه ۶۰ با اشاره به وضعیت سینما در جریان انقلاب اسلامی گفت: اگر حضرت امام آن جمله معروف را در سینما نگفته بود که ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم و بعد تاییدی که ایشان بعد از تماشای فیلم گاو در سال ۶۲ انجام دادند؛ نبود؛ عده‌ای بنا را بر این گذاشته بودند که سینما را نابود کنند. در بدنه سینما نیز گروهی تمایلات چپ داشتند که انقلابی محسوب می‌شدند و نمی‌خواستند گروهی از بازیگران در سینما حضور داشته باشند.

اسفندیاری ادامه داد: ما فیلم ایرانی را قبول داشتیم اما فیلمفارسی را قبول نداشتیم زیرا معتقد بودیم فیلم ایرانی، فیلم سالمی است مانند فیلم پرستو‌ها به لانه برمی‌گردند ساخته مجید محسنی که در دهه ۶۰ ساخته شد اما‌‌ همان زمان علیه این فیلم نیز جنجال به پا شد.

وی ادامه داد: در آن سال‌ها گروه‌های تندرو مفاهیمی را از فیلم‌ها و سریال‌ها استخراج می‌کردند تا سینما و تلویزیون را تحت فشار قرار دهند. مفاهیمی که به هیچ عنوان هدف فیلم‌ساز نبود. در آن سال‌ها سریال‌هایی مانند مثل آباد، ‌ هزاردستان، سلطان و شبان، سربداران ساخته می‌شد که امروز نیز سریال‌های خوبی است. ما در حال ساخت سریال سلطان و شبان بودیم اما گروهی می‌گفتند که این سریال طعنه به جمهوری اسلامی است و سلطان و شبان آنکه امروز سلطان از کشور خارج شده و شبان حکومت را در دست گرفته است. در‌‌ همان جلسه که این مساله مطرح شد ما اعلام کردیم اگر واقعا اعتقاد شما به این تفسیر درست است پس چرا سازندگان سریال را به زندان نمی‌برید؟

اسفندیاری افزود: حتی در زمان نمایش فیلم اجاره‌نشین‌ها نیز از طرف مجلس شورای اسلامی به وزارت ارشاد برای اکران این فیلم تذکر کتبی داد و خواستار خارج کردن این فیلم از مرحله اکران شد. اما ما مقاومت کردیم و فیلم به نمایش درآمد.

وی با اشاره به اینکه ما تلاش داشتیم تا در سینما کسی ممنوع‌الکار نباشد، گفت: حتی برای مرحوم فردین نیز تلاش‌های زیادی شد تا بتواند به سینما باز گردد و قرار بود فردین در سریال میرزاکوچک خان بازی کند اما خودش این پیشنهاد را قبول نکرد و به نظر من اشتباه کرد.

اسفندیاری تاکید کرد: برخی کارگردان‌ها مانند ساموئل خاچیکیان که مسیحی بودند به ما مراجعه می‌کردند و با اشاره به اینکه نهج‌البلاغ را خوانده و دوست دارد ابراز علاقه کرده بود فیلمی با مضمون نهج‌البلاغه بسازد که ما نه تنها مخالفت نکردیم بلکه به وی امیدواری نیز دادیم و اینکه گفته می‌شود خاچیکیان بعد از ساخت فیلم یوزپلنگ ممنوع‌الکار شده بود؛ صحت ندارد.

مدیر سینمای ایران در دهه ۶۰ با اشاره به اینکه فیلم‌هایی که در این دهه ساخته می‌شدند تا ۹۰ درصد توسط فارابی مورد حمایت قرار می‌گرفتند، افزود: اگر از تهیه‌کنندگان بپرسید با وجود نقدهایی که در آن دهه به عملکرد مدیران وجود دارد ولی فضای کلی را مثبت ارزیابی می‌کنند.

اسفندیاری در پاسخ به سوالی پیرامون ممنوع‌الکاری شدن ایرج قادری در دهه ۶۰ گفت: من به ایرج قادری گفتم که شما تکنسین‌ خوبی هستید و نبض تماشاچی را می‌شناسید اما ما با فیلمفارسی مخالفیم و فیلمفارسی از نظر ما اثری است که در آن تحولات به صورت ناگهانی بدون منطق و در یک فضای به شدت احساسی صورت می‌گیرد و تقدیرگرایی در آن پررنگ است.

وی ادامه داد: ما به ایرج قادری گفتیم که فیلم خوب و پرفروشی بساز و ما با آن مخالف نیستیم اما نباید این فیلم ویژگی‌های فیلمفارسی داشته باشد و بعد‌ها فیلم‌هایی همچون می‌خواهم زنده بمانم و تاراج را ساخت که آثاری قابل قبول است. البته هر چند در دوره ما ایرج قادری فیلم‌نامه‌ای را که باید می‌آورد نیاورد اما ما هرگز وی را ممنوع‌الکار نکردیم بلکه گروهی که تمایلات روشنفکرانه داشتند و معتقد بودند تماشاچی نباید در سینما احساساتی شود با فیلم‌های وی مخالف بودند.

اسفندیاری در پاسخ به این سوال که چرا جمشید هاشم‌پور بعد از بازی در فیلم تاراج دیگر حق نداشت با سر تراشیده در فیلمی بازی کند، گفت: نگرانی که از به وجود آمدن دوباره فیلمفارسی در کشور وجود داشت و فیلمفارسی را فیلم سهل‌انگارانه و بساز بفروشی می‌دانست؛ اعتقاد داشتند که تیپ‌سازی جمشید هاشم‌پور (آریا) تبدیل به کلیشه‌ای شود که سینما را به سمت ابتذال ببرد به همین دلیل از هاشم‌پور خواستیم که دیگر با سر تراشیده در فیلم‌ها بازی نکند هر چند با آمدن جناح راست وی دوباره اجازه پیدا کرد با سر تراشیده در فیلم‌ها بازی کند.

وی با اشاره به اینکه مدیران دهه ۶۰ نگران کلیت سینمای ایران بودند و هدفشان محافظت از سینما بود، گفت: ما هرگز به بهرام بیضایی نگفتیم که برای ساخت فیلم مسافران از سوسن تسلیمی استفاده نکند و حضور وی در فیلم‌هایی همچون طلسم و مادیان گواه این حرف من است. فیلم مسافران با حمایت کامل بنیاد سینمایی فارابی ساخته شد و در زمان تدوین آن بهرام بیضایی، کمردرد داشت و ما میز مویلا که برای تدوین بود و بسیار سنگین بود را برای اولین بار به منزل یک کارگردان بردیم و بیضایی در منزل فیلم را تدوین کرد.

اسفندیاری ادامه داد: مبتکر درجه‌بندی در سینما در آن دهه من بودم البته این طرح در بنیاد مطرح شد و بعد از بررسی اجرا شد هدف ما با اجرای این طرح این بود که مردم را به سمت تماشای فیلم‌های خوب هدایت کنیم و از فیلم‌هایی همچون جاده‌های سرد ساخته جعفری جوزانی در برابر فیلم‌های ضعیف که بعضا با استقبال مواجه می‌شدند حمایت کنیم.

وی ادامه داد: هر چند در این درجه‌بندی موضوع و سوژه برای ما بسیار مهم بود و مثلا دوست داشتیم فیلمسازان به موضوعاتی همچون دفاع مقدس و انقلاب اسلامی توجه کنند اما هرگز افراد و فیلم‌سازان را درجه‌بندی نمی‌کردیم. البته فردی که قرار بود فیلمی بسازد حتما بررسی می‌شد.

وی ادامه داد: همیشه در سینمای ایران گروهی بودند که ضعف‌های فرهنگی خود و همچنین آثارشان را پشت موضع‌گیری‌های سیاسی خود پنهان می‌کنند این افراد معمولا آثار سینمایی ضعیفی می‌سازند و وقتی می‌دانند که از اثر آن‌ها استقبال نمی‌شود علیه فیلم‌سازی که مورد استقبال قرار گرفته و تشویق شده موضع‌گیری می‌کنند و به وی اتهامات سیاسی و پرونده‌سازی می‌کنند.

بازرس خانه سینما با اشاره به اختلاف بنیاد سینمایی فارابی و حوزه هنری در دهه ۶۰ گفت: حوزه هنری فیلم‌هایی می‌خواست بسازد که دوست داشتند هر فیلم‌نامه‌ای می‌دهند توسط ارشاد تصویب شود درحالیکه ما مخالف این کار بودیم و می‌گفتیم همه فیلم‌نامه‌ها باید بررسی شود. اما حوزه هنری این نظارت را قبول نداشت و یک اختلاف نظری بین ارشاد و حوزه به وجود آمد که حتی باعث جدا شدن گروهی از هنرمندان از حوزه هنری شد.

وی ادامه داد:‌‌ همان زمان فرج الله سلحشور، رسول ملاقلی‌پور و جمال شورجه پیش ما آمدند و با ما صحبت کردند و درد دل کردند و من به آن‌ها گفتم این حرف‌ها را جای دیگری مطرح نکنید زیرا اختلافات سینما نباید بیرون برود و اگر شما دوست دارید فیلم بسازید ما حاضریم حمایت کنیم و بعد از این دیدار فیلم سینمایی «پرواز در شب» به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور و با حضور فرج الله سلحشور ساخته شد.

اسفندیاری با اشاره به فعالیت محسن مخملباف در حوزه هنری در دهه ۶۰ گفت: مخملباف آن زمان با ما مشکل داشت و حتی در فیلم سینمایی سه اپیزودی دستفروش متلک‌هایی به ما گفته بود و طعنه‌هایی زده بود اما همزمان گرایش داشت که از حوزه هنری خارج شود و در فارابی کار کند و اعلام کرده بود به شرطی حاضر به حضور در فارابی است که من از فارابی رفته باشم.

وی ادامه داد: مخملباف بعد‌ها دو فیلم شب‌های زاینده رود و نوبت عاشقی را کارگردانی کرد که در جشنواره فیلم فجر مخالفین و موافقین جدی داشت البته بعد از جشنواره به شورای پروانه نمایش ارائه شد ولی من در صورت جلسه بررسی فیلم نوبت عاشقی نوشتم که با توجه به زیرساخت‌های فلسفی فیلم با این فیلم موافقم ولی معتقد بودم که باید محل اپیزود‌ها تغییر کند تا معنی منفی فیلم عوض شود. اما فیلم رد شد و علیه مخملباف مقاله‌های بسیاری در روزنامه‌ها نوشته شد که یکی از تند‌ترین آن‌ها مقاله‌ای بود که مهدی نصیری با امضای نصرآباد نوشت. فیلم شب‌های زاینده‌رود نیز با اندکی اصلاح پروانه نمایش گرفت: اما نمایش داده نشد.

اسفندیاری درباره گسترش تفکر عرفانی در سینمای دهه ۶۰ و ساخت فیلم‌هایی همچون نارونی گفت: از‌‌ همان زمان این بحث مطرح بود که اگر ما بخواهیم مفاهیم دینی و اسلامی را تفسیر بکنیم چگونه می‌توان به آن رسید و نزدیک‌ترین هنری که می‌توانست این مفاهیم را تصویری کند سینما بود و قصه‌های قرانی و عرفانی بهترین سوژه برای تبدیل به سینما بود.

وی با اشاره به حمایت از فیلمسازانی همچون کیا رستمی، تقوایی، بیضایی، حاتمی و مهرجویی در دهه ۶۰ گفت:‌‌ همان گروهی که همیشه نسبت به سینما معترض بودند به حمایت‌های ما از این کارگردان‌ها نیز اعتراض می‌کردند و دائم نق می‌زدند و می‌خواستند به جای حمایت از این کارگردان‌ها از آن‌ها حمایت کنیم و هنوز هم این تفکر وجود دارد اما ما معتقد بودیم اگر کسی مدعی فیلمسازی دینی و فیلمسازی انقلابی است جایی پخته و آبدیده می‌شود که در معرض دیگران بتواند خودش را ثابت کند.

اسفندیاری در پاسخ به سوالی پیرامون علت حضور یافتنش در پشت صحنه فیلم عروس در زمان ساخت؛ گفت: من به عنوان مدیر بنیاد سینمای فارابی در پشت صحنه فیلم عروس حاضر نشدم بلکه من با بهروز افخمی فامیل بودم و به همین دلیل با خانواده به پشت صحنه این فیلم رفتم. اینکه گفته می‌شود من به دلیل پینگ و پنگ بازی کردن پورعرب ونیکی کریمی به آن‌ها تذکر داده‌ام صحیح نیست و چنین چیزی را به یاد نمی‌آورم و حتی اگر دیده بودم نیز تذکر نمی‌دادم و خودم نیز با آن‌ها بازی می‌کردم.

وی ادامه داد: ما گاهی در پشت صحنه فیلم‌ها هنگامی که سینماگران بودم و فیلمبرداری تمام شده بود در یک محفل دوستانه حتی آواز نیز برای ان‌ها می‌خواندم البته مسایل اخلاقی آن زمان مهم بود اما نگاه ما این بود که این مسایل علنی نشود. زیرا از لحاظ مذهبی و اخلاقی درست نبود زیرا هدف ما محافظت از سینما بود و یکی از راههای محافظت این بود اشتباهات را علنی نکنیم بلکه به خود فرد تذکر بدهیم.

اسفندیاری با انتقاد از وضعیتی که برای برخی بازیگران سینما به وجود می‌آید؛ گفت: امروز شرایط حریم خصوصی برای بازیگران بسیار سخت شده است مثلا جمشید مشایخی به من گفت که من دیگر حتی در یک جشن تولد و یا مراسم نوه خودم نیز شرکت نمی‌کنم زیرا می‌ترسم در آنجا چند زن و مرد شادی کنند و بعد ناگهان نیروی انتظامی بیاید و آن‌ها را بگیرد و فردا در روزنامه‌ها بنویسند و فلان بازیگر مشهور سینما در یک میهمان بازداشت شد.

وی ادامه داد: کسانی که این افشاگری‌ها را می‌کنند همیشه افراد دولتی نیستند و بخشی از آن‌ها بر سر لج و لجبازی است وگرنه عملکرد ما از سر دلسوزی بود حتی اگر به ما دیکتاتورهای دلسوز می‌گفتند.

اسفندیاری که سال ۷۲ از فارابی بیرون آمده است؛ ادامه داد: همه مسوولان باید در زمان مدیریت خود و همچنین بعد از ان این مساله آویزه گوش کنند که هر فردی با آن‌ها سلام می‌کند به شخص آن‌ها سلام نمی‌کند بلکه به سمت و میز ان‌ها سلام می‌کنند. هرچند استثنا نیز وجود دارد.
منبع: خبرگزاری ایلنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار